سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «در امتداد خط مقدم» خاطراتی از کارکنان وزارت خارجه در جنگ در نشر ۲۷ بعثت با مقدمه شهید حسین امیرعبدالهیان به چاپ رسیده که گردآوری و ویرایش آن را آزاده جهان احمدی انجام داده است. در مقدمه این کتاب به قلم امیرعبدالهیان آمده است: «وزارت امورخارجه از بدو پیروزی انقلاب اسلامی، در طول دوران هشت سال دفاع مقدس و بعد از آن در تمام صحنههای دفاع از انقلاب خصوصاً در خارج از کشور توانسته در کنار مردم عزیزمان سهیم باشد به طوری که ۴۰ تن از بهترین دیپلماتهای خود را به عنوان شهید تقدیم انقلاب کند و حدود یک سوم کارکنان این وزارتخانه ایثارگر هستند که از این حیث منحصر به فردترین دستگاه در بین تمامی دستگاههای دولتی به نسبت تعداد کارکنان میباشد. حضور این عزیزان در وزارتخانه در تعمیق و توسعه فرهنگ ایثار و شهادت بسیار مغتنم و ارزشمند است…» کتاب به گفته مولف در فرصت کم بازنگری و ویرایش شد تا به چاپ برسد. خاطراتی که به گوشهای از جنگ از منظر مردان دیپلمات پرداخته است که توجه به راوی (به گفته پژوهشگر) حاکی از سطحی از تحفظ در بیان جزئیات جنگ است. از این رو در گفتوگو با آزاده جهان احمدی بر آن شدیم که نکات بیشتری از «در امتداد خط مقدم» دریابیم که در ادامه میخوانید.
- چه کارهایی قبل از «در امتداد خط مقدم» در زمینه جنگ ایران و عراق با تکیه بر قالب خاطره انجام دادید؟
بله، من تقریباً هفت، هشت کتاب دارم که از جمله خاطرات «واعظ شهر: خاطرات آیتالله محمد واعظزاده خراسانی»، کتاب «وقتی قرار شد بمانی؛ زندگی زهرا توکلی، همسر سردار مجتبی عسگری»، خاطرات شهید حسینزاده حجازی و غیره از سه خاطره یک مجموعه سه جلدی زندگی داستانی علماست؛ «زندگی آیتالله سید علی قاضی طباطبایی تبریزی»، «زندگی آیتالله سیدحسین طباطبایی بروجردی» و «زندگی آیت الله سید مصطفی خمینی» که روایت فتح منتشر کرده است. ضمن اینکه در زمینه تاریخ اسلام هم اثری تالیف کردم با عنوان «الجمل، روایت مستند از کتاب الجمل شیخ مفید».
- چطور شد سراغ سوژه دیپلماتها در دفاع مقدس رفتید؟
این کار از سوی نشر ۲۷ بعثت پیشنهاد شد که در مجموع سی و سه، چهار مصاحبه بود که از کارکنان حال حاضر وزارت خارجه درباره زندگی و جنگ گرفته شد که از میان این مواد خام برای هر فرد یک خاطره منسجم درآورده شود. وقتی خاطرات به دستم رسید متوجه شدم بعضی از خاطرات قابلیت بسط ندارد و بسیار ساده است. بنابراین تصمیم گرفتیم برای اینکه کار را به حجم قابل قبولی برسانیم از میان خاطرات کارمندان وزرات خارجه از هر شخص دو خاطره بیاوریم. نکته مشترک همه راویان، سن کم آنها بود، به عبارتی همه تقریباً متولد یک دهه سنی خاص بودند که وقتی در جنگ شرکت کردند بیش از ۱۴ یا ۱۵ سال سن نداشتند. ضمن اینکه از مرور خاطرات آنها دریافتم اکثریت آنها با دستکاری شناسنامه توانسته بودند در جنگ حضور پیدا کنند. دو سوم از آنها هنوز با جراحاتی که در جنگ به آنها مبتلا شدند، دست به گریبانند و در واقع جانباز هستند.
- تفاوت خاطرات دیپلماتها در جنگ چه تفاوتی با خاطرات دیگران دارد؟ آیا دیپلماتها جزئیات کمتری را به اشتراک میگذارند؟
به نظرم دیپلماتها محافظهکارتر بودند، البته بیمحابا و با جزئیات خاطرات را بیان کردند، اما گاهی اوقات بنا به دلایلی که ناشی از ملاحظات دیپلماتیک یا روابط کنونی ما با عراق از بیان برخی جزئیات اجتناب داشتند. به طوری که گاهی میگفتند بهتر است یک نکته حذف شود یا یک تعبیر استفاده نشود. به نظرم این محافظهکاری ناشی از حضور در فضای دیپلماسی است.
- چه قدر سعی کردید خاطراتی که بیان شده راستیآزمایی کنید، چون به دلیل گذشت زمان شاید مکان یا زمان رویدادی در جنگ درست نباشد.
این کار تقریباً به شکل گروهی انجام شد و من چون به صورت دورکار کار میکنم رابط من حسین جهاندیده است که در نشر ۲۷ بعثت حضور داشت و وظیفه راستیآزمایی خاطرات به عهده من نبود. از طرفی زمان تدوین خاطرات خیلی اندک بود. مضاف بر آن خاطراتی که مطرح شده است آنچنان … نیست که بتواند یک روایت را بیان کند.
