دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۶
اقتباس شهیدجمهور؛ آری؟

نویسنده قصد دارد نگاهی اجمالی به تاریخ داشته و نیم نگاهی هم به ساخت فیلم سیاسی از زندگی رئیس‌جمهورهای دیگر داشته باشد و درآخر نتیجه بگیرد که آیا باید آستین‌ها را بالا زد و کاری کرد؟

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی: اگر از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ تا خرداد ۱۴۰۳ را در نظر بگیریم می‌توان گفت تاریخ انقلاب ایران و مردمانی که برای شکل گیری انقلاب تلاش کرده‌اند و چه بسا بسیاری از آن‌ها به مقام شهادت رسیده‌اند بیش از ۶ دهه است. ایران همواره دلاورمردانی بزرگ درخود پرورانده است.

این مطلب را با علم به اینکه در این روزها مردی بزرگ را از دست داده‌ایم می‌نویسم. رئیس جمهوری که رابطه دیرینه‌ای باکتاب داشت و همین اواخر اردیبهشت ماه بود که در سی‌وپنجمین نمایشگاه کتاب از غرفه‌ها بازدید کرد و هنوز هم باورمان نمی‌شود اینقدر زود از میانمان رخت بربسته است. سید ابراهیم رئیسی شهید جمهور عزیز کشورمان که خالصانه و مردمی تا آخرین روزهای حیاتش دل در گرو خدمت به مردم کشورمان داشت.

هدف از نوشتن این مطلب به نوعی برقرار کردن پیوند هنر و به خصوص سینما با حادثه شهادت رئیس‌جمهور کشورمان است. اگر قرار باشد درباره زندگی و خدمت‌ها و شهادت سید ابراهیم رئیسی فیلم سینمایی ساخته شود که البته مستلزم پژوهشی میدانی است باید دید این فیلم می‌تواند از کدام گونه و چه ژانری باشد.

ابتدا به تعریف ژانر فیلم‌هایی بپردازیم که درمورد رئیس‌جمهورها ساخته می‌شوند. به این گونه سینما، سینمای سیاسی می‌گویند. در تعریف سینمای سیاسی باید گفت این یک اصطلاح سینمایی است که به منظور اطلاع‌رسانی یا تحریک تماشاگر، رویدادهای تاریخی یا شرایط اجتماعی فعلی را به صورت حزبی به تصویر می‌کشد. سینمای سیاسی به اشکال مختلفی از جمله مستند، فیلم بلند یا حتی فیلم‌های انیمیشن و تجربی نیز وجود دارد.

یکی از ابعاد مهمی که در فیلم‌های سیاسی با محوریت رؤسای جمهور ساخته می‌شود، وجود جایگاه و مقام مهم و ارزشمند ریاست جمهوری است. وقتی قرار است ماجرای زندگی یک رئیس جمهور را روایت کنیم، تمام ابعاد زندگی او تحت تأثیر مسندی خواهد بود که بر آن تکیه زده‌است. انگار هر عمل و هر تصمیم اشتباه و درستی که می‌گیرد مقدمات شکل‌گیری مسیری است که او را به دفتر ریاست جمهوری می‌رساند و همه چیز را با این فیلتر می‌بینیم. انگار هر کاری که در زندگی‌اش می‌کند مهم‌تر و بزرگ‌تر به نظر می‌رسد. به هرحال او یک رئیس‌جمهور است.

هنگام تماشای این فیلم‌ها به دنبال اشاره‌هایی هستیم از شخصیت درونی آن‌ها، از اخلاقیات و افکارشان تا بتوانیم به دیدگاهی تازه درباره آدم‌هایی برسیم که روزی بر مسند قدرت نشستند. تا بتوانیم درک کنیم آن‌ها هم مثل ما انسان‌هایی معمولی بوده‌اند و روی همین زمین زندگی کرده‌اند.

انگار کل زندگی آن‌ها شبیه داستان شکل‌گیری و خاستگاه یک شخصیت داستانی معروف است و هر مقطعی که از سر گذرانده‌اند نقشی مهم در تصمیم بزرگ و نهایی‌شان داشته است.

