سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مصطفی فخرایی، شاعر و منتقد ادبی: بیشتر پژوهشگران بر این باورند که بسیاری از دوبیتیهای منسوب به فایز از او نیست، بلکه الحاقی است و بهنوعی به نام او ثبتوضبط شدهاست. شمار دوبیتیهایی که تا کنون به نام فایز منتشر شده، متفاوت است. به برخی از آنها اشاره میکنیم: (نسخه معرفت ۲۹۲؛ نسخه خلیجی ۱۲۱؛ نسخه رکنزاده آدمیت ۱۲۰؛ نسخه اسدی ۱۰۶؛ نسخه زنگویی ۴۹۴؛ نسخه حیدر عرفان ۴۳۴؛ نسخه آکا صفوی (اشعار فایز دشتی: ۶۲۳)، (ورار ۶۳۶)؛ نسخه حسنزاده ۷۶۵؛ نسخه مفتون ۱۴۲)
عموم گردآورندگان ترانههای فایز نسخه قابلاعتماد و اصیلی در اختیار نداشتهاند و بر اساس شنیدهها و یادداشتهای پراکنده از افراد مختلف در منطقه دشتی و دشتستان و حضور در محافل شروهخوانی آنها را گردآوری کردهاند و بهصورت غیرعلمی و سرشار از ایرادها و اشکالهای اساسی و گاه مغشوش، چاپ کردهاند. به همین دلیل دوبیتیهای شاعران دیگر نیز بیهیچ اطلاعی به اشعار فایز راه یافتهاست و بهمرور شمار دوبیتیها تا نزدیک به ۸۰۰ هم رسیدهاست. بااینحال چطور میتوان به این شعرها اعتماد کرد؟ در چنین وضعیتی مشخص کردن دوبیتیهای اصیل و الحاقی کاری بس دشوار است.
شیوه گردآوری ترانههای فایز
سدیدالسلطنه که خود شخصاً فایز را ملاقات کردهاست، چند دوبیتی را از او یادداشت کردهاست و در کتاب «مشوشنامه» آوردهاست. فردی به نام «محمدخان» از پرسنل ژاندارمری فارس، در نیمه اول جنگ جهانی اول (۱۳۳۳ ق)، به برازجان میآید و طبق گفته رکنزاده آدمیت، محمدخان از روزی که وارد برازجان میشود، به جستوجو و یافتن اهل ذوق آن سامان میپردازد و درصدد جمعآوری اشعار کسانی چون محمدخان دشتی، فایز، کبگانی و مضطر تنگستانی برمیآید و مقداری از دوبیتیهای فایز را به دست میآورد (نک: یاحسینی و علوی، ۱۴۰۲: صص ۵۰-۵۱)
رکنزاده آدمیت نسخهای از دوبیتیهای فایز که شیخ محمدتقی معرفت در سال ۱۳۱۹ شمسی در شیراز چاپ کرده، تصحیح کرد (نک: رکنزاده آدمیت، ج ۴ قسمت اول، ۱۳۴۰: ۲۳) و در فاصله سالهای ۱۳۰۵- ۱۳۰۶ تعدادی از دوبیتیهای فایز که قبلاً اهالی دشتی برایش فرستاده بودند، در روزنامه آدمیت منتشر کرد. (همان) زنگویی با مسافرت به زادگاه فایز و تماس و ارتباط با حاج عباس فایزی، نوه فایز، موفق میشود که نسخه دستنویس شعرهای فایز را به خط خودش بهدست آورد و براساس همان نسخه، دوبیتیهای فایز را تصحیح، ویرایش و منتشر کند.
زنگویی در سال ۱۳۶۷، حدود ۵۰ دوبیتی باقیمانده از نسخه دستخط فایز، به چاپ سوم کتاب «ترانههای فایز» خود افزود؛ اما «مشخص ننموده که کدام دوبیتیها را از نسخهی فایز برداشت کرده» (یاحسینی و علوی، ۱۴۰۲: ۶۹). پناهی سمنانی بخشی از کتاب «سیری در ترانه و ترانهسرایی در ایران» را به فایز اختصاص دادهاست و نسخههای منتشرشده از ترانههای فایز چون نسخه رکنزاده آدمیت، صمصامی، گرگین و کتابهای دیگر که چاپ شده، مطابقت داده و تصحیح کردهاست.
آکا صفوی نیز با ارتباط با منسوبین و خاندان فایز و مصاحبه و مجالست با سالداران و بزرگان زادگاه و زیستگاه فایز به پژوهش برای بازیافت اشعار فایز پرداختهاست (نک: صفوی، ۱۳۹۴: ۵) و در دو کتاب ارزشمند «اشعار فایز دشتی» (نگاه: ۱۳۹۴) و در بخشی از کتاب «ورار» (نگاه: ۱۳۹۸) منتشر کردهاست. البته با توجه به منابعی که آکا صفوی در پایان این دو کتاب ذکر کردهاست، نسخه خطی فایز نیز در اختیار داشتهاست؛ اما در متن کتابهایش به شیوه استفاده از آن، اشارهای نکردهاست.
حسنزاده در کتاب «کلیات دوبیتیهای فایز» با بررسی و مقابله هشت مجموعه از اشعار فایز (دانشمندان و سخنسرایان فارس، رکنزاده آدمیت؛ ترانههای فایز به کوشش عبدالمجید زنگویی؛ کلیات دوبیتیهای فایز دشتستانی، عباس رجبی؛ کلیات دوبیتیهای فایز دشتستانی، تیمور گرگین؛ ترانههای ملی ایران، پناهی سمنانی؛ ترانههای فایز به کوشش مهروش طهوری؛ ترانههای روستایی و محلی فایز دشتستانی، علی بذلی؛ اشعار فایز دشتی، سید روحالله صفوی (آکا)) و با توجه به ویژگیهای فکری، زبانی، ادبی و کیفیت و کمیت روایتها صورت صحیح ترانهها را انتخاب و تصحیح کردهاست و اختلاف نسخ را در پاورقی آوردهاست (نک: حسنزاده، ۱۳۹۷: ۶-۷)
در چنین وضعیتی تصحیح اصولی و علمی نسخ خطی، که نوعی تحقیق ادبی محسوب میشود، ضروری و سودمند است و باعث میشود که متون گذشته بهصورت اصیل و دقیق و نزدیکترین صورت ممکن به متن اصلی در دسترس همگان قرار بگیرد و باب پژوهشهایی تازه با موازین علمی باز شود. چهبسا هنوز نسخههای خطی ارزشمندی هستند که در پستوها و گنجههای خاکگرفته فراموش شدهاند و روی نشر به خود ندیدهاند و بهطبع با تصحیح و انتشار آنها زمینههای مطالعاتی و پژوهشی جدیدی را فراهم کنند.
البته این وضعیت درمورد بیشتر متون کلاسیک صادق است که با کوششها و تکاپوهای مصححان و نسخهپژوهان دانشور و سختکوش، بسیاری از این متون بهصورت علمی و انتقادی تصحیح و منتشر شدهاند و با وجود این تلاشها هنوز جای کار باقی است.
کشف نسخه «فایز مفتون» و تصحیح و انتشار این اشعار و دستیابی به نسخه اصیل ترانههای فایز، کاری سترگ و ارجمند و گامی اساسی در زمینه «فایز پژوهی» محسوب میشود و بر این اساس میتوان سرودههای اصیل و الحاقی فایز را تا حدودی از هم بازشناخت. با چاپ این کتاب، «باب جدیدی در نسخهشناسی ترانههای اصیل و اصلی فایز» (یاحسینی و علوی، ۱۴۰۲: ۸) و مسیر تازهای در زمینه فایزپژوهی گشوده شدهاست، بهنحویکه ازاینبهبعد، پژوهشگران میتوانند با اطمینانخاطر بیشتر در زمینه فایز و ترانههای او به پژوهش بپردازند، زیرا هر نوع پژوهش ادبی مستلزم دستیابی به نسخهای معتبر و اصیل است و بدون متنی معتبر پژوهش بیاعتبار است. این نسخه از این لحاظ که از روی دستنوشت فایز استنساخ شدهاست و کاتب آن هم مفتون است که خود شاعر و اهل فضل بودهاست، امتیاز ویژهای دارد.
پرسشی که در اینجا مطرح میشود، این است که آیا این نسخه که به همت مفتون استنساخ و رونوشتبرداری شده، براساس نسخه دستنوشت فایز است؟ نویسندگان این پژوهش در مطلبی به نام «سخنی درباب نسخه فایز مفتون و اصالت آن» (همان: ۶۷-۷۶) بهطور مفصل به این پرسش اساسی پاسخ دادهاند و با توجه به استدلالهایی که در این زمینه ارائه دادهاند، این ادعا پذیرفتنی است. بنابراین اگر این نسخه رونوشت نسخه خود فایز باشد، بر دیگر نسخههای موجود ارجحیت دارد، زیرا در نبود نسخه اصلی به خط فایز، تنها نسخهای که از روی نسخه مادر استنساخ شدهاست و در اختیار داریم، فعلاً همین نسخه فایزِ مفتون است.
