سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): ۲۸ اردیبهشت ماه مزین به نام حکیم عمر خیام است. خیام نیشابوری، ریاضیدان، ستارهشناس، دانشمند و شاعر ایرانی قرن پنجم و ششم هجری قمری است و تصحیح تقویم شمسی به فرمان سلطان ملکشاه، راهاندازی رصدخانه در اصفهان و انجام تحقیقات در ریاضیات از جمله کارهای علمی وی به شمار میروند. از میان آثار خیام در ریاضی و جبر و مقابله کتابهای «رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس»، «رساله فی الاحتیال لمعرفه مقداری الذهب» و «الفضه فی جسم مرکب منهما و لوازم الامکنه» را میتوان نام برد.
برای بررسی سبک شعری و اندیشه خیام نشستی به میزبانی ایبنا و با حضور فاطمه اوانی، نویسنده، پژوهشگر ادبی و استاد دانشگاه، الهام آمینیایی، استاد دانشگاه و مترجم و جواد وندنوروز، رئیس بنیاد استاد شهریار برگزار شد که مباحث مطرح شده در این نشست را از نظر میگذرانید.
- شهرت اصلی خیام برای رباعیات است و از طریق ترجمه خوبی که ادوارد فیتز جرارد از آثار او داشت به شهرت جهانی رسید. برخی از آثار او باعث شده او را پوچگرا بدانند. آیا این نظر درست است؟ برخی اعتقاد دارند که حافظ هم از خیام تأثیر پذیرفته است. به نظر شما این تفکراتی که به خیام نسبت میدهند درست است؟
فاطمه اوانی: حضرت مولانا دوبیتی معروف دارد که میگوید:
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوشحالان شدم
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
این شعر درباره خیام نیشابوری هم مصداق دارد و هر کسی از ظن و تفکر خود به خیام نگاه میکند. معمولاً دو نگاه به خیام وجود دارد یکی قشریون هستند که او را ملحد و زندیق خواندند در حالی که طبق تاریخ خیام به دین اعتقاد داشته و به قوانین دینی و مذهبی پایبند بوده است. برخی دیگر نیز خیام را در حد تصوف بالا بردند و او را صوفی خواندهاند. این دو نگاه افراطی همیشه به خیام وجود داشته و خود او را نیز آزار میداده. تا جایی که خیام شعری دارد که میگوید:
دشمن به غلط گفت که من فلسفیام
ایزد داند که آنچه او گفت نیام
لیکن چو در این غمآشیان آمدهام
آخر کم از آنکه من بدانم که کیام
خیام فقط شاعر نبوده در اصل او حکیمی بوده فراتر از عالم معمولی؛ وی نجوم میدانسته، به دانش ریاضی، نجوم، فلسفه، دین، تاریخ، موسیقی مسلط بوده و حتی طراح تقویم جلالی بوده که قویترین تقویمی است که ما داشتهایم. اندیشههای خیام به دو بخش اصلی مرگ و زندگی اختصا. دارد. اوقتی افراد زیاد به مرگ فکر میکنند باعث میشود وقت را غنیمت بشمارند و قدر زمان حال را بدانند و در لحظه زندگی کنند و زندگی در لحظه هنر خاصی میخواهد. خیام در جایی میگوید:
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامدهست فریاد مکن
بر نامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
این نگاه خیام را ما در آموزههای دینی خودمان هم داریم پس نمیتوان گفت که خیام بیدین و ملحد بوده است. چنانکه حضرت علی (ع) هم فرمودند: «گذشته گذشته است و آینده نیامده است پس در زمان حال که فرصتی بین دو عدم است زندگی کن.» منظور خیام از زندگی در حال و بی توجهی به گذشته و آینده پوچ گرایی نبوده بلکه همیشه توصیه به زندگی در حال میکرده که این نگاه فقط درباره خیام نبوده بلکه آنچه شمس با آن، مولانا را به این مولانایی که ما میشناسیم تبدیل کرد این بود که او را از قال به حال رساند و از علمی که فقط سر و صدا داشت به علمی رساند که عشقورزی را به او یاد داد. هیچ انسانی نمیتواند عاشق باشد مگر اینکه در زمان حال زندگی کند.
