دوشنبه ۲۵ تیر ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۳
ادبیات عاشورایی با تمرکز بر مضمون اصلی آن به اوج بازمی‌گردد

فاطمه احمدی آذر ، منتقد و پژوهشگر ادبی با تاکید بر اهمیت تمرکز بر مضمون اصلی واقعه عاشورا در خلق ادبی، گفت: در طول تاریخ، توجه به نیازهای انسانی‌ و اجتماعی هر دوره، به غنای ادبیات آن دوره افزوده و وقتی کاربردپذیری و ملموس شدن آن در زندگی روزمره‌ انسان‌ها مهم شود، ادبیات عاشورایی می‌تواند دوباره آرمان اصلی خود را دنبال کند و به نقطه‌ اوج خود بازگردد.

فاطمه احمدی آذر در گفت‌وگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنادرباره مختصات ادبیات عاشورایی توضیح داد: در نگاه اول، هر مخاطبی ممکن است بگوید که ادبیات عاشورایی، ریشه در شهادت امام حسین (ع) و ۷۲ تن از یارانش در کربلا دارد. این حادثه تاریخی دهم ماه محرم سال ۶۱ هجری قمری، مصادف با ۹ اکتبر سال ۶۸۰ میلادی به‌وقوع پیوست. نوروز و عاشورا، دو رویداد بسیار مهم برای ایرانی‌ها هستند؛ نوروز با فلسفه شروع دوباره و شکوفایی، و عاشورا با تفکر پیروزی خیر بر شر. تعزیه‌ها، دسته‌های عزاداری، مراسم‌های سوگواری و کتاب‌ها و داستان‌هایی که به‌طور مستقیم درباره این حادثه تاریخی صحبت می‌کنند، نخستین موج از بازتاب این حادثه‌ی تاریخی-مذهبی مهم در حوزه هنر و ادبیات هستند. در لایه‌های بعدی به اثرهای ادبی می‌رسیم که مفهومِ عاشورا را مضمون اصلی خود قرار می‌دهند؛ در این دسته از آثار هنری، شخصیت‌های اصلی داستان می‌توانند انسان‌هایی متعلق به عصر حاضر باشند که علیه ظلم می‌جنگند و به‌نوعی، ادامه‌دهنده راه امام حسین (ع) هستند. یکی از نکته‌های حائز اهمیت در این رویداد، شباهت‌های فراوان آن به سوگ سیاوش است و به‌نظر می‌رسد که پس از ورود اسلام به ایران، ایرانی‌ها سنت سوگ سیاوش را در داستان کربلا دیدند. انسان مظلومی در هر دو داستان به شهادت می‌رسد؛ افراد زیادی تحت تاثیر این شهادت قرار می‌گیرند و عاقبت، خیر بر شر پیروز می‌شود. پُل کریواچک در کتاب خود با عنوان «در طلب زرتشت »(۲۰۰۳) می‌نویسد: «داستان کربلا داستان دیگری است؛ داستان جنگ میان خوب و بد است، میان حقیقت و دروغ. این جنگ هیچ‌وقت تمامی ندارد. برای همین هم هست که تعزیه هر سال باید اجراشود. این جنگی است که هر مسلمان خوبی باید در آن شرکت کند. این مردها و زن‌ها فقط در عزای امام حسین (علیه السلام) گریه نمی‌کردند؛ برای شکست خودشان در این جنگ هم گریه می‌کردند. اما، وقتی امام غایب برگردد، این جنگ تمام می‌شود و خوبی پیروز می‌شود.»

وی درباره ضرورت‌ها و لازمه‌های نویسندگی در این حوزه نیز گفت: نخست باید در نظر داشت که مضمون «پیروزی خیر بر شر» فقط برای مخاطب‌های خاصی نیست، ادبیات عاشورایی زمینه مناسب برای جذب مخاطب‌های فراوانی را دارد. نبرد امام حسین (ع)، سیر دایره‌وار نبرد میان خوبی و بدی را نشان می‌دهد که در پایان، منجی رهایی‌بخش به کمک انسان‌های آزاده می‌آید و آرمان امام حسین (ع) می‌تواند در داستان‌های ادبیات کودک تا بزرگسال به روش‌های مختلف ارائه شود. این درون‌مایه داستانی از دوران باستان در اساطیر و حماسه‌های ایرانی نیز وجود داشت و شاید به همین دلیل است که ایرانی‌ها توجه ویژه‌ای به این رویداد تاریخی نشان دادند. مضمون این داستان، برای همه دنیا ملموس و قابل‌درک است. شما می‌بینید که سینمای هالیوود در چند سال گذشته در فیلم‌های سینمایی و برنامه‌های تلویزیونی ابرقهرمانی خود، این درون‌مایه را دنبال می‌کند: بدی ظهور می‌کند، ابتدا خوبی را شکست می‌دهد، اما عاقبت این خوبی است که پیروز می‌شود و در همه این داستان‌ها، یک ابرقهرمان، منجی انسان‌ها می‌شود. این درون‌مایه قوی، هم اخلاق‌گرایی را ترویج و هم امید به آینده را در دل مخاطب روشن می‌کند. در عین‌حال، به‌کار بردن این درون‌مایه جهانی، فروش بسیار بالایی نیز برای این دسته از آثار هنری رقم زده‌اند. حالا به این نتیجه می‌رسیم که ادبیات عاشورایی هم ظرفیت قوی برای جذب مخاطب‌های گوناگون از طیف‌های متفاوت را دارد و هم محدود به عده‌ی خاصی نمی‌شود.

این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که «ادبیات عاشورایی معاصر و نویسندگانش را تا چه میزان در ارائه اهداف و رسالت‌های این حوزه موفق می‌بینید؟»، عنوان کرد: به‌نظر می‌رسد نویسنده‌های معاصر از مضمون قیام امام حسین (ع) و یارانش، مبارزه علیه ظلم، و آرمان جاودانه‌اش غافل شده‌اند. ما می‌بینیم که ادبیات و سینمای غرب از این مضمون به‌خوبی بهره‌برداری می‌کند، اما به‌ندرت در میان آثار ادبی پرفروش و برندگان جوایز ادبی کشور در چند سال اخیر آثاری می‌بینیم که به این درون‌مایه و رویداد مهم پرداخته باشند. ادبیات عاشورایی در دوران قاجار توانست ادبیات را از حصر در دربار خارج کند و به میان مردم کوچه و بازار راه یابد و این امر سبب شد که در کنار بی‌کفایتی‌های شاه‌های قاجار در امر سیاست و اداره امور داخلی کشور، ادبیات و به‌طور خاص ادبیات عاشورایی، ساختار سیاسی، اجتماعی و ادبی کشور را برای همیشه تغییر بدهند. ادبیات عاشورایی توانست جهان‌بینی مردم را دگرگون کند و آنها را از انفعال و جهل به سمت کنش سیاسی پویا و هدفمند سوق بدهد.

این مترجم و منتقد آثار ادبی با بیان اینکه پس از انقلاب اسلامی نیز ادبیات عاشورایی اهمیت زیادی یافت، گفت: مردم ایران، شباهت‌های زیادی بین رویداد عاشورا و جنگ تحمیلی دیدند، ارزش‌های جدیدی برای جامعه تعریف شدند و حس وطن‌پرستی و ایثارگری درهم آمیخته و به ادبیات عاشورایی اضافه شد. در آن سال‌های جنگ تحمیلی، آثار هنری بسیاری با الهام از این موضوع ساخته شدند؛ داستان‌هایی که در عصر حاضر رخ می‌دهند، اما همان مضمونِ کهنِ عاشورا را دنبال می‌کنند و مخاطب با به یاد آوردن داستان عاشورا، ناخودآگاه امید می‌گیرد که عاقبت، خیر پیروز خواهد شد و جامعه نیز به‌خوبی از این ادبیات استقبال می‌کند.

وی با اذعان بر اینکه برخی از منتقدان بر این باورند که در سال‌های گذشته برخی از آثار تولید شده در حوزه ادبیات عاشورایی از کیفیت خوبی برخوردار نیستند، افزود: با نگاهی به سیر تکوین ادبیات عاشورایی در دوره‌های مختلف تاریخی به این نتیجه می‌رسیم که این درون‌مایه، خود را با نیازهای جامعه تطبیق داده است. توجه به نهضت مشروطه، انقلاب ۵۷ و جنگ تحمیلی، فقط بخشی از رویدادهایی هستند که به‌خوبی توانستند با ادبیات عاشورایی تلفیق شوند. از این‌رو، این حوزه از ادبیات به نیازهای مردم در هر برهه تاریخی توجه می‌کند و در کنار مفاهیم جهانی و بی‌زمانش، نیازهای هر دوره نیز درنظر گرفته می‌شوند. در سال‌های گذشته، برخی از آثار هنری تولید شده، کیفیت خوبی نداشتند و شاید یکی از دلایل عمده آن، بی‌توجهی به نیازهای حال حاضر جامعه باشد. هنرمند باید در تعامل مستقیم با جامعه باشد اما، متاسفانه می‌بینیم که برخی از هنرمندها از جامعه فاصله گرفته و به روان‌زخم‌های اجتماعی مردم ایران توجهی ندارند. توجه به روان‌زخم‌های جامعه و بازتاب آنها در ادبیات عاشورایی می‌تواند نوعی مرهم برای انفعال و بی‌انگیزه شدن نسل جوان باشد و بازتاب مشکلات جامعه در ادبیات، به‌خصوص ادبیات عاشورایی، می‌تواند قدم مهمی در بهبود آن بردارد. یکی از مضمون‌های رویداد عاشورا، امید به پیروزی خیر و خوبی را به جامعه تزریق می‌کند و امید نیز پویایی و فعالیت را به همراه دارد.

احمدی‌آذر با بیان اینکه ادبیات عاشورایی ظرفیت پوشش نیازهای فردی و اجتماعی را دارد، عنوان کرد: بیشتر صورت‌های هنری که به واقعه‌ی عاشورا می‌پردازند، فقط روی واقعه عاشورا تمرکز می‌کنند؛ یعنی، ظاهر قضیه برای آنها مهمتر است اما، باید در نظر داشت که آرمان امام حسین (ع) و فلسفه کار او نیز باید با زبانی ساده به مخاطب توضیح داده شوند. متاسفانه برخی شاعرها و هنرمندها به‌قدری از اغراق استفاده می‌کنند که مخاطب جوان نمی‌تواند آن را به‌عنوان حقیقتی تاریخی بپذیرد و آن را نوعی داستان درنظر می‌گیرد؛ باید توجه داشت که این موضوع می‌تواند نسل جدید را کاملاً با این رویداد تاریخی بیگانه کند. هنرمند باید توجه خود را روی دغدغه عاشورا بگذارد. تمرکز روی مضمون اصلی به مخاطب کمک می‌کند تا این رویداد را با دل و جان حس و بتواند از آن در زندگی روزمره خود استفاده کند. در طول تاریخ، توجه به نیازهای انسانی و اجتماعی هر دوره، به غنای ادبیات آن دوره افزوده است. وقتی کاربردپذیری و ملموس شدن آن در زندگی روزمره انسان‌ها مهم شود، ادبیات عاشورایی می‌تواند دوباره آرمان اصلی خود را دنبال کند و به نقطه اوج خود بازگردد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها