سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرجانه حسینزاده: در پیشگفتار شاهنامه فریدون جنیدی خواندهایم که ا بومنصور محمد، حاکم طوس در دوران سامانیان دستور به جمعآوری داستانهای شاهنامه داد و به دنبالِ آن، عالمان و تاریخنویسان را از چند شهر فراخواند و همه را در توس گرد هم آورد:
از هرات پیرِ خراسان، ماخ
از توس موبد شادان پور بُرزین
از نیشابور موبد ماهوی خورشید
پور بهرام از سیستان موبد یزدانداد، پور شاپور
ابومنصور معمری، کارگزار فرهیخته او، در نهایت شاهنامهای که عالمان و تاریخنویسان از روی نسخ متنوع جمعآوری کرده بودند را، در یک دفتر تنظیم کرد و آن شاهنامه با نام شاهنامه ابومنصوری در ایران پراکنده شد.
این کار بزرگ در سال ۳۴۶ خورشیدی در توس به پایان رسید. شاهنامه ابومنصوری برای به نظم آوردن، پس از دقیقی به فردوسی فرزانه سپرده میشود و فردوسی با سرودن شاهنامه تا امروز همچون دژی استوار، هویت ایرانی را زنده نگاه میدارد طوری که آرتور پوپ، ایرانشناس آمریکایی در این باره مینویسد «هیچ فردی هرگز بر وجدان یک نژاد فراگیرتر از فردوسی چیرگی نداشته است و هیچ چیرگی برای زمانی چنین دراز پایدار نمانده است»
ادبیات فارسی آینه تمامنمای تاریخ و فرهنگ ماست
برای بزرگداشت مقام فردوسی و آفرینهی بیهمتایش شاهنامه که فریدون مشیری آن را «طرفه رهآورد» میخواند روز ۲۵ اردیبهشت هرسال به نامِ نامی او نامگذاری شده است تا فرصتی برای شناساندن بیشتر این شخصیت بزرگ ادبی و اثرش که گنجینه و میراث غنی ملی ماست باشد. وقتی به این مناسبت به سراغ حامد مهراد، شاهنامهپژوه و دکترای زبان و ادبیات فارسی رفتیم تا برایمان از کارکردهای شاهنامه در روزگار کنونی بگوید. او گفت: امروز پرسش بنیادین درباره هر اثر ادبی کلاسیک این خواهد بود که «کارکرد آن اثر در امروز و هنوز جامعه ایرانی چیست؟» اگر بر این باوریم که ادبیات فارسی آینه تمامنمای تاریخ و فرهنگ ماست و در تنگناها و دشواریها همچون جانپناه و گریزگاه بوده و شادیها، غمها، بهروزیها، تیرهروزیها، فرازها و فرودها، شکستها و پیروزیهایمان را در آن آینه به تماشا نشستهایم، پس باید در مواجهه آگاهانه و خوانش خردورزانه هریک از آثار سترگ ادبیات غنی فارسی این پرسش را پیش کشید و به پاسخ آن اندیشید.
شاهنامه؛ کتاب بالینی ماست
این مدرس شاهنامه بیان کرد: پاسخ این پرسش درباره شاهنامه اهمیت دوچندان دارد، شاهنامه با بهکارگیری بنمایههای اسطورهای، روایت ژرفترین لایههای وجودی انسان ایرانیست و از همین رهگذر، آن را شناسنامه ملی ایرانیان نامیدهاند. پیوند شاهنامه با هویت جمعی ایرانیان، آن را به کتاب بالینی این قوم در طول تاریخ خود بدل کرده است. از همین روی، ایرانیان همواره در پاسخ به پرسش «کیستی» خود به شاهنامه مراجعه کرده و خود را در آن جهان یافتهاند.
او که بارها داور جشنوارههای مختلف شاهنامهخوانی بوده، اظهار کرد: بهترین حالت آگاهی تاریخی برای هر قوم و ملت، سود جستن از آن برای ساختن حال و آمادگی برای آینده خواهد. یکی از خویشکاریهای شاهنامه فردوسی و از مهمترین ارزشهای آن، همین ویژگی است.
شاهنامه «بر رهِ رمز» است
وی افزود: شاهنامه «بر رهِ رمز» است و همین رمزینگی، دروازههای تاویل و تفسیرِ حالات و مقامات انسان ایرانی را در طول سالیان بر او گشوده نگه داشته است. از میان رموز پرشمار نهادینه در شاهنامه، یکی هم فرهنگ پرسشگری و ادب مبتنی بر پرسش است. پرسش را به معنای طرح مسئله به کار میبرم، در مقام بازاندیشی به مسائل بنیادین در جایگاه اندیشیدن به آنچه بدیهی پنداشته میشود.