درباره شهرت خیام نیز لازم به ذکر است که آن اندازه که اروپاییها و آمریکاییها خیام را میشناسند ایرانیها او را نمیشناسند. در این چند دهه که درباره خیام اطلاعاتی به دست ایرانیها رسیده به همت نویسندگانی چون صادق هدایت، غلامحسین یوسفی و محمدعلی فروغی بوده که وقتی به اروپا رفتند خیام را شناختند و مقالات و کتابهایی را که بر اساس رباعیات خیام در آنجا کار میشده به ایران آوردند. خیام در اروپا توسط ادوارد فیتز جرارد شناخته شد. در فاصله سال ۱۸۵۹ تا آخر قرن این کتاب به زبان انگلیسی ۲۵ بار به چاپ رسید و به شهرت خیام در اروپا افزود. بعد از آن ژوکسفکی، کریستین سن، سعید نفیسی، محمدعلی فروغی و صادق هدایت موجب شناخت بیشتر خیام شدند. رباعیات خیام بسیار سادهاند، از تصنع و تکلف به دور هستند، تخیلات آن چنانی به کار نبرده و حرفش را ساده و با اندیشه مطرح میکند.
- پیام اصلی خیام چه بود؟
اوانی: بادهای که در اشعار خیام وجود دارد شامل دو نوع یکی باده انگوری و دیگری باده حاصل از تامل در ناپایداری زندگی است و نموداری از تمتع حیات و استعارهای از لذت بردن و نماد خوشباشی است. از میان گذشتگان ما هم افراد زیادی نگاه غیرمنصفانه به خیام داشتند. نجم الدین رازی در کتاب «مرصاد العباد» به خیام طعنه میزند و میگوید: «بیچاره فلسفی و دهری و طبایعی که از این مقام [یعنی فهم علت خلقت خود] محرومند و سرگشته و گمگشته تا یکی از فضلا که به نزد ایشان به فضل و رحمت و کیاست معروف و مشهور است و آن عمر خیام است، از غایت حیرت در تیهِ ضلالت او را جنسِ این بیتها میباید گفت…» استاد غلامحسین یوسفی در مجله ایرانشناسی مینویسد: «در میان شاعران فارسی زبان هیچکس شهرت جهانگیر حکیم عمر خیام نیشابوری را ندارد. با همه جاذبه و لطفی که رباعیات خیام دارد بیگمان این اشتهار مرهون ترجمه ادوارد فیتز است که با ذوق و سلیقهای که خودش از رباعیات خیام داشته نخستین بار د ر ۱۸۵۹ آن را ترجمه کرده است.» استاد یوسفی معتقد بود دلیل شهرت خیام توجهی بوده که اروپاییها به او داشتند. متاسفانه در ایران پژوهشگران کمکاری کردند، در اروپا هنوز هم همایشهایی برای خیام برگزار میکنند. خیام در کشور ما بسیار غریب است. مولانا هم مانند خیام به مثبت اندیشی و در حال زیستن تاکید داشته این اندیشهای است که بعد ۷۰۰ سال اروپاییها به آن رسیدند. ادبیات ایران بسیار کاربردی است. مولانا در هر لحظه وجود خدا را یادآور میشود و خداوند را نوری میداند که وجودش مانع هر ترسی میشود. ادبیات ما با عشق خدا و عرفان گره خورده و ما وقتی با ادبیات ارتباط میگیریم سراسر عشق و شادی را جذب خواهیم کرد.
- بنیان اصلی اندیشه خیام بر چه اصلی استوار است؟
الهام آمینیایی: شاعران کلاسیک ایران به واسطه غنای ادبی و فرهنگی که داشتند بیش از یک شاعر بودند و صرفاً با ابیاتی که مزین به آرایههای ادبی و صور خیال باشد مواجه نیستیم بلکه با یک تفکر و اندیشه و فلسفه فکری بکر مواجه هستیم و این امر لزوم مطالعه دقیق تز از زیبایی شناختی ظاهری را نشان میدهد. کسی که چنین فلسفه فکری در پشت اشعارش بوده نیستگرا نیست و این تشویق به لذت بردن از زیباییهای خلقت نشاندهنده ایمان قوی این دانشمند شاعر است. تمام شعرای کلاسیک ما، هم عالم بودند هم شاعر. درباره خیام من خود تردید دارم که او را شاعر اندیشمند بدانیم یا عالم شاعر. گاه این دانش و حکیم بودن او بر بعد شعری غلبه میکند. کسی که دانش دارد قطعاً پوچ گرا نیست و تشویق او به لذت بردن و در حال زندگی کردن نشان ایمان زیاد او به ارزشهای پنهان و پیدای زندگی است. در زمانی که اکثر اشعار قصیده بوده، خیام رباعیسرا بوده و میتوانسته در دو بیت دانش خود را جمع کند و خواننده را با ذهن پرسشگر خودش همسو کند. مخاطبان هم وقتی اشعار خیام را میخوانند با ذهن او همراه میشوندکه این اتفاق در مورد شاعران دیگر از جمله نظامی و مولانا هم وجود دارد.
