مرتضی شاپوری در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) مطرح کرد: در کتاب «الگوهای فیلمنامه نویسی؛ مطالعه تطبیقی ساختار روایی درنظریههای فیلمنامهنویسی» با رویکردی تطبیقی، مهمترین نظریههای فیلمنامهنویسی را از نظر ساختاری و کیفی مورد تحلیل و توصیف قرار دادهام. این کتاب کمک میکند تا منتقدین و نویسندگان در حوزه فیلمنامهنویسی و تحلیل فیلم به مثابه متن، با رویکرد مشخص و ساختارمندتری به نگارش و یا بررسی آثار سینمایی بپردازند.
وی درباره منابع الگویی این کتاب افزود: کتاب برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد من است و در آن به توضیح، تطبیق و جمع بندی چهار الگوی روایی از نظریه پردازانی مثل سید فیلد، کریستوفر ووگلر، رابرت مک کی و جان تروبی به شکل و شمایل ساده و قابل فهم میپردازم. همچنین باب مکاشفهای را برای شناخت و درک صحیح این نظریهها بر مبنای ساختار سه پردهای درام از نظر ارسطو باز میکنم تا از این رهگذر به این مهم دست یابم که در هر نظریه تاکید و تمرکز روی کدام مولفه و با چه رویکردی است.
مرتضی شاپوری درباره اینکه چگونه یافتههای خود را بر مبنای این چهار الگوی رایج تطبیق داده است، گفت: یافتهها به این شکل سامان یافته است که شیوه روایت در هر چهار نظریه قابل انطباق با ساختار سه پردهای است. اما وجههای تمایزی در این چهار الگو در شیوه نگرش به روایت وجود دارد، مثلاً در یک الگو تمرکز بیشتر بر شخصیت و در الگوی دیگر، تمرکز بیشتر بر ماجراست و یا استفادههای نحوی از نقاط عطف، میزان تاکید فیلمنامهنویس بر تحول و تغییر شخصیت در هر الگو متفاوت است.
مرتضی شاپوری در ادامه در پاسخ به این پرسش که این کتاب برای خوانش چه گروهی مناسب است، اضافه کرد: این کتاب با پیش درآمد مبسوط و کاملی که به متداولترین الگوهای فیلمنامهنویسی در جهان دارد، برای فیلمنامهنویسان تازهکار و همچنین کسانی که میخواهند فیلم را بر اساس ساختار روایی و الگویی به نقد و تحلیل بکشند، مناسب است. همچنین راهنمای دقیقی است برای کسی که در مواجهه اولیه با ایده خود در دنیای فیلمنامه نویسی درگیر است و به دنبال راهی است تا بتواند بهترین الگو و روش را برای رفتن این مسیر طی کند.
وی افزود: تنوع الگویی و روشمندی که طی چهار الگو در کتاب مطرح میشود از همان ابتدا برای نویسنده متن، مشخص میکند که اگر روایت ماجرا یا پیرنگ محور دارد از چه الگو و ساختار روایی و اگر روایت، شخصیت محور دارد بر اساس کدام الگو میتواند به بهترین نحو داستان خود را دربستر فیلمنامه ای قاعدهمند نگارش کند. پس این کتاب نه تنها به تازهکارانی که قصد نگارش فیلمنامه دارند، توصیه میشود، بلکه برای فیلمنامهنویسانی که متبحر در نوشتن یک مدل الگویی در فیلمنامهنویسی هستند نیز مفید است. چرا که از جهت تطبیق روشها و گزینش الگوهای دیگر، قاعدتاً میتوانند بهترین انتخاب را در روایتگری اتخاذ کنند. کتاب الگوهای فیلمنامهنویسی همچنین برای منتقدان و تحلیلگران فیلم میتواند بسیار کارگشا و روشن کننده باشد.
مرتضی شاپوری دانشجوی دکترای هنر، با این دغدغه که الگوهای مختلف فیلمنامهنویسی چه وجه افتراقات و تشابهاتی با هم دارند، دست به این پژوهش زده است. اما این پژوهش میتواند به سوالات دیگر زیادی همچون، بار معنایی ومفاهیم مشترک در فیلمنامهنویسی، روشهای نزدیک شدن به ایده از چهار منظر متفاوت، تحلیل و نقد یک فیلم به مثابه متن و … نیز پاسخ دهد.
او درباره چاپ مجدد کتاب خود گفت: کتاب «الگوهای فیلمنامهنویسی» نشر اول خود را انتشارات عمیق داشته است و چاپ دوم آن در دست اقدام است.
اطلاعات کامل نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران را اینجا بخوانید.