حال تا پیدا نشدن نسخهای اصیلتر با توجه به دلایلی که نویسندگان این کتاب ارائه دادهاند، میتوان با قطعیت اعلام کرد که این ۱۴۲ ترانه از فایز است. هرچند که نویسندگان این کتاب شهامت این را داشتهاند که با نوعی نسبینگری اعلام کنند که این ادعا نمیتواند قطعی و صددرصد باشد و چهبسا دلایل یا نسخهای اصیل و مستندتر در آینده پیدا شود و ادعای نویسندگان این پژوهش را رد کند و تا آن هنگام، این نسخه فایزِ مفتون همان نسخه دستنویس خود فایز است. (نک: همان: ۱۴)
بهنظر میرسد که فایز سرودههای خود را به سبکوسیاق علمی، جامع و مرتب گردآوری نکرده باشد و در زمان حیات به تدوین شعر خود نپرداختهاست. شعرهای فایز در اختیار افرادی بوده و نسخه یا شاید نسخههایی از ترانههای او حتی بهصورت چاپی نیز موجود بودهاست؛ مثلاً، در اواخر حیات فایز یا اندکی پس از مرگ او، دوبیتیهای فایز بهمثابه یک متن آموزشی در مکتبخانههای بوشهر در کنار اشعار فردوسی، سعدی، حافظ و … تدریس میشدهاست (نک: همان: ۵۱) و بنابه گفته صفایی ملایری، در مقالهای منتشرشده در سال ۱۳۱۵ ش، دوبیتیهای فایز در بوشهر سابقاً منتشر شدهاست (نک: همان: ۵۲) و براساس نوشته روی جلد کتاب «دوبیتیهای فایز» به همت و سعی مدیر کتابخانه معرفت شیراز در سال ۱۳۱۹ ش این نسخه بر چاپهای سابق مزیت دارد (نک: همان: ۲۳۹). بنابراین نسخه یا نسخههایی از ترانههای فایز چند بار در بوشهر یا جاهایی دیگر منتشر شدهاست که فعلاً اطلاعی از آنها در دست نیست.
تکاپوهای پژوهشگران متقدم در زمینه فایزپژوهی ستودنی است
تلاش و تکاپوهای این پژوهشگران متقدم در زمینه فایزپژوهی ستودنی است. همین کوششها و گامهای اولیه در نوع خود مهم و ارزشمند است؛ زیرا گردآوری، خواندن و تصحیح نسخههای خطی، کاری سخت و طاقتفرساست. به همه کوشندگانی که در این مسیر ناهموار بیدریغ گامهایی برداشتهاند، درود میفرستم.
اشعار فایز تا کنون بارها به طرق مختلف رونوشتبرداری و چاپ شدهاست و بهدلیل در دسترس نبودن نسخهای اصیل از دوبیتیهای او هیچگاه این ترانهها تصحیح اصولی و علمی نشدهاست و دراصطلاح کار نسخهپژوهی دقیق و اصولی صورت نگرفتهاست. تا اینکه نویسندگان این کتاب در زمستان ۱۴۰۱ نسخه اصلی به خط فایز کشف و شناسایی کردند و با ماهها تلاش این نسخه را تایپ و احیا و بازخوانی کردند و پس از مقایسه با نسخهبدلها (نسخه معرفت، نسخه خلیجی، نسخه رکنزاده آدمیت، نسخه اسدی و نسخه زنگویی) و تصحیح انتقادی متن، در بهار ۱۴۰۲ منتشر کردند.
نکته قابلتوجه اینکه نویسندگان این کتاب، در کنار متن چاپی دستنوشته مفتون از ترانههای فایز، عکس نسخه دستنویس آن را نیز آوردهاند که میتواند به کار پژوهشگر بیاید و پژوهشگر در کار پژوهشی خود به اصل دستنویس مراجعه کند. افزون بر این، برای سهولت دستیابی پژوهشگران به نسخههای کمیاب دیگر، متن چاپی و نسخه عکسی معرفت و خلیجی را نیز در پیوستهای این کتاب آوردهاند. بهتر بود نویسندگان کتاب نمونهای از خط فایز نیز که زنگویی در کتاب «فایز دشتی» آوردهاست، برای مقایسه میآوردند. از مقدمه عالمانه و روشنگرانه آن نیز باید یاد کرد.
این نسخه از ترانههای فایز به خط نستعلیق تحریری با قلم نی در ۱۹ برگ به خواستاری دارابخان، خان شنبه و سنا، به همت مفتون کتابت شدهاست و مفتون این دوبیتیهای فایز را در قسمت پایانی نسخهای از شعرهای خود آوردهاست که در کتابخانهی بنیاد بوشهرشناسی نگهداری میشود. از تاریخ کتابت آن اطلاعی در دست نیست.
بهنظر میرسد فایز خود دوبیتیهایش را بدون روش خاصی یادداشت کردهاست. براساس هشت دوبیتی که زنگویی از فایز در کتاب «فایز دشتی» خود آوردهاست، شعرها تقسیمبندی خاصی ندارند؛ اما مفتون در استنساخ ترانههای فایز، همانطور که معمول بودهاست، شعرها را براساس قوافی و ردیف به ترتیب الفبایی تدوین کردهاست. البته مفتون نسخه کامل اشعار فایز در دست نداشتهاست و تنها دوبیتیهای با حروف «الف، ت، د، ر، ن، ه» را استنساخ کردهاست. مفتون هر دوبیتی را با شماره از هم جدا کردهاست و در بالای صفحه ترتیب الفبایی شعرها ذکر کردهاست.
نکته دیگر اینکه مشخص نیست آیا نسخهای که مفتون از ترانههای فایز در اختیار داشتهاست، آخرین نسخه از ترانههای فایز بودهاست؟ یا ممکن است درگذر سالها فایز در شعرهای خود دخل و تصرفاتی کرده باشد و ویرایشهای متعدد انجام داده باشد که ما از وجود نسخههای دیگر بیاطلاعیم.
«فایزِ مفتون» کاری سترگ در زمینه فایزپژوهی است
«فایزِ مفتون» کاری سترگ و اساسی در زمینه فایزپژوهی محسوب میشود. نگارنده ضمن احترام به تلاش و جستوجوهای ارزنده آقایان یاحسینی و علوی، به نکاتی که در هنگام مطالعه این اثر به ذهنم رسید، میپردازم.
نکتهها:
۱. خواندن صحیح و درستواصولی پیاده کردن متن نسخه در تصحیح متن بسیار اهمیت دارد. در تصحیح نسخه فایز مفتون بهخوبی این مسئله رعایت شدهاست؛ اما گاه لغزشهایی به چشم میآید:
در صفحه ۱۰۸ دوبیتی شماره ۸ در مصراع اول بیت اول «گهی بر رخ نهی زلف سمن را» با توجه به نسخه دستنویس فایز (ص ۱۹۸) خط سوم صورت صحیح آن سمنسا است نه سمن را. این ایراد ناشی از بدخوانی متن، به تصحیح راه یافتهاست و مصححان این واژه را درست ضبط نکردهاند.
2. در قسمت «از فایز تا فایزپژوهی» (صص 66-46) در زمینه فایزپژوهی علاوه بر منابعی که ذکر شده، منابع بسیاری نیز از قلم افتادهاست، ازجمله دمی با فایز (عبدالحسین احمدیریشهری، بوشهر: چاپخانه ولیعصر، 1380)، فایز دشتی و شعر او (محمدباقر نجفزاده بارفروش، تهران: هزاره ققنوس، 1390)، فایز را از نو بشناسیم (محمود محمدی برازجانی، تهران: قدیانی، 1387)، ترانههای فایز دشتی (رحیم چاوشاکبری «یسنای تبریزی»، تهران:نشر محمد، 1368)، شرحی بر احوال و آثار فایز دشتی (اسماعیل عظیمی قهفرخی، تهران: سامان دانش، 1399) و ...
درضمن در همین بخش به کتاب «فایز دشتی» نگارنده (مصطفی فخرایی) اشاره کردهاند و سال چاپ آن را ۱۳۸۹ ذکر کردهاند که چاپ نخست این کتاب ۱۳۸۳ است: فایز دشتی (مصطفی فخرایی، تهران: تیرگان، ۱۳۸۳). ضمن سپاس از نویسندگان فایز مفتون، از نگارنده با عنوان دکتر یاد کردهاند (ص ۶۶) که صحیح نیست، بلکه مدرک اینجانب فوقلیسانس ادبیات فارسی است.
۳. استناددهی: یکدست نبودن ارجاعات: در بعضی از قسمتها ارجاع درونمتنی و در بیشتر جاها بهشیوه ارجاع برونمتنی است. در صفحه ۹ پاورقی شماره ۱: «سید علی آل داوود، به نقل از: مجله بخارا، شماره ۱۵۴، سال ۱۴۰۱: ۲۰۹» در فهرست منابع نیامدهاست.
در صفحه ۱۵ مطلبی از آکا صفوی نقل شدهاست و بهصورت درونمتنی به آن ارجاع دادهشدهاست: «صفوی، ۱۳۹۸: ۲۹» این منبع در فهرست منابع از قلم افتادهاست. مطلب ارجاعدادهشده با توجه به سال چاپ، باید کتاب «ورار» باشد. با رجوع به صفحه ۲۹ این کتاب، میبینیم که قسمتی از متن ارجاعدادهشده در این کتاب نیست، بلکه از کتاب دیگر صفوی، «فایز دشتی»، (۱۳۹۴: ۱۵) ذکر شدهاست. مشخصات هیچکدام از این دو کتاب در فهرست منابع ذکر نشدهاست.
در صفحه ۱۵ در ارجاع درونمتنی سال چاپ کتاب «کلیات دوبیتیهای فایز دشتی» حسنزاده سال ۱۳۹۸ ذکر شدهاست که صحیح آن ۱۳۹۷ است. در صفحه ۸۹ کتاب «فایز مفتون» بهدرستی سال چاپ آن ۱۳۹۷ ذکر شدهاست.
در صفحه ۱۶: «به گفته استاد سید کوچک هاشمیزاده». منبع نقلقول ذکر نشدهاست. در صفحه ۱۷ در بند دوم مطلبی آوردهاند و بهاینصورت ارجاع دادهاند: «مشایخی، ۱۳۸۱: ۱۱۶». مشخصات این کتاب در فهرست منابع نیامدهاست. این مطلب از مقاله «نگاهی به خاستگاه و زندگی محمدعلی دشتی» از ایرج افشار سیستانی نقل شدهاست و در کتاب «فایز دوبیتیسرای جنوب» (عبدالکریم مشایخی (به کوشش)، بوشهر: لیان، ۱۳۸۱) منتشر شدهاست.
در صفحه ۲۴ پاورقی شماره ۱: «باباچاهی، علی (۱۳۹۵)، شروهسرایی در جنوب ایران، بوشهر: پاتیزه». بهتر بود که به چاپ قبلی این کتاب نیز اشاره میشد: باباچاهی، علی (۱۳۶۸)، شروهسرایی در جنوب ایران، تهران: مرکز فرهنگی و هنری اقبال لاهوری.
در صفحه ۲۵ پاورقی شماره ۱: «بدیعی، نادره (۱۳۵۴)، تاریخچهای بر ادبیات آهنگین ایران، تهران: روشنفکر» شماره صفحه ذکر نشدهاست. در صفحه ۲۶ پاورقی شماره ۱: (نزهتالمجالس؛ چهار هزار رباعی برگزیده از سیصد شاعر، لطیفترین و معروفترین رباعیهای فارسی از قرن چهارم تا قرن هفتم: ۵۵). بهتر بود که عنوان فرعی از اینجا حذف و در فهرست منابع ذکر میشد. در همانجا در پاورقی ش ۲و۳: «نزهتالمجالس: ۵۵؛ نزهتالمجالس: ۵۵-۵۶» سال چاپ که ۱۳۶۶ است ذکر نشدهاست. صورت صحیح آن: ریاحی، ۱۳۶۶: ۵۵ و ریاحی، ۱۳۶۶: ۵۶-۵۵. البته در پاورقی صفحه بعد ارجاع به این منبع بهشیوه درست آمدهاست: (ریاحی، ۱۳۶۶: ۵۶)
این منبع در فهرست منابع اینگونه ارجاع داده شده:
ریاحی، محمدامین (۱۳۶۶) نزهتالمجالس؛ چهار هزار رباعی برگزیده از سیصد شاعر، لطیفترین و معروفترین رباعیهای فارسی از قرن چهارم تا قرن هفتم، تهران، زوار.
صورت دقیقتر ارجاع به این منبع: ریاحی، محمدامین (به کوشش)، (۱۳۶۶)؛ نزههالمجالس؛ چهار هزار رباعی برگزیده از سیصد شاعر، لطیفترین و معروفترین رباعیهای فارسی از قرن چهارم تا قرن هفتم، تألیف جمال خلیل شروانی، تهران، زوار.
در صفحه ۲۹ پاورقی شماره ۱: در ارجاع به کتاب «دمی با فایز» اثر عبدالحسین احمدیریشهری فقط نام کتاب و شماره صفحه آمدهاست و در منابع پایانی کتاب از قلم افتادهاست. در صفحه ۴۲ پاورقی شماره ۱: «سدیدالسلطنه: ۲۶» روش صحیح: سدیدالسلطنه، ۱۳۸۶: ۲۶
در صفحه ۴۹ پاورقی شماره ۱: «همان: ۳۵». با رجوع به منبع قبل از این، میبینیم که اشتباه صورت گرفتهاست و منبع قبلی کتاب «ترانههای ملی ایران» از پناهی سمنانی است؛ در حالی که مطلب نقلشده از کتاب «ترانههای فایز» زنگویی است. پاورقی شماره ۱ و ۲ باید اینگونه اصلاح شود: ۱. زنگویی ۳۵:۱۳۸۲، ۲. همان: ۳۶
در صفحه ۵۳ پاورقی شماره ۲: «رکنزاده، ۱۳۴۰، ج ۳: ۲۳» صورت صحیح آن: رکنزاده آدمیت، ۱۳۴۰، ج ۴: ۲۳)، در صفحه ۵۸: از کتاب عبدالرسول خلیجی به نام «شرح حال و اشعار محمدعلی فایز دشتی» نام میبرد که عنوان دقیقش «شرححال و اشعار زائر محمدعلی فایز دشتی» است. در صفحه بعد صورت صحیح آن ذکر شدهاست.
در صفحه ۷۱ پاورقی شماره ۱: «آدمیت، ۱۳۴۱، ج ۴: ذیل مفتون: ۲۲». مطلب نقلشده ذیل فایز است نه مفتون. صورت صحیح آن: رکنزاده آدمیت، ۱۳۴۰، ج ۴، ذیل فایز: ۲۲
۳. در صفحه ۷۷ در قسمت «رسمالخط نسخه مفتون» نویسندگان «فایزِ مفتون» رسمالخط این نسخه را رسمالخط دوره قاجار میدانند و برای آن ویژگیهایی ذکر کردهاند. به برخی از ویژگیهای دیگر آن اشاره میشود:
صفت یا ضمیر اشاره این و آن به موصوف و یا کلمات بعد خود بهصورت پیوسته آمده است: انزلف (آن زلف): ۱۹۷ – انجفاجو (آن جفاجو): ۲۰۰ – ایندل (این دل): ۱۹۹
متصل نوشتن حرف اضافه «به» به کلمه بعد از خود در اغلب موارد: بزلف (به زلف): ۱۹۷ – بتو (به تو): ۱۹۷ – بماه (به ماه): ۱۹۷ – بزنجیر (به زنجیر): ۱۹۹ -بمن (به من): ۲۰۲
«ای» ندا در اغلب موارد بهصورت پیوسته: ایدوست (ای دوست): ۲۰۴ – ایسرو (ای سرو): ۲۰۹
«چه» بهجای «چو»: ۱۹۸ - ۲۰۱ – ۲۰۲ – ۲۰۷ - ۲۱۸ و «همچه» بهجای «همچو»: ۲۰۶
حذف «های» غیرملفوظ یا «های» بیان حرکت در هنگام جمع بستن با «ها»: نالها (نالهها): ۲۰۷ – انخندها (آن خندهها): ۲۰۸
ضبط نامتداول و شیوه املایی غریب و نادرست برخی کلمات: کلماتی که دارای واو معدوله نیستند با واو معدوله نوشته شدهاند. خواموش (خاموش): ۱۹۹ و ۲۱۱ - برخواست (برخاست): ۲۰۳ – بهخواطر (بهخاطر): ۲۰۸
قرار دادن دو نقطه در زیر مصوت «ی» به تأثیر رسمالخط عربی برای رفع اشتباه با الف مقصوره: افکندی: ۱۹۷ – شدی: ۱۹۸ - طفلی: ۱۹۸ همانند رسمالخط عربی پس از کلمات مختوم به الف ممدوده از همزه ساکن استفاده شدهاست. وفاء: ۲۱۲
نوشتن حرف «گ» بدون سرکش و بهصورت «ک» در اغلب موارد: کهی (گهی): ۱۹۸ – کلشن (گلشن): ۱۹۹ – کل (گل): ۱۹۹ – کلستان (گلستان): ۲۰۰ – کفتکو (گفتوگو) ۲۰۲ - بکذشت (بگذشت): ۲۰۵
نوشتن مصوت «آ» بدون مد در ابتدای کلمات در اغلب موارد: انزلف (آن زلف): ۱۹۷ – ان (آن): ۱۹۹ – انچه (آنچه): ۲۰۰- انکه (آنکه): ۲۱۲ – انزمان (آن زمان): ۲۱۵ – انشیردل (آن شیردل)، انسفر (آن سفر): ۲۰۶
گاه بهجای حرف «غ» از «ق» استفاده کردهاست. در بیت زیر بهجای «سراغ»، «سراق» نوشتهاست: «سراق نیم جان داری به فایز / بیا بستان برو منت خدا را» (ص ۱۹۸)
۴. فاصله و نیمفاصله در برخی موارد رعایت نشدهاست.
۵. در صفحه ۲۴ پاورقی شماره ۱: «با این وجود» صحیح آن «با وجود این» است.
۶. در صفحهی ۱۸: «از اوایل سده شمسی …» مشخص نیست منظور نویسندگان کتاب کدام سده است.
۷. در صفحهی ۹۳: «اضاف» بهجای «اضافه» آمدهاست.
۸. در صفحهی ۹۶: اشتباه تایپی دارد: «خواندش» بهجای «خواندنش» ذکر شدهاست.
۹. در صفحهی ۲۴: «شعر هایکوی ژاپنی با فلسفه «زن» درآمیختهاست». صحیح آن «ذن» است.
۱۰. در صفحه ۲۴ «همین هماهنگی ترانه و موسیقی و شروهخوانی با چهارگانههای فایز …»؛ ص ۲۹: «وجود چهارگانههایی از فایز…». «چهارگانه» یا «چهارگانی» معمولاً به رباعی اطلاق میشود نه دوبیتی.
۱۱. در ص ۱۶: «اگر فایز در نجف تحصیل کرده بود، لابد به او شاخص شیخ میدادهاند». بهتر بود که بهجای «شاخص» که مبحثی دستوری است و دراصطلاح یکی از وابستههای پیشین است، از «لقب» یا «عنوان» استفاده میشد.
۱۲. در ص ۶۴: «محمد سمسامی»: محمد صمصامی صحیح است.
۱۳. در ص ۶۹: «خود مفتون برای هر بیت شماره گذاشتهاست» صحیح آن: مفتون برای هر دوبیتی شماره گذاشتهاست.
۱۴. گاه در پایان دوبیتیها (صص ۳۰، ۳۸، ۴۳، ۴۴، ۴۹، ۵۴، ۵۵، ۵۸، ۶۰، ۶۱، ۱۰۱) و پایان عنوان مطالب (صص ۸۱، ۹۵، ۱۰۰) نشانه نقطه آمده که لازم نیست.
۱۵. در صفحه ۱۳۳ دوبیتی ۱۱۵: در مصراع اول بیت دوم: «به گردن زلف چون تقصیر بردار» در نسخه دستنوشت مفتون اینگونه آمدهاست: «به گردن زلف چون زنجیر بردار» (ص ۲۱۴) نویسندگان «فایزِ مفتون» بهاشتباه بهجای «زنجیر»، «تقصیر» ضبط کردهاند. خطای چشمی هنگام نقل این دوبیتی با توجه به وجود واژه تقصیر در مصراع دوم بیت اول «گنه من دارم این گردن چه تقصیر» موجب چنین اشتباهی شدهاست.
۱۶. در صفحهی ۱۳۸ دوبیتی ۱۳۷ در مصراع دوم بیت دوم: «که دیده یار و آزارش شنیده» با توجه به نسخه دستنویس مفتون (ص ۲۱۷) به دلیل بدخوانی متن، «آوازش» بهاشتباه «آزارش» خوانده شدهاست.
۱۷. در صفحه ۱۳۹ دوبیتی ۱۳۸ در مصراع اول بیت دوم: «فشاندی بال و خوندی شعر فایز» (صفحهی ۲۱۷ نسخهی دستنوشت مفتون) بهنظر میرسد مفتون در استنساخ از این ترانه، واژه «خواندی» را سهواً «خوندی» ضبط کردهاست.
۱۸. در صفحه ۱۲۴ دوبیتی ۷۰: «سحر گلها به گلشن انجمن بود / گل و نسرین و سرو و یاسمن بود» بهنظر میرسد، با توجه به فعل «بود» که بهصورت مفرد آمده، در مصراع اول و کل مصراع دوم، همان ضبط زنگویی (زنگویی، ۱۳۶۹: ۱۴۰) که بهجای «سحر گلها»، «سحرگاهان» آوردهاست، صحیحتر باشد. ممکن است که مفتون در ضبط این واژه دچار بدخوانی شده باشد.
۱۹. در صفحه ۱۰۳ پاورقی شماره ۱ص ۱۰۳ آمده: «روز یکشنبه ۱۶ بهمن …» سال آن مشخص نیست.
۲۰. ایراد املایی: بمبباران (صص ۴۹، ۶۸، ۹۵): بمباران
۲۱. در صفحه ۱۰۱: «نهتنها حتی …» حتی لازم نیست.
۲۲. در صفحه ۲۰۳: «دلی همچون دل مفتون فایز بباید» در نسخه خطی به خط مفتون در این مصراع دو تخلص «فایز» و «مفتون» در کنار هم ذکر شدهاست. مصححان هیچ توضیحی در این زمینه ندادهاند.
۲۳. برخی ایرادها در نسخهی «فایز مفتون» هست که بهنظر میرسد این ایرادها از فایز نبودهاست؛ بلکه از جانب کاتب (مفتون) صورت گرفتهاست.
در صفحه ۲۰۱ خط ۱۱: «دلا امشب نه وقت قیلوقال است / نه هنگام حکایات طویل است» با توجه به نسخه خطی مفتون، شعر اشکال قافیه دارد. با جابهجا کردن «قیلوقال» مشکل قافیه حل میشود. بهنظر میرسد این اشتباه سهواً از جانب مفتون صورت گرفتهاست نه فایز. مصححان این ایراد را تصحیح کردهاند.
گاه غلط املایی در نسخه دستنوشت مفتون وجود داد مانند «انتضار» (ص ۲۰۵) که بهنظر میرسد این خطا از جانب فایز نبودهاست، بلکه کاتب (مفتون) سهواً اشتباه نوشتهاست. مصححان آن را تصحیح کردهاند. بهتر بود که مصححان به هنگام ذکر عبارت صحیح در متن، در پاورقی بهاشتباه دستنوشت اشاره میکردند. در بسیاری موارد به ایراد دستنوشت اشاره نشدهاست.
۲۴. برخی صفحات خوب اسکن نشدهاست و بیتهای پایین صفحه سیاه شدهاست و مشخص نیست.
۲۵. دوبیتی پشتجلد کتاب: «سر زلف تو جانا....» در نسخه «فایزِ مفتون» نیست. بهتر بود که یکی از دوبیتیهایی که در این نسخه وجود دارد، ذکر میشد. در مصراع چهارم همین ترانه «قدم ازبهر تو مانند جیم است» در همه نسخهها بهجای «ازبهر»، «از هجر» ضبط شدهاست: «قدم از هجر تو مانند جیم است»
سخن پایانی اینکه موارد ذکرشده به معنی کماهمیت انگاشتن کوششها و تکاپوهای نویسندگان این کار سترگ نیست. بیتردید خدمات و تلاشهای ارزنده آنان در ارائه متنی اصیل از دوبیتیهای فایز، براساس روشهای علمی و مستند ستودنی است و از دید علاقهمندان به فرهنگ غنی فارسی و دوستداران شعر فارسی و ترانههای فایز بهدور نخواهد ماند. نوشتار حاضر درواقع تکمله و پیوستی است بر این اثر ارزشمند و کوششهای بیدریغ آنان.
منابع
۱. حسنزاده، علی. (۱۳۹۷). کلیات دوبیتیهای فایز دشتی (مقدمه، مقابله و تصحیح). قم: نگاه آشنا.
۲. رکنزاده آدمیت، محمدحسین. (۱۳۴۰). دانشمندان و سخنسرایان فارس. ج ۴. تهران: کتابفروشیهای اسلامیه و خیام.
۳. زنگویی، عبدالمجید. (۱۳۶۹). ترانههای فایز. تهران: ققنوس. چاپ چهارم.
۴. صفوی، روحالله (آکا). (۱۳۹۴). اشعار فایز دشتی. تهران: نگاه. چاپ دوم.
۵. (۱۳۹۸). ورار (ترانهها و عاشقانههای بوشهر). تهران: نگاه.
۶. یاحسینی، سید قاسم و علوی، بشیر، (۱۴۰۲). فایز مفتون (همراه با دو نسخه خلیجی و معرفت از دوبیتیهای فایز). بوشهر: انتشارات شروع.
نظر شما