سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فهیمه ایمانی، مربی کتابخوانی و مروج کتاب کودک و نوجوان: بعضی از عوامل در علاقه و اشتیاق کودکان به کتابها تأثیر بسزایی دارند. توجه به عوامل زمانی، محیطی و ویژگیهای خود کودک، سبب تعامل هرچه بیشتر کودک با برخی از کتابها خواهد شد. با توجه به فصلهای گرم سال و نزدیکشدن به فصل تابستان، به نظر میرسد انتخاب یک کتاب تماماً تابستانه، انتخاب خوبی باشد.
کتاب «یک دانه توتفرنگی» از یگانه مرادی لاکه، نویسنده نامآشنای ادبیات کودک، کتاب جذابی است که از نشانههای تابستانه در بیان مفاهیم ارزشی کمک گرفته است. توتفرنگی جزو میوههای دوستداشتنی کودکان در فصل تابستان است. تصویرگری سحر فرهادروش نیز به جذابیت محتوا کمک شایانی کرده است. «گوشو» و «لپو» خواهر و برادرند. روزی آقاکلاغه به خانه آنها میآید تا سبد توتفرنگی خارپشتخانم را به امانت به آنها بسپارد؛ اما لپو در تلاش است تا حداقل یک دانه از آن توتفرنگیها را بردارد. گوشو به عنوان خواهر بزرگتر مفهوم امانت را به او گوشزد میکند. زمانی که گوشو میرود تا امانت را به صاحبش بدهد، لپو آه بلندی میکشد. گوشو یک توتفرنگی به او میدهد و قول میدهد تا به خارپشتخانم بگوید اما قبل از اینکه سبد به دست خارپشتخانم برسد اتفاق عجیبی میافتد….
این کتاب از حیث تصویرگری، بسیار متفاوت و جذاب است. تصاویر دارای جزئیات مرتبط به محتواست. کنار درب خانه هر کدام از اهالی جنگل، یک تابلو از عکس آن حیوان است. پرده خانه خرگوشها و حتی اسباببازی لپو، طرح هویج است. پنجرهای که رو به دشت است، نوری که به خانه میآید و پردهای که تکان میخورد به راحتی میتواند کودک را وارد دنیای زیبای جنگل کند. البته این جنگل متفاوت است و حیوانات در آن مترقیاند؛ گوشو دامن پوشیده است، آقاکلاغه کلاه گذاشته است و خارپشتخانم عینکی است. گوشو و لپو نیز اسامی جذابی هستند و به راحتی در ذهن کودک ماندگار میشوند.
کتاب پیرامون اهمیت امانت است. پرهیز از خیانت در امانت، آثار نیکی را در این دنیا و سرای دیگر خواهد داشت. گوشو و لپو نیز ثمره کار نیک خود را میبینند. گوشو در نقش خود به عنوان خواهر بزرگتر به خوبی حاضر شده است و نصیحتهای او در زمینه مسئولیتپذیری و حفظ امانت تأثیر بیشتری خواهد داشت تا اینکه به جای گوشو، خرگوش مادر به قصه میآمد. ما درنهایت شاهد تأثیر نصیحتهای او بر لپو هستیم.
لپو تا صفحه ۱۲، پسربچهای است که یا اطلاعی از مفهوم امانت ندارد یا سعی در رعایت آن ندارد؛ اما از صفحه ۱۳، شخصیت او کاملاً تغییر میکند. این کتاب با استفاده از ابزار جذاب و دوستداشتنی برای کودکان مانند توتفرنگی، به کودک یادآور میشود که حفظ امانت همیشه آسان نیست؛ بلکه گاهی نیاز به ازخودگذشتگی و گذشتن از علایق دارد. یکی از دلایلی که نصیحت گوشو بر لپو تأثیر میگذارد، رعایتکردن این آداب توسط خود گوشو است. او حتی یک دانه از توتفرنگی را نمیخورد؛ البته نویسنده فقط به مفهوم حفظ امانت اشاره نکرده است بلکه پا را یک قدم فراتر نهاده است. رعایت امانت در شرایطی که ممکن است هیچکس متوجه تغییر یا کمشدن اجناس نشود، کار دشوارتری است. اگر لپو یا گوشو حتی چند توتفرنگی را برمیداشتند هیچکس متوجه نمیشد. درواقع این کتاب به خوبی به کودک میآموزد که مفاهیم ارزشی به اعتبار انسانها، ارزشمند و لازم به رعایت نیستند؛ بلکه مفاهیم ارزشی به ذات دارای اعتبارند. توجه خدا به انسانها در حین انجام اعمال، در این کتاب، کاملاً به شیوه مستقیم آموزش داده میشود. در مجموع، جذابیتهای داستانی و تصویری کتاب بسیار بالاست و از این حیث میتوان گفت یکی از بهترین کتابها در زمینه بیان غیرمستقیم ادبیات دینی به کودکان است.
این اثر به کوشش انتشارات بهنشر در ۱۶ صفحه مصور و برای گروه سنی ب (بالای ۷ سال) منتشر شده است.
نظر شما