حامد مهراد اظهار کرد: از این منظر فردوسی و شاهنامه، از یکسو خود میراثدار حکمت ایرانشهریاند و از دیگر سو، پل انتقال این حکمت به پس از خود، پدیدهای که به آن «تداوم فرهنگی» میگویند است و این گونه است که تاریخ ایران نه مانند پارهخطی است که به دورههای مختلف تقسیم شود، بلکه همچون خط ممتدی است که از هزارههای دور تا امروز و هنوز و همواره ما ادامه دارد، فردوسی نیز در آغاز شاهنامه کار خود را با یک پرسش رقم میزند:
بپرسیدشان از کیان جهان
و زان نامداران فرخ مهان
که گیتی به آغاز چون داشتند
که ایدون به ما خوار بگذاشتند
چه گونه سر آمد به نیک اختری
بر ایشان همه روز گُند آوری
نخستین مدیر مسئول نشریه علمی تخصصی «گنج کهن» بیان کرد: او همچنین در خطبههای آغازین شاهنامه پرسشهای بنیادین پیش میکشد و خواننده را به تامل وا میدارد:
اگر تندبادی براید ز کنج
بخاک افگند نارسیده ترنج
ستمکاره خوانیمش ار دادگر
هنرمند دانیمش ار بیهنر
اگر مرگ دادست بیداد چیست
ز داد این همه بانگ و فریاد چیست؟
مهراد بیان کرد: این پرسشگری همان میراث فکریای است که به دست فردوسی تثبیت شد و توسط خیام به اوج رسید چنانکه «گفتمان خیامیت» با شعر شک و فلسفه تردید و روحیه عصیان به نام حکیم نیشابور زبانزد شده اما کیست که با خواندن شاهنامه درنیابد که «خیامیترین» اندیشهها را میتوان در شاهنامه یافت:
بیا تا به شادی دهیم و خوریم
چو گاه گذشتن بود بگذریم
شاهنامه تنها کالای لوکسی در طبقات کتابخانهها!
پس از آن با محمدرضا سرسالاری، شاعر و مدرس زبان و ادبیات پارسی به گفت و گو نشستیم، او ضمن ابراز تاسف، شاهنامه را تنها کالای لوکسی در طبقات کتابخانهها دانست و بیان کرد: شاهنامه صرفاً روی قفسههای دکور منازل و اماکن فرهنگی قرار گرفته و هیچ نمود بیرونی در زندگی بسیاری از افراد مدعی فرهنگ ندارد.
این مدرس و فعال حوزه شاهنامه اظهار کرد: نه تنها شاهنامه نمودی در زندگیها و رفتار ما ندارد بلکه بیشتر به یک مقوله وانمودی و ادعایی تبدیل شده است! متولیان فرهنگ و ادب و حتی کاربران و مخاطبان شاهنامه دقیقاً سخنانی از فردوسی بزرگ و شاهنامه را نقل میکنند و آموزش میدهند که اتفاقاً خودشان به آن رویه رفتار نمیکنند و چه بسا در دایره تفکرات و عقاید این بزرگواران هم جایی ندارد.
سرسالاری ادامه داد: دوستانی را میشناسم که داعیه فرهنگ و ادبیات دارند و شاهنامهای به وزن چند ۱۰ کیلو به قیمت چند ۱۰ میلیون را تهیه کردهاند و از آن به عنوان یک کالای دکوراتیو در خانه استفاده میکنند اما متاسفانه یک صفحه از این شاهنامه را نه خواندهاند و نه یاد گرفتهاند که بخوانند.
متولیان شهر شاهنامه را مقولهای تقویم پرکن میدانند
دبیر هفت دوره جشنواره شاهنامهخوانی بانوان مشهد ابراز کرد: غیراز چند استاد دلسوخته ادبیات و تعداد انگشتشماری دلسوز ادبیات تقریباً قاطبهی انجمنها و مراکز آموزشی و متولیان فرهنگی شهر شاهنامه را مقولهای تقویم پرکن تلقی میکنند. این افراد چند محفل سخنرانی و چند خط خوانش شاهنامه راه میاندازند که با کلی ادا و اصولهای معمول آن را به خورد جامعه فرهنگی میدهند تا صرفاً ردیف بودجه ای را تمام کرده باشند.
محمدرضا سرسالاری که بیش از ۱۰ سال است مدرس و دبیر علمی رایگان شاهنامه است، عنوان کرد: در تمام این سالها تلاش کردم از این همه سازمان و آموزشگاه حوزه شاهنامه که در شهر وجود دارد، دو ارگان را همزمان زیر یک سقف جمع کنم ولی موفق نشدم که هر کدام خود صاحب ادعا و ایده و اتوریتههای خاص خود هستند که به ادعای خودشان دو پادشاه در یک اقلیم نمیگنجند.
وی اظهار کرد: به نظرم ما از شاهنامه به نظرم هیچ یاد نگرفتیم.نه ظاهرمان به مفاهیم شاهنامه میخورد نه منویات و باطنمان، ما شاهنامه میخوانیم که صرفاً آن را خوانده باشیم و بزرگداشت میگیریم که گرفته باشیم.
این روز باید بهانهای برای شناخت بیشتر شاهنامه باشد
پس از آن به سراغ یوسف بینا، شاعر و روزنامهنگار خوشنام مشهدی رفتیم، او با اشاره به این روز بزرگ گفت: در روز بزرگداشت فردوسی بد نیست به خودمان یادآوری کنیم که بزرگداشت شخصیت یگانه حکیم توس بهعنوان حماسهسرای ملی ایران باید بهانهای باشد برای اینکه فردوسی و شاهنامه را بهتر و بیشتر و درستتر بشناسیم و بدانیم این شناخت از صفحات بیشناسنامه فضای مجازی یا گفتههای عوامانه بهدست نمیآید، هرچند این مطالب مشهور شده باشد، بلکه شناخت درست فقط و فقط با مطالعه دقیق و عمیق متن شاهنامه فردوسی بهدست میآید.
وی ادامه داد: در پی این شناخت است که میتوانیم سخنان درست درباره فردوسی و شاهنامه را از حرفهای بیاساس بسیار در اینباره تشخیص دهیم، حرفهای بیاساسی که متاسفانه گاه میبینیم بسیار هم رایج شده است.
یوسف بینا گفت: بنابراین بهترین کار برای پاسداشتِ میراث عظیم حکیم توس، بازگشت دوباره به شاهنامه او و تلاش برای فهم و ترویج محتویات این حماسه بزرگ است.
نظر شما