شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۵
عبور از اسلام سیاسی نشانه تجدیدنظرطلبی است/ عملیات سیاسی متکی بر معرفت جدید

محسن ردادی، نویسنده گفت: تجدیدنظرطلبی کم مورد پژوهش علمی قرار گرفته است. معمولاً به انقلابیونی که دیگر همراه انقلاب نیستند این عنوان را می‌دهند. در بیشتر نوشته‌ها بحث درباره سیاست است. تجدیدنظرطلب به عنوان برچسبی سیاسی به کار می‌رود. سعی کردم از این نگاه فاصله بگیرم. چهارچوب نظری کتاب بر مبنای نگاه کارل مانهایم پیش رفته است. از نگاه او لحظه‌ای که مردم حقیقت را لمس می‌کنند دقیقاً لحظه انقلاب است.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست رونمایی از کتاب «جریان‌شناسی تجدیدنظرطلبی» در آخرین روز نمایشگاه، در گوشه نقدِ سی و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار شد. در این نشست عبدالله گنجی، پژوهشگر و روزنامه‌نگار، عباس سلیمی نمین، پژوهشگر تاریخ و محسن ردادی، نویسنده کتاب حضور داشتند.

ابتدا ردادی گفت: تجدیدنظرطلبی کم مورد پژوهش علمی قرار گرفته است. معمولاً به انقلابیونی که دیگر همراه انقلاب نیستند این عنوان را می‌دهند. در بیشتر نوشته‌ها بحث درباره سیاست است. تجدیدنظرطلب به عنوان برچسبی سیاسی به کار می‌رود. سعی کردم از این نگاه فاصله بگیرم. در این پژوهش به شش جریان رسیدم که سه تا از آنها در میان اصحاب قدرت ملاحظه هستند. چهارچوب نظری کتاب بر مبنای نگاه کارل مانهایم پیش رفته است. از نگاه او لحظه‌ای که مردم حقیقت را لمس می‌کنند دقیقاً لحظه انقلاب است. خارج از زمان انقلاب، تحت تاثیر اتوپیاها هستند. اما مردم در زمانه انقلاب با خود واقعیت در تماس هستند.

تصور ما از آدمها این است که صرفاً عقلانی هستند اما نگاه دیلتای و مانهایم این است که ما احساسات داریم و بر منطق ما اثر می‌گذارد. کسانی که دچار تجدیدنظرطلبی شدند نیز از همین احساسات تاثیر گرفته‌اند. مثلاً محسن کدیور می‌گوید انقلابی بودم اما همیشه فکر می‌کردم یک سر و گردن بالاتر هستم. در این فرد احساس بهتربودن موثر بوده است

قدرت‌طلبی یکی از عوامل تجدیدنظرطلبی است. معتقدم که دوم خرداد در راستای انقلاب بود اما به تدریج اصحاب جریان به سمت قدرت‌طلبی رفتند و این باعث شد که جریان ایدئولوژیک بشود و از حقیقت فاصله بگیرد. زمانی که اعضای مجلس ششم تحصن کردند علتش بستن روزنامه‌ها یا زندانی‌شدن افراد یا اعتراض به عدم توزیع ثروت نبود بلکه در اعتراض به ردصلاحیت بود. قدرت‌طلبی باعث جدایی از نگاه واقعی می‌شود.

تجدیدنظرطلب‌ها دین را امر فردی می‌دانند

سپس عبدالله گنجی گفت: موضوع کتاب بسیار مهم است. اگر بشود بین این موضوع و اصلاح‌طلبی مرزبندی ایجاد کرد طبیعتاً کار بزرگی صورت گرفته است. تجدیدنظرطلبی را به این معنی که بازگشت از انقلاب باشد نمی‌فهمم. برخی اتفاقات در واقع زد و خورد است. اساس تجدیدنظرطلبی معرفتی است. یعنی تجدیدنظرطلبی در ایران بحث عمیقی است که نمی‌توان از پدیدارشدن پست مدرنیسم جدایش کرد. پست مدرنیسم با ویژگی‌هایی دارد مانند ضد اصول‌بودن کاملاً در نسبت است به تجدیدنظرطلبی.

وی ادامه داد: این بحث به چند مولفه برمی‌گردد. بخشی برمی‌گردد به اینکه آن‌ها معتقدند اسلام صلاحیت حکومت ندارد و باید از اجتماع عقب‌نشینی کند. ریشه این رویکرد از از پاییز ۷۰ در قالب ماهنامه کیان شروع شد. حدود سی نفر درباره علم و دین و سیاست و عصمت و عاشورا و در نقد همه اینها قلم زدند و تربیت شدند و به چیزی رسیدند به نام قداست‌زدایی از قدرت. وارد قدرت که شدند تلاش کردند از همه مجراهای ممکن برنامه‌های خود را پیش ببرند. سال ۱۳۸۱ هابرماس را به ایران آوردند. امام را ول کردند چسبیدند به هابرماس. مرحوم هاشمی تجدیدنظرطلب نبود. اشرافیت ربطی به تجدیدنظرطلبی ندارد. نمونه‌های تجزبه‌طلبی تاجزاده و نبوی هستند.

وی افزود: سردمدار تجدیدنظرطلبی در ایران آقای سروش است. او معتقد است که در اصول می‌شود اجتهاد کرد. تجدیدنظرطلب‌ها دین را امر فردی می‌دانند. از نظر آن‌ها ولایت فقیه ناقض دموکراسی است. صرفاً دشمنی با جمهوری اسلامی ندارند. یک فکر است. متاثر از پست مدرنیسم است. آن‌ها با هر چیزی که رنگ و بوی دین بدهد می‌جنگد. این عملیات سیاسی متکی بر معرفت جدیدی است. حجاریان کتابی دارد به نام عرفی‌گرایی که در آن کتاب این مفهوم را به جای اسلام‌گرایی قرار می‌دهد. از نگاه آن‌ها حقیقت متکثر است. از پلورالیسم سخن می‌گویند. حتی تجدیدنظرطلب‌ها در تفسیر قرآن هم متفاوتند. قبول ندارند که قرآن نازل شده است. آن‌ها به دنبال دموکراسی غربی، عرفی‌کردن حکومت، حذف ولایت فقیه و عبور از اسلام سیاسی هستند.

نفس تجدیدنظرطلبی امر منفی‌ای نیست

سپس عباس سلیمی نمین بیان کرد: باید تجدیدنظرطلبی را تعریف کنیم. تجدیدنظرکردن در اندیشه‌ها لزوماً بد نیست. تجدیدنظرطلبی در مبانی متصل به وحی ایراد است. این تفکیک در کتاب صورت نگرفته است. نفس تجدیدنظرطلبی امر منفی‌ای نیست. کتاب دچار برخی ایرادها است. باید مشاوره‌های بهتری به او داده می‌شد. نویسنده در کتاب نفی استکبارستیزی را از مولفه‌های ضدانقلاب‌شدن می‌داند. ما استکبارستیز نستیم بلکه نافی سلطه هستیم. استکبارستیزی در زمان معصوم است. امروز در موضع نفی سلطه قرار داریم. در برابر سلطه می‌ایستیم. هرگز ستیزی با استکبار نداشتیم.

وی افزود: کتاب درباره بحث مهمی است و در نسبت با یک تحول مهم در جامعه ما مطرح شده است. افرادی چند گام با انقلاب برداشتند اما از جایی بریدند. آیا کسانی که نمی‌توانند تا آخر گام بردارند را می‌توانیم ضداتقلاب بنامیم؟ برخی بزرگان گاهی نمی‌توانند تحمل کنند و خواستار زندگی عادی هستند. می‌خواهند شرایط پرتنش پایان پیدا کند. کتاب در این زمینه ایراد دارد و نمی‌تواند این افراد را تفکیک کند. از نظر من مبانی تجدیدنظرطلبی خطرناک است.

گنجی گفت: می‌خواهم به مدلی مفهومی در این حوزه اشاره کنم. آنکه از انقلاب اسلامی کناره‌گیری می‌کند و می‌رود دنبال زندگی شخصی تجدیدنظرطلب نیست، آنان که سال ۶۸ مقام معظم رهبری را ول کردند هم چنین نیستند. تجدیدنظرطلب کسانی‌اند که از اسلام سیاسی عبور کردند و برای وضع موجود جایگزین دارند.

ردادی در پایان گفت: این اثر اولین کتاب است که در این حوزه نوشته شده. این تحقیق دشوار بود. برای تشخیص این امر سه معیار گذاشتم. آنان که مردم را کنار می‌گذارند هم تجدیدنظرطلب‌اند. نباید دچار تقلیل‌گرایی شویم. راه خوبی گشوده شده امیدوارم تکمیل شود.

سی و پنجمین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از نوزدهم اردیبهشت ماه آغاز و تا روز بیست و نهم در محل مصلی امام خمینی (ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار می‌شود.

اطلاعات کامل نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران را اینجا بخوانید

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها