میثاق خلج در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در رابطه با داستانهای دنبالهدار و مختصات آن عنوان کرد: برای توضیح ماهیت داستانهای دنبالهدار باید به بررسی گونههای مختلف آن بپردازیم، چون عنوان داستانهای دنبالهدار طیفی از موضوعات را در برمیگیرد؛ گونهای از این نوع داستانها، حماسی هستند مثل مصیبتنامهها، رنجنامهها، مرثیه، سرگذشتنامهها و پهلواننامهها. این گونه داستانها عموماً طولانی هستند و سرگذشت دستاوردهای قهرمانها را در برمیگیرند و به طور معمول بهرهکشیها از یک خانواده، قوم یا شخصیتها را در طول یک دوره خاص نشان میدهند و ممکن است ماجرای چند نسل و رویدادهای طولانی را پوشش دهند. داستانهای حماسی به دلیل طولانی بودن ممکن است به صورت کتابهای چند جلدی منتشر شوند مثل حماسه گیلگمش؛ در ادبیات ایران هم نمونههای زیادی از جمله شاهنامه فردوسی، کلیدر محمود دولت آبادی و هزار و یک شب را داریم.
وی توضیح داد: گونه دیگری که عموماً به عنوان داستانهای دنبالهدار شناخته میشوند کتابهایی هستند که با موضوعی خاص نوشته میشوند و کتابهای بعد در جهت بسیط کردن داستان قبلی نگاشته میشوند یا در ادامه ماجرای آنکه معمولاً در همان جهان داستانی هستند و برخی عناصر یا شخصیتهای قبلی را درون خود دارند و از نمونههای آن میتوان به داستانهای دنبالهدار ارباب حلقهها و هری پاتر اشاره کرد. گونه دیگر، داستانهای چندگانه هستند که محبوبترینشان داستانهای سه گانه است. مجموعههای سهگانه متشکل از سه اثر هستند که از نظر طرح داستان، شخصیتها و مضمون به هم نزدیکاند و هر اثر میتواند به تنهایی به عنوان یک اثر کامل باشد اما با هم یک قوس روایی بزرگتر را تشکیل میدهند. این سبک داستاننویسی که از گونههای محبوب هم در ادبیات و هم در فیلمسازی است به نویسنده اجازه میدهد داستان را در چند قسمت توسعه دهد و در عین حال در پایان هر داستان احساس بسته شدن را ارائه دهد که نمونه آن هم ارباب حلقهها اثر تالکین است؛ هر چند که این کتابها در اصل یک اثر بودهاند که به شش داستان تبدیل شده و در سه جلد ارائه شدهاند. گاهی هم نویسندهای کتابی را مینویسد و بعد از مرگ او نویسندگان دیگر حق امتیازش را دریافت میکنند و داستانش را ادامه میدهند مثل جیمز باند و به هر روی گوناگونی زیادی در مورد این نوع کتابها وجود دارد ولی نقطه اشتراک همه این آثار این است که خط داستانی مشترکی را دنبال میکنند.
مترجم کتاب «بابِل» با تاکید بر اینکه نوشتن داستانهای چندگانه یا مجموعههای چند جلدی مزایای زیادی هم برای نویسنده و هم مخاطب دارد، گفت: به عنوان نمونه به نویسنده این امکان را میدهد که داستانهای متعددی را با استفاده از شخصیتها و جهانی مشابه تعریف کند؛ از طرفی خواننده را تشویق به وفاداری میکند و مخاطبانی را هم برای کتاب بعدی مهیا میکند. در داستانهای تخیلی بهویژه فانتزی حماسی، خواننده انتظار دارد که کتاب بخشی از یک مجموعه باشد. خیلی از مواقع خوانندگان این نوع از داستانها تا زمانی که مطمئن نباشند کتابی دنبالهدار است حتی شروع به خواندن آن نمیکنند؛ البته نوشتن داستانهای دنبالهدار دشواریهایی هم دارد که گاه ممکن است نویسندگان را نسبت به نوشتنش دلسرد کند مثل زمانبر بودن نگارش این آثار؛ به عنوان نمونه جرج آر.آر. مارتین ده سال زمان برد تا داستان «بازی تاج و تخت» را خلق کند؛ حتی ممکن است نویسندهای تازهکار اگر قصد نوشتن داستان دنبالهداری را داشته باشد تا تمام کردن همه جلدهای کتابش ناشری رغبتی به اثرش پیدا نکند. بعضی از داستانهای گمانهزن به بررسی و نمایاندن مواردی همچون مشکلات و معضلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آب و هوایی در جامعه میپردازند و میتوانند اساس همدلی و همکاری را در مخاطب ایجاد کنند و با وجود دلخراش بودن، الهامبخش هم باشند. از این روی نوشتن داستانی دنبالهدار که مخاطب را برای خواندن همه جلدها ترغیب کند ماجرایی است دشوار و این موضوع را هم باید در نظر بگیریم که این سبک داستاننویسی اگرچه صعب است ولی اغلب بازده و موفقیت خوبی برای نویسنده کسب میکند. از این رو تصادفی نیست که بیشتر رمانهای پرفروش زمان ما مثل هری پاتر، بازیهای گرسنگی و دایورجنت در قالب سریال هم عرضه شدهاند که این خود عاملی ترغیبکننده برای نویسندگان خواهد بود که به فعالیت بیشتر در این حوزه بپردازند.
خلج درباره ویژگیهای مطرح برای داستانهای دنبالهدار پرفروش نیز توضیح داد: داستانهای دنبالهداری که با اقبال جهانی مواجه شدهاند و حتی در ادامه آنها بازیهای کامپیوتری، فیلمها و دیگر آثار هنری هم تولید شدهاند، کم نیستند و در حوزههای مختلفی همچون فانتزی، علمی تخیلی، جادویی، پلیسی و جنایی نوشته شدهاند ولی به طور کلی همگی دارای ویژگیهایی هستند که به طور مختصر به برجستهترینشان اشاره میکنم. برای مثال پایان هر داستان طوری گیرایی دارد که مخاطب را به خواندن داستان بعدی ترغیب میکند، از مباحث جادویی و تخیلی متناسب با داستان به طور صحیح بهره برده شده و برای ادوات و سیستم جادویی توضیح خوبی ارائه میشود به طوری که مخاطب درست متوجه میشود که منظور نویسنده چه بوده و خود نویسنده هم برای ادامه دادن آن در داستان مشکلی ندارد، ماجراهای پلیسی و جنایی به شیوهای جذاب و بدیع دنبال شده است، شخصیتپردازیهای خاص و متنوعی دارند و شخصیتها طوری با ویژگیهای منحصر به فرد خلق شدهاند که در ذهن خواننده ماندگار میشوند، درون داستانها دنیاهایی خلق شده است که بسیار از دنیای ما متفاوت است طوری که خواننده درونش غوطهور میشود و در آن زندگی میکند، با موضوعی آشنا به عنوان پیش فرض داستان را آغاز میکنند و بعد آن را به چیزی هیجانانگیز و خاص تبدیل میکنند و بیشمار ویژگیهای دیگر دارند.
این مترجم همچنین عنوان کرد: همان طور که همگی کم و بیش میدانیم در سطح جهانی کتاب پرمخاطبترین و البته پرفروشترین مجموعه کتاب دنبالهدار تاریخ جهان کتاب هری پاتر اثر جی. کی. رولینگ است که تا سال ۲۰۲۳ نزدیک به ۶۰۰ میلیون نسخه از این کتاب در سطح جهان فروش رفته است. به دلیل اقبال جهانی فیلمهایی هم به کارگردانی چند نفر از این مجموعه داستان ساخته شد و به گفته نویسنده این کتاب موضوع اصلی داستان مرگ است که به چشم میآید ولی اثر متعلق به ادبیات کودکان و نوجوانان است و این کتاب در ژانر فانتزی هیجانی قراردارد. مورد دیگر مجموعه کتابهای پری میسون اثر ارل استنلی گاردنر است که در طول ۸۰ سالی که از انتشار کتابهای پری میسون میگذرد اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی بسیاری از این مجموعه انجام شد و سال ۲۰۲۳ بیش از ۳۰۰ میلیون نسخه فروش داشته است. کتاب گرگ و میش یا همان توایلایت اثر استفانی مایر از دیگر کتابهایی است که با وجود آنکه خیلی سال از انتشارش نمیگذرد ولی مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده و البته فیلمهایی هم از روی آن ساخته شده و در ژانر فانتزی قراردارد. «برادران کارامازوف»، «سوپ جوجه برای روح» و «در جستجوی زمان از دست رفته» از دیگر مجموعه داستانهای دنبالهداری هستند که در طول تاریخ با اقبال جهانی مواجه شدهاند.
خلج درباره چالشهای ترجمه داستانهای دنبالهدار در ژانرهای علمیتخیلی، معمایی، جنایی و فانتزی توضیح داد: همان طور که خلق این آثار باید گویا باشد طوریکه خواننده بتواند تصنعات ذهنی نویسنده را به طور ملموس درک کند برای ترجمه این آثار هم باید ابتدا مترجم مضمون و درونمایه نوشته را به خوبی درک کند، چون در بسیاری از موارد نویسنده چیزی را خلق کرده که وجود خارجی ندارد و ساخته ذهنش است، از این روی درک آن بسیار دشوار است. در مرحله بعد باید به انتقال صحیح مفهوم مبادرت ورزد، یعنی برداشت صحیح خودش را به شیوهای صحیح منتقل کند، از واژگان اختصاصی این حوزه درست بهره ببرد و در آخر هم باید زیبایی نوشته را همچون اثر اصلی طوری خلق کند که مخاطب را برای خواندن کتاب و اثر بعدی ترغیب کند. در حقیقت مترجم باید زاویه دید نویسنده را به همان جذابی و گاهی حتی گیراتر ببیند و به خواننده منعکس کند که به قطع این کار بسیار زمانبر خواهد بود و گاه از حوصله مترجمان خارج است و در نتیجه اغلب مترجمان کمتر به فعالیت در این حوزه روی میآوردند؛ از طرفی مخاطبان آثار فانتزی که عمده کتابهای دنبالهدار در این ژانر نوشته میشوند بیشتر از ردههای سنی نوجوانان و جوانان هستند که در ترجمه باید به لحن گفتار متناسب با این سن هم دقت شود.
نظر شما