ناهید رحیمی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره ایده شکلگیری کتاب جدید خود با عنوان «پادشاه کوچک غولهای بزرگ» گفت: ایده نوشتن داستان «بزوین» مثل اغلب کتابهایی که از من منتشر شده است، اول به صورت قصهای بود که برای پسرم میگفتم. قصههای شبانهای که معمولاً به صورت بداهه شکل میگرفتند و به دلیل اینکه داستان پر از خیالپردازی و فانتزیهای جذاب برای کودکان بود برای پسرم نیز بسیار جذاب بود. من متوجه بودم که چقدر برای شنیدن و دانستن ادامه داستان مشتاق است؛ به طوری که بارها و بارها با اینکه ادامه داستان را میدانست از من میخواست تکرارش کنم. همچنین وقتی این داستانها برای کودکان دیگری که با آنها در ارتباط بودم خوانده و گفته میشد، برای آنها هم بسیار جذاب بود.
او افزود: درواقع شکلگیری تمام قصههای من به صورت بداهه بوده است و اینطور نبوده که روی آنها فکر کنم؛ بلکه قصهها به صورت خودکار توی ذهنم شروع به شکلگیری میکنند و انگار تمام تجربیات گذشته جمع میشوند تا یک قصه جذاب با بار محتوایی آموزشی را بسازند.
این نویسنده درباره تجربه خود از فانتزینویسی برای کودکان گفت: دامنه وسیع فانتزینویسی برای کودکان این اجازه و امکان را به نویسنده میدهد که بتواند کارهای جذابی خلق کند. در فانتزینویسی خلاقیت به اوج خودش میرسد؛ به این دلیل که دست نویسنده باز است از هر چیزی، هر شیئی و هر مکانی، یک عنصر جذاب در داستانش خلق کند. دنیای فانتزینویسی بسیار دنیای متفاوتی است و آنقدر در آن میشود کارهای جذابی خلق کرد که میتوانم بگویم دارد عدد کارهای خوب و بسیار پرطرفدار ادبیات کودک و نوجوان را به سرعت بالا میبرد. به دلیل اینکه فانتزینویسی رواج گستردهای پیدا کرده است و همه متوجه جذابیت خارقالعادهای که در این نوع نوشتار وجود دارد، شدهاند.
رحیمی در مورد مسئله محوری کتاب خود نیز بیان کرد: مسئله محوری کتاب، سفر قهرمان است و همانطور که در سفر قهرمان جوزف کمبل میخوانیم، میدانیم و مطلع هستیم که وقتی قهرمان سفرش را آغاز میکند، وقتی از نقطهای به نقطه دیگر حرکت میکند از چیزی به چیز دیگر تبدیل میشود، تجربههایی را به دست میآورد که سابق بر این، آنها را نداشته است و همه اینها در کتاب «پادشاه کوچک غولهای بزرگ» به شکل کودکانهای مطرح شدهاند.
او در ادامه اضافه کرد: درواقع ما قرار است تحول را در «بزوین»، قهرمان اصلی داستان ببینیم که تا پیش از این، حتی خود او هم این تحول را متصور نبود. از آن جایی هم که کتاب برای کودکان مثبت ۹ سال، آنطور که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پشت کتاب درج کرده است، منتشر شده، این گروه سنی با پدیده مسئله و حل مسئله مواجه است؛ یعنی کودکان در این سن همیشه چالش حل مسئله را خواهند داشت. کتاب «پادشاه کوچک غولهای بزرگ» پاسخ بسیار خوبی برای این پدیده است؛ به این دلیل که ما در کتاب با مسائل متعددی روبهرو هستیم که بزوین با ابزار عقل و تفکر و تعقل آنها را حل میکند. سوال، بسیار در کتاب دیده میشود و اینها همه مختص این گروه سنی است که پر از سوال هستند، برای آنها سوالات جدید پیش میآید و هر بار هم جواب این سوالات را نمیدانند؛ همانطور که هر بار در کتاب گفته میشود، بزوین هم جواب این سوال را نمیدانست.
ناهید رحیمی در تکمیل صحبت خود عنوان کرد: درنهایت در کتاب مشاهده میکنیم که بزوین حرکت رو به جلو دارد و همین باعث میشود هم به جواب سوالاتش برسد، هم به نتیجه چیزی که میخواست، هم به آرزویی که در اول کتاب با آن مواجه بودیم و هم اینکه توانست در کنار همه اینها، آبادانی را رقم بزند.
