سه‌شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰
قله‌های ادبیات از فردوسی و ناصرخسرو تا مولانا و حافظ، سیاسی‌اند

مولف کتاب «فرم رمان ایرانی به‌مثابه امر سیاسی» گفت: تمام قله‌های ادبیات فارسی ایران، از فردوسی و ناصرخسرو تا مولانا و حافظ، سیاسی‌اند. «مکتوبات» که اثر منثور مولاناست دربرگیرنده نامه‌های او و امیران است. او فقیه شهر است اما همیشه کمتر شخصیت سیاسی او را دیدیم.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا علیرضا سمیعی، نویسنده کتاب «فرم رمان ایرانی به‌مثابه امر سیاسی» با حضور در غرفۀ ایبنا، گفت‌وگویی درخصوص کتابش داشت.

سمیعی گفت: تصوری در رابطه با ادبیات وجود دارد که فرض می‌شود ادبیات کاملاً غیرسیاسی است. بحث سیاسی یا عدم سیاسی بودن ادبیات از دهۀ و ۴۰ و ۵۰، با دو گزارۀ ادبیات متعهد و غیرمتعهد، وجود دارد و هرچه در دهۀ ۵۰ به پیش می‌آییم، نگرش سیاست‌زدایانه از ادبیات، تقویت می‌شود. بعد از انقلاب، باز این موضوع داغ شد.

سمیعی اضافه کرد: اولین نقطه‌ای که ادبیات فارسی جرقه می‌زند را می‌توان در کتاب «تاریخ سیستان» بهار دید؛ یعقوب لیث، فتحی دارد و بعد از این فتح، شعری به عربی برای او گفته می‌شود و او در پاسخ می‌گوید که من عربی نمی‌دانم و باید برای من به فارسی شعر گفته شود و فردی به نام «محمد بن وصیف» برای او شعری به فارسی گفت. نقطۀ آغاز ادبیات فارسی اصلاً سیاسی است. یعقوب می‌خواست حکومتی را از حکومت بغداد جدا کند و [این نمادی برای آن است]. حتی اگر در تاریخ پیش آییم، غزنویان ترک هم از شاعران فارسی حمایت می‌کردند؛ مسلماً منظورشان این نبوده که ما از فرهنگ حمایت می‌کنیم، بلکه با این کار می‌خواستند فاصلۀ خودشان با حکومت بغداد را نشان دهند و این لبۀ تیز سیاسی ادبیات است.

نویسنده کتاب «فرم رمان ایرانی به‌مثابه امر سیاسی» گفت: بنابراین شروع و ادامه زبان فارسی یک روند سیاسی دارد. شخصیت‌های اصلی قله‌های ادبیات فارسی ایران چه کسانی هستند؟ من نمی‌گویم فردوسی که همه می‌دانیم سیاسی بوده است، نمی‌گویم ناصرخسرو که آن هم سیاسی است، شما سراغ مولانا و حافظ بروید و ببینید چقدر اینها سیاسی‌اند. برای مثال مولانا اصلاً یک شخصیت سیاسی است «مکتوبات» که اثر منثور مولاناست دربرگیرنده نامه‌های او و امیران است. او فقیه شهر است اما همیشه کمتر شخصیت سیاسی او را دیدیم. بهاالدین چرا از مکه به قونیه آمده است؟ او یک دعوای سیاسی داشته است. در شهر یک پادشاه و یک فقیه با هم دعوای سیاسی دارند و نهایتاً یکی باید در شهر بماند. ما چون مولانا را از طریق غزلیات و مثنوی او می‌شناسیم اصلاً شخصیت سیاسی او را نمی‌بینیم!

