به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، کتاب «من معلم نبودم فقط دختران زیادی داشتم…» تالیف لیلا غفاری نویسنده دلیجانی در ۱۶۰ صفحه با شمارگان یک هزار جلد توسط انتشارات آموزشی تالیفی ارشدان به زیور طبع آراسته و با قیمت ۱۳۰ هزار تومان در قفسه کتابفروشیها برای عرضه جا گرفت.
کتاب «من معلم نبودم فقط دختران زیادی داشتم…» که دوازدهمین اثر مؤلف به شمار میرود شامل ۱۷ داستان کوتاه است که عنوان کتاب از یکی از قصهها گرفته شده است.
در فهرست کتاب عناوین قصهها به این ترتیب آمده است: «پسرک چوپان»؛ «توهم»؛ «آینه»؛ «کوه یخ»؛ «سراپای وجودم عطش دیدار توست»؛ «پری دریایی»؛ «خطبه پیوند»؛ «کله پاچه»؛ «من معلم نبودم فقط دختران زیادی داشتم…»؛ «جادههای خاکی»؛ «چادر»؛ «مرا در آینه صدا کن»؛ «غیر از خدا ممنوع»؛ «هنرستان؛ هنرستان است»؛ «عصر جمعه»؛ «ساحل آرامش» و «وجودی مقدس حسین (ع) است.
روایت قصه زنی تنها متکی به خدا
وضوع قصه کتاب «من معلم نبودم فقط دختر زیادی داشتم..» روایت زنی تنها است که در شرایط سخت زندگی در جامعهای که همه سرگردان زندگی خود هستند؛ با توکل به عنایت خدا که بارها و بارها مادرش در گوشش زمزمه کرده است؛ درسخت ترین شرایط زندگی با تلاش فراوان و با عنایت خداوند انتظار یک اتفاق را میکشد. در آخرین لحظات ناامیدی و درعین تنهایی اما توکل به خداوند اتفاقی رخ میدهد که بیشتر به معجزه می ماند تا واقعیت...
در قصه «من معلم نبودم فقط دختران زیادی داشتم…» نویسنده به خوبی رگههایی از محبت و انسان دوستی را که روز به روز در لایههای فراموشی فرو میرود را نشان داده که هنوز گاه به گاه خودی نشان میدهد و از لایههای زیرین جامعه سرک میکشد.
گذری ازمیان قصه
در زیر پارگرافهای چند از داستان کوتاه «من معلم نبودم فقط دختران زیادی داشتم…» را میخوانیم:
... گذران سالهای جوانی یک زن بیپناه در یک شهر غریب با وجود یک بچه کوچک خیلی سخت بود؛ خیلی سخت؛ آن هم در شهری که گویا مردم اش مجسمههای سنگی یخ زده بودند؛ مردمی که نه احساس داشتند و نه عاطفه؛ انگار چشمهایی شیشهای شان فقط به اطراف میچرخید اما هیچ چیز نمیدیدند.
وقتی قرار است به اطراف بنگری و رنجهای رنگارنگ و دلهای خونین و چهرههای رنگ پریده دیگران را نبینی چشم به چه کارت میآید؟
مردم آن شهر لباسهای شیک و مد روز به تن داشتند و در خیابانهای پر زرق و برق مانور میدادند اما معلوم نبود وضع خانه و زندگی و روزگارشان چگونه است. ظاهرشان دلفریب و جذاب و حقیقت وجودشان در لایههایی از ابهام پنهان بود..
... در یک غروب تلخ پائیزی مادرم برای همیشه چشم از جهان فرو بست و در هالهای از نور الهی پنهان شد. بعد از او من ماندم و پدری که تازه جوانی را از سال گرفته بود؛ پدری بدون حتی ذرهای عاطفه پدری.
... همسرم حمید کارگر ساختمانی بود و با زحمت زیاد سعی در تامین آسایش من داشت اما خیلی زود؛ قبل از اینکه بتواند تنها فرزندش را ببیند در یک زمستان غم انگیز در ساختمان نیمه کاره از داربست سقوط کرد و جان سپرد.
بعد از او زندگی؛ بیش از پیش برایم سخت شد. در خانههای مردم کار میکردم تا از پس مخارج و هزینههای زندگی خود و فرزندم برآیم و...
... داستان زندگی ام را تمام و کمال برایش تعریف کردم؛ خانم کاظمی در حالی که بسیار متاثر شده بود پرسید: پس الان بیکار هستی؟
هنوز جوابی نداده بودم که نگاهی بین او و دخترش رد و بدل شد و هر دو لبخند کمرنگ بر لب آوردند.
طناز گفت: فقط خدا میداند که این مدت چقدر دنبال یک پرستار خوب گشتهایم تو حاضری پرستاری دختر مرا قبول کنی؟...
... حال ۱۰ سال از آن ماجرا میگذرد و صبا و پانی در کنار هم بزرگ شدهاند. خانم کاظمی پیر شده اما مهر وجودش هم چنان بر دیگران میتابد. من در سایه مقدس خداوند و در کنار این خانواده محترم زندگی میکنم.
لیلا غفاری شاعر؛ داستان نویس و نویسنده نثرهای ادبی نقاش و تصویرگر کتاب؛ پژوهشگر ادبیات فارسی، نویسنده کتاب کودکان نوجوانان متولد ۱۳۵۱ شهرستان دلیجان و دانش آموخته دانشگاه تهران و دبیر ادبیات فارسی دبیرستانهای دلیجان است. آثار منتشر شده این نویسنده و شاعر پژوهشگر دلیجانی؛ کتاب ۶۰۰ صفحهای نگاهی به مثنویهای عاشقانه شیخ نیشابور (اثر پژوهشی) و بیش از ۲۰ مورد کارهای پژوهشی؛ چاپ کتاب شامل قصه و شعر و «من معلم نبودم فقط دختران زیادی داشتم…» آخرین اثر این پژوهشگر نویسنده است و چند اثر دیگر در حوزه ادبیات و پژوهش در دست انتشار و تدوین دارد.
به گزارش ایبنا، لیلا غفاری شاعر؛ داستان نویس و نویسنده نثرهای ادبی نقاش و تصویرگر کتاب؛ پژوهشگر ادبیات فارسی، نویسنده کتاب کودکان نوجوانان متولد ۱۳۵۱ شهرستان دلیجان و دانش آموخته دانشگاه تهران و دبیر ادبیات فارسی دبیرستانهای دلیجان است. آثار منتشر شده این نویسنده و شاعر پژوهشگر دلیجانی؛ کتاب ۶۰۰ صفحهای نگاهی به مثنویهای عاشقانه شیخ نیشابور (اثر پژوهشی) و بیش از ۲۰ مورد کارهای پژوهشی؛ چاپ کتاب شامل قصه و شعر و «من معلم نبودم فقط دختران زیادی داشتم…» آخرین اثر این پژوهشگر نویسنده است و چند اثر دیگر در حوزه ادبیات و پژوهش در دست انتشار و تدوین دارد.
نظر شما