نویسنده کتاب «تیکتاکیهای قد و نیمقد» در پاسخ به این سوال که آیا بومیسازیای که در تصویرگری اتفاق افتاده است جزئی از شخصیتپردازی ذهنی نویسنده بوده یا صرفاً خلاقیت تصویرگر بوده که به کار اضافه شده است؟ گفت: من اصلاً مطلع نبودم سحر خراسانی تصویرگری کتاب را برعهده دارد؛ بعد از اینکه کار تصویرگری کتاب به پایان رسیده بود، من با او ارتباط گرفتم و با هم درباره کار صحبت کردیم؛ بنابراین تصویرگری کتاب کاملاً مختص و اختصاصی خود تصویرگر است. همچنین در صحبتهایمان او میگفت که پسزمینههای ذهنی خیلی قدیمی درباره داستان داشته و بسیار در اینباره تصویر در ذهنش وجود داشته و به نظرم تا حد زیادی استفاده از همین نشانههای بومی، اثر را ایرانیتر و ویژه خودمان کرده است. باید بگویم که تصویرگری کتاب برای من هم بسیار جذاب است.
رحیمی درباره اینکه «تأکید بر ندانستن که در نقاط مختلف کتاب روی آن تأکید شده است آیا دلیل خاصی دارد یا نه؟» اینطور پاسخ داد: بله، دلیلش دقیقاً همین بود که در پاسخهای قبلی عرض کردم. گروه سنی مورد نظر این قصه ۸ تا ۱۲ سال است. شاخصه اصلی کودکان این گروه سنی پدیده حل مسئله است و چالشهایی که برای حل مسئله با آن مواجه میشوند. همین موضوع باعث شد روی این نقطه تمرکز داشته باشم و کتاب را مرتباً با سوال و جواب پیش ببرم. سوالهایی که برای قهرمان قصه و حتی مخاطب پیش میآید و هر بار هم هیچکس جواب این سوالها را نمیداند؛ تا اینکه در نهایت با فکر، تعقل و استفاده از تجربیات گذشته پاسخ آنها به بهترین و سادهترین شکل داده میشود. درواقع قصد من این بوده است که مخاطب بداند گاهی جواب سوالها بسیار ساده است. فقط کافی است خود را به چالش بکشد و از خود بپرسد و هیچ اشکالی ندارد که ما جواب خیلی چیزها را نمیدانیم. کافی است حرکت رو به جلو داشته باشیم تا در نهایت به جواب مطلوب برسیم؛ حتی اگر آن جواب به کار ما هم نیاید، همیشه حرکت رو به جلو نتایج و عایدی مثبتی دارد.
ناهید رحیمی درباره اهمیت داستانهای زیستمحیطی برای کودکان گفت: دقیقاً بهینهسازی و بهبود محیط زیست در سرزمینی که بزوین پا به آن گذاشته بود یکی از نکات مورد توجه کودکانی بود که کتاب را مطالعه کرده بودند؛ چون بچههای ما بسیار باهوش و نکتهسنج و ریزبین هستند و در زندگی روزمرهشان متوجه هستند که نوع بشر اغلب دست به تخریب محیط زیست زده است؛ اینکه نظارهگر نیستند و میدانند که خود آنها هستند که باید تحولی ایجاد کنند. این مسئله در خیلی از مواقع باعث شده است خود بچهها دست به کار شوند. گاهی من با مخاطبانی که کتاب را خواندهاند در ارتباط هستم؛ پیش آمده که به آنها گفتهام به نظر شما چه کارهایی را میتوان برای محیط زیست انجام داد و آنها پاسخ دادهاند که ما هر جایی را که خراب یا کثیف میبینیم، خودمان آنجا را تمیز و مرتب میکنیم. یک جورهایی به دنبال رساندن این معنا بودم که هرکس میتواند پادشاه جایی باشد که آن را آباد کرده است؛ حتی اگر فضایی چند متری باشد که از زباله خالی شده است. برای خودم خیلی جالب بود که برای بچهها چنین جا افتاده بود که من دارم بر این قسمت از کره زمین، فرمانروایی میکنم چون من آن را تمیز کردهام. این جزو اثرات نامحسوسی است که چنین کتابهایی بر کودکان دارند و این ذهنیت را در آنها ایجاد میکنند که خودشان میتوانند در مقابل ناهنجاریهایی که در جامعه وجود دارد، مسئول باشند. این مسئله حس مسئولیتپذیری را در آنها تقویت میکند.
نظرات