سمیعی ادامه داد: در دورۀ تجدد هم شخصیت‌هایی چون بهار و دهخدا که بار ادبیات فارسی را به دوش می‌کشند، اصلاً شخصیت‌های عمل‌گرای سیاسی دوران خود بودند. ملک‌الشعرای بهار نماینده مجلس است. در تمام این سال‌ها، ادبیات فارسی یک جنبۀ قدرتمند داشت و دارد. اصلاً دهخدا وقتی می‌خواست فرهنگ را بنویسد، بودجه‌اش را از مجلس گرفت یا وقتی دهخدا فرار کرد و به ایران بازگشت، قوم بختیاری که درگیری‌های سیاسی دارند، از او حمایت می‌کنند. در دورۀ پهلوی دوم تلاش می‌شود تا یک خوانش غیرسیاسی از ادبیات بدهیم و سیاست‌های فرح نیز این است که شاعران و نویسندگان چپ را کنترل کند؛ اما دقیقاً بعد از انقلاب این سوال برای ما پیش می‌اید که جنبۀ سیاسی ادبیات ما کجاست و چیست؟ حتی نویسندگانی مانند گلشیری هم که در دهۀ ۵۰ به غیرسیاسی بودن ادبیات اعتقاد داشتند، بعد از انقلاب، رفتار سیاسی پیش گرفتند.

سمیعی در توضیح ایدۀ کتابش گفت: من در این کتاب، به رمان پرداخته‌ام. رمان را باید به عنوان فرمی که لبۀ تیز سیاسی دارد می‌دیدیم اما هیچ‌گاه ندیدیم. رمان در سرزمین [تولد] خودش هم فرم سیاسی است. خانلری در سخنرانی خودش در نخستین کنگرۀ نویسندگان ایران، در رابطه با چیزی تحت عنوان «ادارۀ نامه‌نگاری» صحبت می‌کند. این اداره به دست علی دشتی اداره می‌شد و خانلری می‌گفت این‌ها در این اداره حتی اجازه نمی‌دادند تا ما در رابطه با غمِ عاشق حرف بزنیم. شدت سیاست‌زدایی در دورۀ رضا شاه به اندازه‌ی بود که افراد حتی اجازه نداشتند تا شعر غمگین بگویند. بعد از تبعید رضا شاه، وقتی اولین کنگرۀ نویسندگان ایران برگزار می‌شود، تمام کسانی که در آن شرکت می‌کنند، سیاسی‌اند.»

سمیعی اضافه کرد: بلافاصله در دورۀ پهلوی دوم این سیاست‌زدایی ادامه پیدا می‌کند. وقتی شاملو می‌خواهد در دانشگاه تهران شعر بخواند، دانشجویان شروع می‌کنند کف و سوت می‌زنند و می‌گویند که شاملو دیگر شاعرِ چپ متعهد نیست و در رابطه با همسرش شعر می‌خواند؛ در نهایت جلال پشت تریبون می‌رود و از دانشجویان می‌خواهد تا اجازه دهند که شاملو شعرش را بخواند. یعنی به‌رغم این تلاش سیاست‌زدایانه، دانشگاه هنوز سیاسی است. تلاش برای پوشاندن جنبۀ سیاسی ادبیات، تلاش پردردسری بود که با قدرت انجام می‌شد. همۀ کسانی که از ادبیات غیرمتعهد در آن دوره صحبت می‌کردند، کسانی بودند که به نحوی جذب و کارمند شده بودند؛ برای مثال یدالله رویایی که از سرآمدان ادبیات غیرمتعهد بود، معاون صداوسیمای زمان شاه بود. تمام شخصیت‌هایی که رمان را ساختند، شخصیت‌های سیاسی بودند و اصلاً فرم رمان را ساختند تا یک کار سیاسی کنند.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • کلبی مراد اسفراینی IR ۱۵:۳۸ - ۱۴۰۳/۰۲/۲۷
    کتاب گرونه نیمیتونم بخرم
  • ابراهیمی IR ۱۶:۳۷ - ۱۴۰۳/۰۲/۲۹
    سلام ادبیات بروز احساسات کمال گرایانه انسان است و این خصیصه باید موانع اجتماعی را از سر راه خود بر دارد که همان سیاست است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها