محمدعلی گنجی فرد شاعر بیرجندی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بیرجند گفت: آیت الله رئیسی جایگاه ویژه ای در خراسان جنوبی دارد و تکیه گاه و پناهگاه خوبی برای مردم بودند.
وی افزود: مردم خراسان جنوبی نه تنها رئیس جمهور بلکه نماینده خود در مجلس خبرگان رهبری را از دست داده اند و این عزا برای مردم این استان بسیار سنگین است.
گنجی فرد گفت: از این رو قرار است این شهید بزرگوار بر روی دستان شهید پرور بیرجند نیز تشییع شود، قطعه شعری با عنوان تشییع را به این شهید بزرگوار تقدیم میکنم.
میشود تشییع در بیرجند فردا آسمانی
هر مژه خواهد شد از اشک فراوان ناودانی
چند روزی هست از وصف نکوی این شهیدان
پر ببینی از گلاب و طعم شکّر هر دهانی
بی اثر از لطف حق شد شایعات این سه ساله
آن زمان که خورد از این واقعه بر هم جهانی
هر چه خدمت شد نهان گردید با تحریف و تخریب
لیک خون این شهیدان کرد آنها را عیانی
گشته چون میرزا تقی خان خدمت او هم سه ساله
که نمیباشد به این ایام یک فصل خزانی
بهر انعامش به سویش خواند هنگام ولادت
خادم خود، بالگردش شد همان دم نردبانی
هشت تن، در سالگرد هشتمین خورشید تابان
ورزقان را کرده در ذی القعده مثل گلستانی
در ریاست، شد رییسی هشتمین، این رمز باشد
ناخدای کشتی ما راست در طوس آستانی
سر ز پا نشناخته میبود او در راه خدمت
خالصانه داد بر گرد ولایت پاسبانی
بود کردستان و خوزستان و تبریزو خراسان
دیده میشد رفته با صد شوق هر جمعه مکانی
راضی از کارش شده کرمانی و ترکی و کردی
قاینی، بیرجندی و سربیشگی و سیستانی
شانگهای از بایت ایران به خود میبالد اکنون
آشنا با کشور ایران شده قرقیستانی
از حسودان بود گر میخورد گاهی تیر طعنه
پاسخاش را در عمل میداد او با مهربانی
چون بهشتی بود مظلوم، چون رجایی بی ریا بود
صد هزاران حسن در او بود، هر یک کهکشانی
از کرونا گشت خالی کشور و پر شد ذخایر
حل شده هر مشکلی که بود هر یک هفت خانی
کارگاههای زیادی که شده تخریب عمداً
هر یکی شد کارخانه با هزاران جانفشانی
بود شاید صد مکان، خورده کلنگ و مانده نیمه
کار آن را طی نمود و شد به میهن ارمغانی
لوت را بی آب دید از آب عمان تشنگی را
زه کشیها کرد تا آنجا نماید جان رسانی
راه اهن وصل شد در نقطههای کور با هم
ناوگان حمل کالا رست از هر ناتوانی
همدلیهای نظامی اوج آن در دولتش شد
شد رژیم قدس از وحشت رخ او زعفرانی
در فضا، کاوشگریها کرد و شد مبهوت، دنیا
بس شتابان بود اوجش، هر دو روزی، پلکانی
رستم دستان جولان در هزاران جبهه میبود
یار او پر غبطه شد و خصماش پر از رشک نهانی
دارد ابهام این سقوط از راه عزتمند میهن
نیست ترسی گنجی این کشور بود صاحب زمانی
ریشه پابرجا بود اصل ولایت زنده باشد
برگ و بری گر خزان برده در ان شد امتحانی
نظرات