به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در گرگان، دیگر بار محرم بر کرانه دلها نشسته تا کوچههای بیقرار روح و اندیشه را لبریز از تپشهای عاشقی و دلدادگی کند و به خاطرمان بیاورد که عاشورا صحنه یکتای دلدادگی دوستان خدا بود.
با فرا رسیدن ماه محرم بار دیگر خیمه عاشقی و دلدادگی برپا میشود و دلهای شیدای نیکان و مشتاقان را بهسوی مراد و محبوبشان معطوف میسازد و هر کس به طریقی میکوشد که نشان دهد و بگوید که ما ملت امام حسینیم و در حد تابوتوان و بضاعتش در میدان عمل به آن معلم مدرسه ایثار عرض ارادت کند که در ادامه جلوهای از این عشق و دلدادگی را در اشعار جمعی از بانوان شاعر شهرستان گرگان شاهد هستیم.
نازنین بزی
محرم آمد و شوری بپا شد
تنم پیراهنی رنگ سیاه شد
درون مسجد نزدیک خانه
صدای روضه و قرآن به پا شد
و مادر در محرم نذر دارد
حلیمی روز عاشورا بزارد
پدر هم بارها گفته است بامن
چقد آقا حسین را دوست دارد
راحیل پویان
تکان داد
گهوارهی خالی
شش ماهه رباب
زمین و زمان را
***
دخیل بسته ام
دلم را به نام
طفل سه ساله ای
که بابا نداشت
زینب فیروزنیا
نماز باران خواندم
خدا را چه دیدی
شاید عاشورای امسال
مشک عباس پر آب شود
***
قلم های تشنه
در هوای کربلا
سیراب شده اند
از خون حسین (ع)
مرضیه ملکیان
از خیمه بیرون زد که باران را بیابد
دشتِ فداکاری و احسان را بیابد
شهد وفاداری به کامش بود اما
از دور و بر هم خواست تا آن را بیابد
فکرش به سمت کربلا میرفت و میرفت
تا کوفه هم، معنای ایمان را بیابد
عهدی نوشت و با علم برخاست از جا
تا جای اهدا کردنِ جان را بیابد
وقتی قصاوت پیله شد بر دستهایش
در صحنه جاری شد که درمان را بیابد
محدودهی از خود گذشتن را کشید و
تابید تا اعجازِ انسان را بیابد
"حی علی خیرالعمل" را داد زد تا
در کارزار عشق، باران را بیابد
س. نژاد مجنی
لب های پُر ترک
چشمهایی خیس
خون شتک زده
درکنار فرات خسیس
خورشید بیتا بانه چنگ مینواخت
و علقمه از خجالت
بخار می شد
دوباره مرور کرد از نظر گذراند
هل من معین پیامش
بازتابش را
معنای یاری و میهمان کشی
قیامش را
نامه های پراز وعده های سبز
خطهای کوفی و مهرخورده؛ تر
سرش بر فراز نیزه بود
خدا میگریست
ایات کهف و والرقیم خواند
به صحرا نگاه کرد
هفتاد و دو ستاره میدرخشیدند
اعجاز ولایتش نقش بسته بود
نظر شما