به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در این محفل ادبی که امروز، ۲۱ اردیبهشت برگزار شد، عاطفه جوشقانی از شهر قم نخستین شاعری بود که در محفل ادبی روز دختر شعر خواند. او غزلی با مطلع زیر به ساحت مقدس حضرت معصومه (س) تقدیم کرد:
از هر کسی به غیر شما رو گرفتهایم / برگیم و با نسیم حرم خو گرفتهایم
صاحب مجموعه شعر «صبح تازهدم» همچنین به مناسبت هفته کرامت غزلی با این مطلع خواند:
ای حصن محکم شرط ایمان را عوض کردی / تفسیرهای سست قرآن را عوض کردی
اعظم سعادتمند از شهر قم ضمن تبریک میلاد حضرت معصومه (س) نیز در این محفل شعر خواند:
آرام میگرید غباری خسته از کینه / تا مینشیند گوشهای از صحن آیینه
بیتابیاش را سخت میگیرند در آغوش / سقف و ستون بارگاهت با طمانینه...
وی در ادامه شعری نیز به بارگاه ملکوتی امام هشتم (ع) تقدیم کرد:
از نفس افتاده در بین هتلهای جوان / یک مسافرخانه بی رنگ و روی بینشان
سالهای سال چشمانش به چشمت خیره بود / صبح و ظهر و شب به اذنت داشت صدها میهمان
خاطراتش از خیابان های مشهد میرسد / تا نخستین خشت گوهرشاد تا تیموریان
با نگاه گرم گنبد الفتی دیرینه داشت / هم کلامش دسته دسته نامهبرهای جوان
حسرت یک لحظه چشمانداز او را داشتند / نسل در نسل کبوترخانههای اصفهان
ذکر کاشی کاشیاش یا روح یا شمس الشموس / نقش بر روی جبینش سرنوشت آهوان
اینک اما بیامان در معرض ویرانی است / یک مسافرخانه بیصاحب بیخانمان
میشود از نو بسازی این دل فرسوده را / ای تو حتی با کلوخ و سنگ و سیمان مهربان
میشود کاری کنی که جان بگیرد باز هم / این مسافرخانه در بین هتلهای جوان
زهرا سادات هاشمی گلپایگانی از قم شاعر جوان دیگری بود که در این محفل شعر خواند:
که اینجا حال من خوبست ودر آرامشم با تو / که دایم صبح عید است آسمان آبی ات آباد
صاحب مجموعه شعر هاشمیات غزل دیگری با مطلع زیر خواند:
من از نجابت گل های لاله ساده ترم / شبیه پاکی لبخند مادرم، پدرم
به گزارش ایبنا در محفل شعر روز دختر، هاشمی از اصفهان، غزل زیبای زیر را خواند:
من از تمام دختران شهر سر بودم / افسوس از بازی دنیا بیخبر بودم
از عکسهایی که به دیوار اتاقت بود / هر چند زیباتر نبودم، سادهتر بودم
هر جا کم آوردی کنارت بیشتر ماندم / با اینکه زن بودم ولی مرد خطر بودم
هر جا به خاکی میزدی از آن همه همراه / تنها یکی میماند، من آن یک نفر بودم
هر جا یکی کم بود کاسه کوزههایت را / روی سر او بشکنی، آن دور و بر بودم
از دور میفهمم چه حالی شاد یا غمگین / اما تو چه؟ دیروز فهمیدی پکر بودم؟
از خود به تو از تو به غم از غم به تنهایی / من در تمام عمر در حال سفر بودم
من عاشقی کردم تو عادت، فرق ما این بود / اهل سیاست بودی و اهل هنر بودم
ای کاش آن روزی که گفتی دوستت دارم / یا لال بودی، نه، زبانم لال، کر بودم
گفتی اگر تو جای من بودی چه میکردی / ترکت نمیکردم عزیزم من اگر بودم
برگشتی و تنهایی ام را بیشتر کردی / من هم به پایم سوختم از بس که خر بودم.
مهمان ویژه برنامه اما قاسم صرافان بود که ضمن تبریک روز دختر، شعری برای دختران سرزمین مان خواند:
روح تو را که دید خدا، گوهر آفرید / احساس را دمید به گل، دختر آفرید
از عشق آفرید که عشقآفرین شدی / از تو بهشت منزلت مادر آفرید
گلزاری از نجابتی آخر خدا تو را / از عطر چادر و نفس کوثر آفرید
صرافان غزلی با مطلع زیر برای بانوی کریمه اهل بیت حضرت معصومه (س) خواند:
در دست های او شدی آرام / لبخند میزدی به رضایت...
عالیه مهرابی از استان یزد نیز شعری با مطلع زیر به فاطمه معصومه (س) تقدیم کرد:
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش / نافه چادر گلدار تو با مشک ترش...
وی شعری نیز به دخترش و همه دختران ایران زمین تقدیم کرد:
از نگاهت سیب چیدم، حال و روزم خوب شد / عطر شعرت را شنیدم، حال و روزم خوب شد
وقت قایم باشک ما بود و من بااشتیاق / پا به پایت تا دویدم، حال و روزم خوب شد
وزن شعرم را شکستم تا تو در آنجا شوی / تو شدی شعر سپیدم، حال و روزم خوب شد
آسمان و ریسمان را بافتم با موی تو / داستانی آفریدم، حال و روزم خوب شد
با خیال قد کشیدنهای تو این سال ها / هر چه نقاشی کشیدم، حال و روزم خوب شد
مثل گنجشکی نشستی توی باغ خاطرم / شاخهای بودم، خمیدم، حال و روزم خوب شد
مادرانه در خیال یک خرید تازهام / هر چه نازت را خریدم، حال و روزم خوب شد
خندهات دمنوش خوش رنگ هل و بابونه است / خندهات را سرکشیدم، حال و روزم خوب شد
نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت) ۱۴۰۳ (در محل مصلای امام خمینی (ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار میشود.
نظر شما