حالا اگر این شخصیت یک رئیس‌جمهور مردمی و خدمتگزار باشد، این پرسش به‌وجود می‌آید که زندگی شهید سید ابراهیم رئیسی آنقدرها حادثه و کشمکش برای ساخت یک فیلم سینمایی سیاسی دارد یا نه؟!

اینکه او در مقطع مهم زندگی خود که ریاست جمهوری ایران را برعهده داشته است ذهن را درگیر می‌کند. آیا تصمیم‌گیری‌های بزرگ انجام داده است یا نه؟ آیا شخصیت درونی این سید بزرگوار، اخلاقیات و افکارش چیزی برای نشان دادن به مخاطب دارد که تماشاگر بتواند با دیدن آن فیلم به دیدگاهی تازه درباره آدم‌هایی برسد که روزی بر مسند قدرت نشسته‌اند و درپایان مظلومانه به شهادت رسیده‌اند. بی‌شک اگر منصف باشیم جوابمان به این سوالات روشن است.

این مطلب صرفاً درمورد اقتباس نیست اما صحبت از ساخت فیلم زندگینامه‌ای یا در این مورد خاص فیلم سیاسی است. اقتباس از زندگی شهید جمهور سید ابراهیم رئیسی آیا کار ساده‌ای است؟ آیا سینمای ایران ظرفیت و امکان ساخت چنین فیلمی را دارد؟

همیشه موضوع بحث در سینمای ایران فیلمنامه و مشکل فیلمنامه است. چرا سینمای ایران باوجود داشتن قهرمانان، پهلوانان و حتی شخصیت‌ها و رجال و زنان قدرتمند و نخبه بازهم از کمبود و ضعف فیلمنامه گله می‌کند؟ آیا اقتباس از زندگی سردار جنگل، رئیس علی دلواری، شهید همت، شهید زرین و.... موضوع‌های جذابی برای ارائه ندارند؟ چرا هنوز هم پاشنه آشیل سینمای ایران فیلمنامه است. مگر هالیوود چکار می‌کند؟ مگر بیشتر از اینکه فیلمنامه اورجینال داشته باشد فیلمنامه‌های اقتباسی ندارد؟ پس چرا ما هنوز هم به الفبای این هنر-صنعت وارداتی مسلط نیستیم و الگو نگرفته‌ایم؟

مگر فقط تاریخ معاصر ما کمتر از صدها قهرمان و پهلوان، مرد و زن نامی دارد؟ فقط دوران انقلاب، دفاع مقدس و … چقدر شهید و پهلوان و قهرمان دارد که گاهی هنوز زنده‌اند و منبع خوبی برای اقتباس هستند.

از همه این‌ها که بگذریم ساخت فیلم سیاسی آنقدرها هم کار ساده‌ای نیست. به خصوص که شخصیت آن یک رئیس‌جمهور باشد و به ویژه که آن رئیس‌جمهور شهید هم شده باشد. چرا راه دور برویم ۷ تیرماه ۱۳۶۰ خیلی از حافظه تاریخی این مردم دور نیست اما ما از شهادت سید محمد بهشتی چند فیلم سینمایی ساخته‌ایم؟ از زندگی و شهادت محمدعلی رجایی رئیس‌جمهور شهید که شهریورماه ۱۳۶۰ ترور شد، چند فیلم سینمایی ساخته‌ایم؟ اگر قاطعانه بگوییم هیچ، پر بیراه نگفته‌ایم.

تصویری یک یا چند سکانسی از شهید سید محمد بهشتی در فیلم «ماجرای نیمروز» یا بعدتر در فیلم «ضد» کل آن چیزی است که ما در سینمای چهل و چندساله انقلابمان از آن‌ها ساخته‌ایم. به روایت خبرها تصمیم درباره ساخت زیاد است اما عملاً خروجی هیچ است.