- درصد زیادی از اشعار فقط منسوب به خیام است آیا این درست است؟
فاطمه اوانی: شناسایی اینکه کدام ابیات مربوط به خیام است کار بسیار سختی است و کار مصححین و نسخهشناسان است. به طور مثال برخی از ابیات را برای ابن سینا میدانند که منسوب به خیام است. بعضی از ابیاتی که صادق هدایت منسوب به خیام میداند و با پژوهشی که انجام دادند تقریباً حدود ۷۰ بیت را مصححین برای خیام میدانند. قطعاً خیام نیستگرا نیست. برداشتی که من دارم این است که خیام اعتقادش این بوده که چون مرگ وجود دارد و زندگی انسان محدود است زندگی در زمان حال را قدر بدانید. خیام چون حکیم بوده خودش اعتراض میکند به کسانی که هجمه میآورند و او را بی دین میدانند. این اتفاق برای ابن سینا هم افتاده بود و او را نیز برخی ملحد میدانستند. در صورتی که خیام بسیار ارتباط معنوی خوبی داشته و به اعتقاد من کسانی که اسمشان زنده میماند ارتباط خوبی با خدا داشتهاند. اگر عشق در وجود کسی باشد نمیتواند نیستگرا باشد. انسانهای عادی بعد از چند صباحی فراموش میشوند اما کسانی که عشق و معنویت داشتند و به جایی رسیدندبا خدای خود ارتباط خاصی داشتند که ماندگار شدند.
- گفتید که ادبیات کاربردی است. کاربرد اشعار خیام در زمان ما چیست؟
فاطمه اوانی: مردم ما متاسفانه یا در گذشته هستند یا در آینده و این مخرب است؛ خیام تمام صحبت و نصیحتش این بوده که در حال زندگی کنیم؛ توانمندیهای خود را بسنجیم، راههای ثروتسازی و آرامش را بسازیم و لذت ببریم. لازمه زندگی در زمان حال توکل کردن است. به شرطی اضطراب آینده را نخواهیم داشت که توکل داشته باشیم، برنامهریزی داشته باشیم و دست به عمل بزنیم. به هر حال خیام و امثال خیام فقط شاعر نبودند و تمام اشعارشان درس زندگی است و بهنوعی روانشناسی امروز است.
- برای رفع خلا پژوهشی در حوزه خیامشناسی چه کارهایی باید انجام دهیم؟
فاطمه اوانی: در ایران هم بهتازگی کارهای خوبی برای شناخت بیشتر خیام انجام شده است و انجمنهای زیادی به این مهم میپردازند. در بنیاد استاد شهریار هم بزرگداشت خیام و شناساندن او و چاپ مقالاتی در این حوزه در دستور کار است و باید بدانیم کشورهایی که به ادبیات کشورشان بها میدهند یقیناً مردم شادتری دارند.
الهام آمینیایی: امروز، رباعیات خیام شهرت جهانی دارد. تمام شاعران ما از جمله سعدی نظامی پتانسیل جهانی شدن دارند و ادبیات هر کشور نماینده هویت ملی هر کشور است و راه جهانی شدن ادبیات ما ترجمه صحیح این آثار است و اگر جهانی نشویم به انزوا خواهیم رفت. شعرای کلاسیک ما عارف و دانشمند، اندیشمندان زمان خود ستارهشناس ریاضدان بودند. خیام نیشابوری رسیدن به آرمانهای الهی را در زمان حال زیستن میبیند که به نوعی اعتماد به خداوند و توکل است. خیام بر خلاف شعرای کلاسیک ما گوشهنشین نبوده و شاد زیستن و لذت بردن را مسیر خوب زیستن میداند. شاعران بسیاری در ایران و کشورهای دیگر تحت تاثیر وی قرارگرفتهاند. خیام هم این گونه بوده و آثار فاخری از در اقصی نقاط جهان به تقلید از وی سروده شده است. با اینکه ترجمه ادبی یکی از سختترین شاخههای ترجمه است و یک سری همزادپنداریهایی را میطلبد و باید به فرهنگ مبدا و مقصد مسلط بود تا اشعار قابل درک باشد، ساده گویی، کوتاه گویی و ساده بودن افکار خیام سبب شده که ترجمههای زیادی از اشعار این شاعر انجام شود. مشکل اصلی اما این است که ادبیات و آثار نویسندگان ما همیشه از منظر نظری مورد بررسی قرار گرفته و نقد عملی بسیار کم بوده است. این در حالی است که همه این اشعار پتانسیل بالایی دارند تا در سطح جامعه به صورت عملی به کار برده شوند و برای علوم مهندسی و میان رشتهای بسیار میتوانند کمک کنند. مگر میشود کسی با اشعار مولانا سعدی خیام به صورت عملی آشنا باشد و بد زندگی کند؟
نظرات