برای نمونه یکی از آنها خاطرهای را تعریف میکند که من در فلان عملیات در منطقه ای حضور داشتم و نام منطقه را به خاطر نمیآورد. من عملیات را جستوجو میکردم تا نام درست منطقه را دربیاورم. در این اندازه راستیآزمایی کردم، اما اینکه نعل به نعل خاطرات را جستوجو کنم تا تاریخ و وقایع آن غلط نباشد، در این حد انجام ندادم. نه فرصتش را داشتم، نه چنین کاری از من خواسته شده بود.
نکته دیگر که لازم است به آن اشاره کنم چون در این خاطرات اغلب راویان سن و سال کمی داشتند، وقایعی را بیان کردند که برای خودشان اتفاق میافتاد و چون سنشان کم بود، گاهی اوقات شیطنتهای بچگانه هم انجام میدادند. از این لحاظ راستیآزمایی چندانی لازم نبود، چون سوژه درباره وقایعی است که کنشگران آن سنی نداشتند و در معرض اتفاقات خیلی مهم نبودند و با فرماندهان بزرگ نشست و برخاست نداشتند. از این رو چون سوژه خودش محور خاطره است، خیلی نیازی به راستیآزمایی ندارد. یک نوجوان سیزده ساله دوست داشته است که یک شیطنتی را انجام دهد.
- شاید خواننده در این کتاب مکانها و زمانهایی را بیابد که درست نباشد بعد برای شما که نامتان روی جلد کتاب است مسئولیتی ایجاد نمیکند؟
تا جایی که خاطرات را خواندم و نکات آن را بررسی کردم، مطلب نادرستی در خاطرات نیست. از طرفی اشاره کردم که راویان سن کمی در زمان حضور در جنگ دارند و گاهی اوقات اصلاً در عملیاتی حضور نداشتند.
- چرا روی این نکته تاکید می کنید که سن آنها در زمان جنگ کم بود و خیلی از افرادی که داوطلبانه در جنگ شرکت کردند سن کمی داشتند؟ آیا ارتباطی با مطالعات شما در زمینه جنگ دارد؟
درباره جنگ مطالعات زیادی داشتم بیش از آنچه که بتوانید فکرش را بکنید. چون بخشی از پژوهشهایم حول محور جنگ، اتفاقات و قرائت رسمی و غیررسمی آن است.
بگذارید مثالی بزنم؛ سوژهای داریم که در زمان جنگ سیزده سال سن داشته و خاطرهاش این است که چطور خودم را به جبهه رساندم؛ به چه شکلی در اتوبوس مرا قایم کردند تا به یکجا رسیدیم. شربت آبلیمو میدادند و فلان اتفاقات افتاد و تمام. غالب خاطرات به این شکل بود، اما متوجه هستم که چه میگویید.
من تمام تلاشم را کردم که این مجموعه را به درستی بررسی و ویرایش کنم به طوری که وقتی تاریخی بیان شده که برای مثال در فلان تاریخ در فلان عملیات نبودم. من تاریخ و نام عملیات را جستوجو کردم تا از صحت این دو نکته مطمئن شوم. به عبارتی به ذهن راوی اعتماد نکردم و در منابع نکات مهم را بررسی کردم.
ضمن اینکه متوجه هستم که به لحاظ پژوهشی نباید خودم را گیر بیاندازم، اما با خاطراتی روبهرو هستیم که نه گستره آن خیلی وسیع است که آدمهای زیادی را درگیر بکند نه اساساً در جنگ اثرگذار بودند. برای نمونه وقتی یک فرد هفده ساله بیسیمچی فرمانده گردان بوده و روایتی از یک عملیات یا وضعیتی در جنگ داشته باشد، آن روایت قطعاً مهم است و باید خاطراتش به دقت بررسی و راستیآزمایی شود، اما میخواهم بگویم ما اصطلاحی با عنوان تشکیک و مراتب در فلسفه و منطق داریم که هر کدام از افراد از بالاترین جایگاه تا پایینترین آن بنابر سمتی که دارند، قاعدتاً خاطراتش گسترهای را در برمیگیرد که بنا بر گستره و اثرگذاری آن سراغشان میرویم و خاطرات آنها را ثبت و ضبط میکنیم و درصدد برمیآییم آنچه بر اساس واقعه است برای مخاطب بازنمایی کنیم.
در این اثر خاطراتی آمده که بیان صادقانهای است از آنچه برایشان اتفاق افتاده، اما حواسشان هم هست که نباید گفتارشان با قرائت رسمی از جنگ زاویه جدی و معنادار داشته باشد، چون دیپلمات هستند.
- چه قدر مطالبی که در خاطرات آمده نیاز به پانوشت داشت؟
در خاطراتی که نیاز بود، پانوشت اضافه شد. هر چند هنوز نسخه چاپ شده کتاب را ندیدم.
- در میان خاطرات از امیرعبدالهیان هم خاطرهای ثبت و منعکس شده است؟
خیر، امیرعبدالهیان مقدمهای بر خاطرات همکارانش در وزارت خارجه نوشته اما از ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت خارجه خاطرهای در کتاب آمده است.
نظر شما