سال ۱۳۹۶ غلامرضا حقایق‌پور مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین، خبر از تولید یک اثر سینمایی بلند با محوریت محمدعلی رجایی، زندگی و طریقه شهادت او داد. امروز با گذشت ۶ سال از این وعده هنوز هیچ خبری از این پروژه نیست و گویی که مانند تمام وعده‌های دیگر تنها ادعایی پوچ بوده است.

باز در سینمای مستند و در خرده روایت وضعیت بهتر است لااقل به اندازه انگشتان یک دست فیلم مستند و خرده روایت درباره شهید بهشتی و رجایی تولید شده‌است. تعداد کتاب‌های چاپ شده اما بیشتر است. اینکه چرا هیچوقت هیچ فیلمی به طور مشخص به زندگی این دو شهید بزرگوار نپرداخته است شاید بازهم به مظلومیت آن‌ها اشاره داشته باشد. شهید مظلوم بهشتی و رجایی به حق الگوی مظلومیت شهید جمهور سید ابراهیم رئیسی هستند. ظاهراً به‌واقع هرکس اهل خدمت باشد، مظلوم واقع می‌شود و هرکسی را که مقرب‌تر است جام بلا بیشترش می‌دهند.

این وضعیت سینمای ما درباره ساخت فیلم سینمایی از محبوب‌ترین شخصیت‌های سیاسی شهید خود است. حالا اگر به سراغ هالیوود برویم که همه رئیس‌جمهور محبوب ترورشده‌اش را می‌شناسند اوضاع فرق می‌کند.

حداقل ۹ فیلم شاخص با موضوع جان اف کندی و همسرش ژاکلین و زندگی او و ترورش ساخته شده است که نام بردن از آن‌ها هدف ما نیست. از میان این فیلم‌ها فیلم «جی اف کی» شاید یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین فیلم‌های این لیست باشد.

این فیلم به بررسی ماجرای ترور رئیس جمهور آمریکا جان اف کندی در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ می‌پردازد. الیور استون در «جی‌اف‌کی» این حادثه تاریخی را دراماتیزه می‌کند. او فیلمنامه را براساس کتاب «در دادگاه قاتلان» نوشته جیم گریسون نوشت. کوین کاستنر در نقش جیم گریسون، بازپرس بخش قضایی در فیلم ظاهر شد. جی اف کی تلاش می‌کند تا بیننده را متقاعد سازد که جان اف کندی تنها به دست لی هاروی ازوالد به قتل نرسید بلکه ماجرای قتل کندی پیچیده‌تر از این حرف‌ها است. این علاوه برانبوه مستندها، کتاب‌ها و سریال‌هایی است که از این موضوع ساخته شده‌است.

یکی از آخرین خبرها در هالیوود ساخت فیلم جدیدی است که به کشته شدن جان اف کندی می‌پردازد. این فیلم با نام انگلیسی Assassination یا ترور توسط بری لوینسون کارگردانی شده و دیوید ممت نگارش فیلم‌نامه آن را بر عهده خواهد داشت. اثری که طبق گزاش منتشر شده از سوی خبرگزاری ددلاین، از بازیگرانی نظیر آل پاچینو، ویگو مورتنسن، شایا لباف و جان تراولتا بهره برده که به خودی خود می‌تواند توجهات را به سمت این پروژه جلب کند.

یعنی هالیوود بعد از ۶۰ سال و ساخت ده‌ها فیلم و سریال مستند و فیلم سینمایی، بازهم این حادثه تاریخی را رها نکرده‌است اما سهم ما از ساخت فیلم برای رئیس‌جمهورهای شهیدمان یک یا دو سکانس است و این چقدر جای تأسف دارد. اگر هالیوود جای ما بود و درسال‌های انقلاب این همه شهید شاخص داشت الان تعداد تولیدات فاخرش درباره زندگی این افراد از صد هم رد شده بود. آن‌ها از یک رئیس‌جمهور محبوب که ترور شده به اسم کندی فقط ده‌ها فیلم ساخته‌اند و ما از یک دبیرکل حزب و یک رئیس‌جمهور ترور شده فقط چند سکانس در سینمای‌مان ساخته‌ایم.

در این شکی نیست که با گذشت زمان ساخت فیلم درباره حوادث تاریخی سخت‌تر می‌شود. دسترسی به منابع و اشخاصی که در آن زمان شاهد ماجرا بوده‌اند کمتر می‌شود. گاه خاطره‌ها فراموش می‌شوند و گاه هرچه بیشتر می‌گردی کمتر می‌یابی اما امروز این بهانه منتفی است حادثه شهید جمهور تازه است.

ای کاش فیلم سازها دست بجنبانند و تا این حادثه به حافظه تاریخی‌مان نپیوسته و گردوغبار فراموشی نگرفته، درباره‌اش فیلم بسازند. فیلمی نه فقط گزارشی و نه فقط ساخته شده برای رفع تکلیف. هالیوود هرجا فیلمی درباره کندی ساخته از بهترین متخصصانش استفاده می‌کند. الیوراستون، کوین کاستنر، بری لوینسون، آل پاچینو، جان تراولتا، دیوید ممت و.... همه و همه از شناخته‌شده‌ترین کارگردانان، نویسندگان و بازیگران هالیوود هستند.

حادثه سقوط هلی‌کوپتر شهیدجمهور، با سه سال سابقه ریاست جمهوری و خدمات او در کنار همه اقدامات و کارهای شبانه‌روزیش در حوزه قضا و تولیت آستان قدس رضوی یقیناً کم کاری نیست. برای رسیدن به یک درام قوی از زندگی او، باید همت کرد. امروز و این سال که هنوز داغ از دست دادن شهید جمهور و همراهانش بر دل‌مان تازه است باید به فکر بود. نه وقتی که سال‌ها و دهه‌ها با بی‌توجهی عبور کرد؛ آن وقت بخواهیم کاری بکنیم که شاید خیلی هم ملموس و تازه نباشد و چه بسا گرد فراموشی هم دربرخی وقایع بنشیند و گاهی هم از بد حادثه راویان را مرگ به کام خود فروبرده باشد.

به‌زودی کتاب‌هایی درمورد شهیدجمهور به‌چاپ خواهند رسید چرا که خرج چاپ کتاب مسلماً از ساخت فیلم سینمایی به مراتب کمتر است و زحمت کمتری هم دارد. این کتاب‌ها می‌توانند منبع مناسبی برای اقتباس سینمایی از زندگی شهیدجمهورمان باشند.

امروز ساخت خرده روایت کار ساده‌تری نسبت به ساخت فیلم سینمایی است. خوشبختانه درهمین مدت کوتاه چند مورد خرده روایت درباره شهیدجمهور ساخته و در فضای مجازی دیده شد اما هیچ‌وقت این خرده روایت‌ها نمی‌توانند جای یک درام قوی درباره یک شخصیت محبوب را پرکنند.

همانطور که ساخت خرده روایت درباره حاج قاسم سلیمانی هیچوقت با فیلم سینمایی بادیگارد که می‌گویند شخصیت اصلی‌اش وام گرفته از شهید قاسم سلیمانی است؛ برابری نمی‌کند. همیشه درام و داستان یک فیلم سینمایی مخصوصاً یک فیلم اقتباسی سینمایی و تأثیرش برمخاطب تا سال‌ها زنده می‌ماند.

امروز که به یاری سازمان‌های مختلف سینمایی، بحث ساخت فیلم اقتباسی رواج یافته است و فیلم‌هایی چون «احمد»، «پرویزخان» و «مجنون» و «آسمان غرب» ساخته شده‌اند بهتر این است که شاهد ساخت فیلمی از شهیدجمهور باشیم. مردی که بی ادعا ساعت‌های زندگی‌اش را صرف خدمت به این مردم و این آب و خاک کرد، رئیس جمهوری که اوقات فراغت نداشت و شهید خدمت شد.

اکنون این اهالی سینما هستند که خدمت کوچکی مانند ساخت یک فیلم سینمایی از زندگی‌اش را به او مدیون هستند تا شاید در فراغتی که برایش پیش‌آمده شاهد خدمت دیگران باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها