سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): مصطفی سلیمانی متولد سال ۱۳۶۳ در قم است و در رشته روانشناسی و فلسفه تحصیل کرده است. او برگزیده اول کنگره بینالمللی محمد، برگزیده دوم داستان تهران، برگزیده اول جشنواره داستان سیمین و جوایز دیگر است. از او تألیفاتی چون «بوسه بر آسمان» و «اخلاق اجتماعی» منتشر شده و رمانش با عنوان «اثر انگشت» و مجموعه روایت و مجموعه داستانش در دست انتشار است؛ به بهانه دریافت جایزه داستان سیمین به سراغ این نویسنده رفتیم تا درباره نقش و تأثیر جوایز ادبی در دنیای ادبیات و نویسنده، با او گفتوگو کنیم.
- شما به تازگی مقام اول «پنجمین دوره جشنواره داستان سیمین» را به دست آوردهاید. نقش جوایز ادبی را در فضای کنونی ادبیات داستانی چگونه ارزیابی میکنید؟
جوایز ادبی اگر در بستر صحیح شکل گیرد، جریانساز بوده و یکی از ویژگیهای تمدن یک کشور و نشانهای از اقتدار و پویا بودن جریان نشر یک جامعه است. جوایز ادبی اگر با وجدان و انصاف داوران توأم باشد، تأثیرگذار و مشوق اهل قلم خواهد بود.
البته نقش و اهداف متعددی را میتوان برای برگزاری جشنوارههای ادبی تعریف کرد؛ از جمله ایجاد فضای سالم برای رقابت و معرفی آثار ادبی برتر، افزایش انگیزه و اشتیاق نویسندگان، ترویج داستانخوانی و جریانسازی در جامعه و ارتقای سلیقه مخاطب عام.
نکته قابل تأمل دیگر اینکه جوایز ادبی، یا باید کارکرد و منفعت مالی و آورده اقتصادی داشته باشد، یا باید کارکرد معنوی و اعتباری داشته باشد. به نظر میرسد که رسالت جوایز ادبی در ایران کمرنگ شده است.
- این جوایز چه تأثیری در پیشبرد اهداف نویسنده ایفا میکند؟
زمانیکه رقابت با شاخصه سلامت و استاندارد باشد و شیوه کار جوایز روشن باشد، تلاشی برای کسب جایزه و سختکوشی و استعداد نویسندگان است. نویسنده نیز در این موقعیت ارتقا پیدا میکند؛ جهانبینیِ زیستی خود را به خواننده انتقال میدهد و تریبونی را برای خود دست و پا میکند؛ اما گاهی چنین چشماندازی وجود ندارد، لذا جوایز در رشد نویسنده و ادبیات کارایی ندارد و این جوایز روی زندگی حرفهای نویسنده اثرگذار نیست.
- به نظرتان نویسنده بعد از دریافت جایزه، کارش دشوارتر نمیشود؟
به نظرم بله! حساسیت مخاطب بعد از دیده شدن یک نویسنده، بهمراتب بالاتر میرود و انتظارش بیشتر میشود.
از طرفی گاهی جوایز ادبی، تأثیر منفی بر نویسندگان داشته است، زیرا تعدادی از نویسندگان پس از دریافت جوایز، شیوه نوشتن خود را با آرای داوران فلان جایزه تطبیق میدهند. تداوم این مسائل مخاطب را نسبت به این حوزه بیاعتماد میکند، بهطوری که متأسفانه امروزه آثار منتخب جوایز ادبی به ندرت از سوی مخاطبان مورد استقبال قرار میگیرد و خوانده میشود.
نکته بعد اینکه گاهی عدهای از نویسندگان ادبیات داستانی سعی در پیچیدهنویسی دارند واین پیچیدهنویسی به دلیل اینکه دلالتهای فلسفی و هنری درستی ندارد، صرفاً در قالبها و ساختارها، تمرکز کرده و مخاطب را سردرگم میکند و این درحالی است که گرایش عمومی مخاطبان به ساده نویسی است؛ که این مسأله از چشمان تیزبین داوران مجرّب نباید پنهان نیست.
- توضیحی درباره جشنواره ادبی سیمین بدهید.
جایزه ادبی سیمین، با هدف شناخت و تشویق نویسندگان شروع به فعالیت کرد. این جایزه ادبی در انتخاب آثار برگزیده، به خلاقیت در پرداخت داستان توجهی ویژه دارد. همه ما آگاه هستیم که ایدهها الگوهایی تکرار شوندهاند و این خلاقیت است که یک اثر را متفاوت از سایرین میکند و مرز برگزیده شدن یک اثر را نه ایدهها بلکه نگاه تازه به پرداختها تعیین میکند.
این دوره، پنجمین دوره جایزه ادبی سیمین بود که با حمایت موسسه فرهنگی هنری راوی برگزار شد. اهدافِ کلی جایزه ادبی سیمین، حمایت از استعدادهای داستاننویسی، تجلیل از سیمین دانشور و تشویقِ استعدادهای نویسندگی جهتِ نگارشِ داستان با موضوعِ آزاد است.
- از درونمایه و ایده داستان «کلهقند عروسی» که برگزیده جایزه سیمین شد، برایمان بگویید.
بعضیوقتها شیطنتهای ساده ما برای دیگران گران تمام میشود. آنقدر گران، که شاید همانجا که ایستادهاند خشکشان بزند. به لرزه بیفتند و دیگر نتوانند قدم از قدم بردارند. «کلهقند عروسی»، داستانِ پدری است که شبِ چهارشنبهسوری، وسطِ خیابان، تبدیل به فشنگ میشود. زن و پسرش، بهتزده و وامانده، به عالم و آدم رو میزنند تا نجاتش بدهند، اما دست آخر، میفهمند جز خودشان، هیچکس نمیتواند مردِ خانهشان را مداوا کند. این داستانِ فانتزی، یک ضد جنگِ تمامعیار است. داستانی که آسیبهای بعد از جنگ را، بیهیاهو و بزرگنمایی به تصویر میکشد تا برای آنان که از ماهیت کشنده جنگ بویی نبردهاند، یک علامت هشدار باشد. من در این داستان، بخشهایی از تجربه زیسته خودم با یکی از نزدیکانم را، بیپرده و ساده، با مخاطبین در میان گذاشتهام.
- وضعیت ادبیات داستانی کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما با فقر نظریه ادبی و فرهنگی روبهرو هستیم و نگاه ما به حوزه فرهنگ تزئینی و تبلیغی و در نهایت اقتصادی است و نگاه فرهنگی وجود ندارد؛ در حالی که سیاست تحت تأثیر فرهنگ است و مسئلهای فرهنگی است و وقتی فرهنگ ضعیف است، ادبیات داستانی هم حال خوشی ندارد.
این جنبشهای ادبی است که میتوانند ذائقهای بسازند یا تغییر دهند. مرکز جنبشهای ادبی مطبوعات و مجلات نقد ادبی است. آخرین و مهمترین آنها انگاره فرهنگی است. داستان یا کتابی که جایزه میگیرد، باید در جامعه معنا پیدا کند و پیامی را دهد و فضایی را در جامعه ایجاد کند، اما ادبیات امروزه کمتر جریانساز است.
ما در عرصه سیاستگذاریِ فرهنگی روزمرگی میکنیم. کسی به کیفیت جایزه و آثار انتخاب شده و کارشناسها توجه نمیکند و در بحث مدیریتی، به علت کمسوادی مدیران در همه سطوح و به دلیل اینکه دولتمردان، ناشران، دانشگاهیان و همه ما در یک فقر فرهنگی هستیم، دچار کلیشهها شدیم و میبایست در این زمینه پایِ نظرات کارشناسان و دلسوزان بنشینیم.
- در سالهای گذشته داستاننویسان قم حائز رتبههای داستانی در جشنوارهها و جوایز ادبی مختلف شدهاند. ادبیات داستانی قم و فضای آن را چگونه میبینید؟
شهر قم، با تنوعی که دارد، شهری چند قومیتی و بلکه چند ملیتی است که باید این ویژگی را تبدیل به نقطه قوت کرد و از این پتانسیل بهره برد. در سالهای اخیر، داستاننویسان قمی در حوزه داستان کوتاه، بلند و رمان کارهایی خوبی انجام دادهاند که البته این موفقیتها نتیجه تلاشهای متعدد در سالها و دهههای گذشته است. پرداختن به موضوع ادبیات داستانی را چند سالی است بهطور جدی در قم مشاهده میکنیم. آنچه الان میبینیم حضور تعداد زیادی نویسنده خوش ذوق، با علاقه و با پشتکار است.
به گفته کارشناسان، داستاننویسان قمی چون دغدغه دین و اخلاق دارند، مطمئناً آثار جدیتر و محکمتری در این زمینه، در این گوشه از ادبیات داستانی ما تولید خواهند کرد.
نظر شما