سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حجتالاسلام والمسلمین استاد حسین سوزنچی، عضو هیئت علمی دانشگاه باقر العلوم (ع) در محرم امسال در چهار جلسه بحثی با موضوع «واقعه عاشورا و فلسفه خلقت» ارائه کردند که نظر به اهمیت آن، در قالب ۴ گفتار به مخاطبان فرهیخته خبرگزاری کتاب تقدیم میشود.
عاشورا از منظر فلسفه خلقت
موضوع بحث، واقعه عاشورا و فلسفه خلقت است. موضوع عاشورا را ناظر به احادیث و آیات در چند سطح میتوان بحث کرد. عاشورا یک واقعهای است که میتوان آن را در افق تاریخی و اجتماعی زمان خودش بررسی کرد. یک افق هم این است که در کل نظام خلقت آن را تحلیل کنیم.
اولاً باید بحث کرد که آیا برقرار کردن نسبت میان واقعه عاشورا با نظام خلقت شدنی است یا خیر. به عبارت دیگر چیزی از خود خلق میکنیم یا در آیات و روایت شواهدی برای آن وجود دارد. با دو مقدمه اصل این ادعا قابل دفاع است.
انسان به عنوان گل سر سبد آفرینش
مقدمه اول این است که در نظام خلقت انسان به عنوان گل سر سبد آفرینش معلوم شده و خلیفه الله است. در احادیث متعدد داریم که کل آفرینش برای انسان بوده و تعابیر قرآنی هم در این خصوص فراوان است. از جمله «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا» (بقره :۲۹) یا «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَی کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» (اسراء :۷۰)
بنابراین اگر اصل آفرینش برای انسان بوده و در انسان نیز [جایگاه] خلیفهاللهی بالاترین مقام است، آن وقت میتوان سراغ این رفت که آیا در خود انسان، [و مشخصاً در بحث ما] امام حسین (ع) موضوعیت خاص دارد یا خیر.
امام حسین (ع) در میان انسانها موضوعیت خاص دارد
مقدمه دوم این است که بله؛ ظاهراً امام حسین (ع) در میان انسانها موضوعیت خاص دارد. یعنی ما از حضرت آدم (ع) تا خاتم (ص) را اگر بررسی کنیم خواهیم دید که همه پیامبران در بزنگاههای اصلی بحثی درباره امام حسین (ع) دارند. فقط دو سه مورد از آن را بیان میکنم.
درباره حضرت آدم (ع) روایتی است که همه شنیدهاید. این روایت را صاحب درالثمین در تفسیر خود آورده است. مرحوم مجلسی در بحار جلد ۴۴ صفحه ۲۴۵ این روایت را بیان کرده است. (در اینکه کدام کتاب درالثمین است اختلافی است که برخی میگویند برای حافظ بُرسی است و برخی میگویند برای شیخ تقیالدین حلبی است که ایشان از همین کتاب حافظ بُرسی استفاده کرده است. چون هر دو این افراد کتابی به نام «درالثمین» دارند که ناظر به بحثهای تفسیری است)
در آن تفسیر ذیل آیه «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیم» (بقره: ۳۷) آمده است کلماتی که به حضرت آدم (ع) ارائه شد، اسامی اهل بیت (ع) بود و آن همین جمله معروف است که جبرائیل گفت «یاحمید بحّق محمد، یا عالی بحّق علی، یا فاطر بحّق فاطمه، یا محسن بحّق الحسن و الحسین و منک الإحسان».
وقتی اسم امام حسین (ع) آمد اشک حضرت آدم (ع) جاری شد و قلب او خاشع شد. حضرت آدم (ع) میگوید من اسم پنجمی را که میبرم قلبم میشکند و اشکم جاری می شود. حضرت جبرئیل در پاسخ میگوید این فرزندت مصیبتی خواهد دید که بقیه مصیبتها در قبال آن کوچک است. ماجرای حضرت آدم (ع) در اولین موقف بروز خود که همان تلقی کلمات است با داستان امام حسین (ع) گره خورده است.
بحار در جلد ۴۴ از صفحه ۲۴۲ روایات درباره ماجرای حضرت نوح (ع)، حضرت ابراهیم (ع)، حضرت موسی (ع)، حضرت سلیمان (ع) و حضرت عیسی (ع) در خصوص امام حسین (ع) را بیان کرده است. من حضرت ابراهیم (ع) که معروفترین است و همه هم ماجرای آن را میدانید را یادآوری میکنم. ذیل آیه «وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیم» (صافات :۱۰۷) گفته شده که «ذبح عظیم» در قبال اسماعیل (ع)، گوسفندی که او مأمور به قربانی کردن آن شد نیست. روایات متعددی داریم که منظور از ذبح عظیم، حضرت اباعبدالله (ع) است.
نسبت جریان امام حسین (ع) با فلسفه خلقت
بنابراین زندگی تمام پیامبران اولوالعزم با بحث امام حسین (ع) گره خورده است. تعبیر شهید مطهری است که وقتی میخواهیم فلسفه خلقت را بررسی کنیم، ابتدا فلسفه بعثت را بررسی کنیم. خلقت و بعثت علیالقاعده به هم گره خورده است. اگر در فلسفه خلقت میبینیم که بحث اسم امام حسین (ع) در ماجرای زندگی پیامبران اولوالعزم مطرح میشود، پس به نظر میرسد جریان امام حسین (ع) با فلسفه خلقت نسبتی دارد که میتوان روی این نسبت تأمل کرد که جایگاه عاشورا و واقعه کربلا در فلسفه خلقت چیست؟
فلسفه خلقت مهمترین مسئله ما انسانهاست
فلسفه خلقت چرا اهمیت دارد؟ فلسفه خلقت مهمترین مسئله همه ما انسانهاست چون اساساً اگر ما بخواهیم وظیفه خود را در عالم درست شناسایی کنیم باید ببینیم برای چه آفریده شدیم تا متناسب با آن، وظیفه خود را انجام دهیم. هر کاری بخواهیم انجام دهیم تا این فلسفه خلقت درست درک نشود در آن گیر میکنیم که واقعاً این کاری که انجام میدهیم، نظم و روند کارها درست است یا خیر.
چند روز پیش خاطرهای از آقای احمدرضا شریفی که در موسسه آیتالله مصباح هستند میخواندم که میگفتند زمانی میخواستم یک سفر عمره بروم، خدمت حاج آقای مصباح رسیدم و به ایشان عرض کردم چند روز دیگر عازم حج هستم. ایشان یک جمله به من گفت که بعد از آن دیگر عمره نرفتم. به من گفت خوش به حال شما که سریع وظیفه خود را تشخیص دادید، ما که در تشخیص وظیفه خود گیر کردیم! یعنی اینکه انسان بفهمد در موقعیتها، وضعیتهای متفاوت و شرایط مختلف وظیفه من چیست خیلی اهمیت دارد. وظیفه من به عنوان عالم عمره رفتن است یا ماندن و کار دینی و علمی انجام دادن؟! نقل است که یکی از علمای نجف زمانی که سفرکربلا میرفته نماز خود را کامل میخوانده و میگفته سفر من سفر معصیت است. یعنی تا این اندازه کار علمی اهمیت داشته است.
گره خوردن وظیفه با فلسفه خلقت
بنابراین تشخیص وظیفه به شدت به فلسفه خلقت گره میخورد. اگر نگاه عمیقی در فلسفه خلقت داشته باشیم بهتر خواهیم دانست وظایف ما در شرایط مختلف چیست. در فلسفه خلقت اول میخواهم مروری روی برخی آیات قرآن کنم و قصد ندارم خیلی از خودم صحبت کنم.
در بحث خلقت و فلسفه خلقت چند آیه مختلف را کنار هم میگذارم و در کنار چند حدیث قرار میدهم تا ببینیم آیا واقعاً میتوانیم ربط و نسبتی میان عاشورا و فلسفه خلقت ایجاد کنیم و از این ربط برای زندگی خود استفاده کنیم یا خیر.
معروفترین آیه قرآن درباره فلسفه خلقت
در فلسفه خلقت معروفترین آیهای که همه میشناسیم آیه «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات: ۵۶) است. معروف است که در تفسیر عبارت الا لیعبدون میگویند «أی لیعرفون». من کمی جستوجو کردم و در حدی که جستوجو کردم حدیثی در این باب پیدا نکردم. نمیگویم نیست، لااقل در جامع احادیث پیدا نمیشود، حالا شاید در جایی دیگر حدیثی باشد و سندی داشته باشد. جالب این بود که اولین جایی که [ردی از آن] پیدا کردم از مرحوم گیلانی در شرح اصول کافی ایشان با عنوان «الذریعة الی حافظ الشریعة» در جلد ۱ صفحه ۴۲۱ است که این نقل را بیان کرده است. ایشان در اولین جایی که این را نقل کرده میگوید اگر روایت «أی لیعرفون» درست باشد با احادیث دیگری نیز سازگار است. یعنی نمیگوید این روایت وجود دارد یا ندارد، برای کیست و غیره. مرحوم ملاصدرا هم زمانی که در شرح اصول کافی خود این روایت را بیان کرده است نگفته این روایت از معصوم است و آن را با همین تعابیری که اگر باشد سازگار است و خلاف قاعده نیست بیان کرده است.
نسبت آفرینش و عبودیت
اصل خود مسئله «نسبت بین آفرینش و عبودیت» لااقل در سه آیه دیگر نیز تصریح شده است. یعنی مضمون آیه «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» در سه آیه دیگر هم آمده است. آن سه آیه یکی آیه ۲۱ سوره بقره است: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ …» خداوند میفرماید آفریدیم تا عبادت کنید، پس آنکه شما را آفریده را عبادت کنید. آیه دیگر آیه ۱۰۲ در سوره انعام است که میفرماید «ذَلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُم لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیء فاعبُدُوهُ…». یعنی آنکه خالق کل شی است را عبادت کنید. آیه سوم نیز آیه ۳ سوره یونس است که میفرماید «إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَی عَلَی الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِیعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذالِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ…».
آیات استراتژیک تفسیر فلسفه خلقت
این سه آیه تاکید میکند که نسبت خلقت و عبودیت نسبت مهمی است و حتماً باید روی نسبت این دو تحقیقی داشته باشیم چون فلسفه خلقت در عبودیت محقق میشود. تعبیری علامه طباطبائی دارند با عنوان «تفسیر قرآن با قرآن» [که روش ایشان در تفسیر المیزان بود]. ایشان در مقدمه خود در قبال این شبهه که برخی بیان کردند تفسیر قرآن باید با اهل بیت (ع) باشید و شما چه کسی هستید که میخواهید تفسیر قرآن کنید، بیان میکنند که ما تفسیر قرآن با قرآن را از اهل بیت (ع) یاد گرفتیم. من در همین موضوع که دنبال این مسئله بودم دیدم چقدر احادیث متعددی از اهل بیت (ع) وجود دارد که آیات مختلف را کنار هم میگذارند که همین آیه «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» را شرح دهند. لااقل دو آیه استراتژیک و مهم دیگر را اهل بیت (ع) کنار هم گذاشتند. این سه موردی که خواندم را خودم اشاره کردم ولی دو آیه بعدی که بیان میکنم آیاتی است که خود اهل بیت (ع) در گفتوگوهای خود کنار این آیه گذاشتند.
آیه اول، آیه ۱۱۸ سوره هود است «وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ» و ابتدای آیه بعد «وَلِذالِکَ خَلَقَهُمْ». این آیه جزو آیاتی است که ندیدم افراد در خصوص آن بحث زیادی کنند. بحث ما درباره فلسفه خلقت است دیگر. فلسفه خلقت چیست؟ «وَلِذالِکَ خَلَقَهُمْ» خلقت برای این بود. برای چیست؟ «إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ» برای اینکه خدا رحم کند.
حدیثی است که در «الأصول الستة عشر» در صفحه ۲۸۷ آمده است. این حدیث از درست بن ابیمنصور است. این حدیث را در تفسیر عیاشی از یعقوب ابن سعید هم آوردهاند که هر دو از امام صادق (ع) دو سوال مختلف میکنند که البته مضمون گفتوگو یکی است. البته درست از جمیل ابن دراج نقل کرده است. میگوید به امام صادق (ع) عرض کردم که در آیه «إِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنْکُمْ وَلَا یَرْضَی لِعِبَادِهِ الْکُفْرَ وَإِنْ تَشْکُرُوا یَرْضَهُ لَکُمْ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَی ثُمَّ إِلَی رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» (زمر :۷)، وَلَا یَرْضَی لِعِبَادِهِ الْکُفْرَ به چه معنی است؟ حضرت (ع) فرمود یعنی کل مردم؛ خداوند برای هیچکس نپسندید. بعد گفتم «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»، حضرت (ع) فرمود: «خلقهم للعباده». بعد بین جمیل و زراره دو تن از اصحاب حضرت (ع) درباره این آیه بحث درمیگیرد که مگر امام (ع) نگفت «خلقهم للعباده»، همه مردم که خدا را نمیپرستند. پس فلسفه خلقت زیر سوال رفت؟
چرا همه انسانها در مسیر عبادت نیستند؟
میگوید چطور خدا همه را برای عبادت آفرید در حالی که همه در مسیر عبادت نیستند و مختلفند؟ درست میگوید یعقوب ابن الشعیب که در مجلس حضور داشت گفته پس چرا حواس شما به این یکی آیه نبود؟ من به امام صادق (ع) همین را بیان کردم و حضرت بیان کرد «وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ- وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ» فقال: نزلت هذه بعد تلک.
فرمود آن، قبل از این است. در روایت مختصره که یعقوب السعید که مستقلاً از حضرت نقل کرده میگوید خدا میفرماید همه را برای عبادت آفریدم، پس چرا در این یکی آیه فرمود اینها اختلاف میکنند؟ حضرت حضرت (ع) میفرماید این بعد از آن است. یعنی خداوند انسان را برای عبادت آفرید و این فلسفه خلقت است اما همه به این فلسفه خلقت تن نمیدهند. انسانها مختلف میشوند مگر کسی که خدا بر او رحم کند. «وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ» و خدا آفریده تا به آنها رحم کند که به فلسفه خلقت عمل کنند تا عبودیت حاصل شود. یعنی اگر کسی در مسیر عبودیت قرار میگیرد به این خاطر که خدا خواسته بر او رحم کند در این مسیر قرار گرفته است.
همین مضمون را ابوبصیر از امام صادق (ع) سوال میکند و حضرت همین دو مورد را میگوید. در اینجا در نهایت حضرت یک جمله اضافه دارند که میفرمایند «خَلَقَهُمْ لِیَفْعَلُوا مَا یَسْتَوْجِبُونَ بِهِ رَحْمَتَهُ فَیَرْحَمَهُمْ» که با توضیحی که بنده دادم سازگار میآید. در واقع خداوند به آنها رحم میکند و این بدین معنا است تا عبودیت خدا را انجام دهند و کاری انجام دهند که مستوجب رحمت خدا شوند. یعنی به مقام عبودیت دست پیدا کنند.
پس تاکنون دو آیه داشتیم که یک آیه «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ» و آیه دوم این بود که «وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ- وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ».
آفرینش برای ابتلاء
آیه سوم الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُور (ملک :۲) است. فلسفه آفرینش مرگ و زندگی این است که شما را مبتلا کند که بداند عمل کدام یک از شما بهتر است و خداوند است که عزیز و غفور است. طبق این آیه فلسفه خلقت «ابتلاء» است. بنابراین فلسفه خلقت عبودیت است و عبودیت نیازمندی رحمی از جانب خدا و اختلاف در میان ماست که این همان مسئله «ابتلاء» است. حداقل در ۴ آیه خداوند به این ابتلاء تذکر داده است.
من ادعا میکنم که عبودیت فلسفه خلقت است اما این آیه دلیل تامی برای من نیست چون می فرماید «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ» ولی سه آیه دیگری که به آن ضمیمه میکنم میتواند دلیل را تکمیل کند.
این سه آیه دیگر را خود بنده استخراج کردم و [قرینه روایی برای آن ندارم]. یکی آیه ۷ سوره هود است که می فرماید «وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ» (هود :۷)
علیالقاعده با توجه به سایر آیات، این «لِیَبْلُوَکُمْ» به خلق برمیگردد. بعید است که منظور این باشد که خداوند عرش خود را بر آب گذاشته تا بداند عمل کدام یک از شما بهتر است. خیلی تناسبی ندارد، بنابراین ظاهراً این «لِیَبْلُوَکُمْ» به کل آیه برمیگردد. خداوند آسمانها و زمین را در ۶ روز آفرید تا ببیند کدام یک از شما «احسن عملا» هستید. آن مقدمه اول بحث من را هم این آیه تایید میکند. ادعای من این بود که کل آفرینش برای انسان است و کل انسان هم برای خلیفه الله [بودن] است، اینجا هم همین را بیان میکند. میفرماید ما آسمانها و زمین (کل آفرینش) را آفریدیم تا امتحان کنیم و ببینیم کدام یک از شما بهتر عمل میکنید. أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً هم میشود خلیفه الله دیگر؛ یعنی بالاترین انسانی که میتواند وظایف خود را کامل انجام دهد. البته این آیه را در حد شاهد بیان کردم، نه دلیل!
بنابراین این هم یک آیه است که میفرماید آفرنیش آسمان و زمین برای این است که ببیند کدام یک از شما بهتر عمل میکنید. یعنی شما را مبتلا کند و از طریق «ابتلاء» بیازماید.
آیه سومی که ذیل نسبت ابتلاء و آفرینش است و فلسفه خلقت را «ابتلاء» مطرح میکند، البته اینجا آفرینش نیست بلکه میفرماید «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَی الْأَرْضِ زینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» (کهف :۷). کل آنچه روی زمین است را زینت زمین قرار دادیم تا شما را امتحان کنیم. این را کنار «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعا» (بقره :۲۹) میگذارم. در جای دیگر گفته شد که آنچه روی زمین قرار دادیم برای شماست.
آیه چهارمی که به نظرم میتواند به اینها مرتبط باشد «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلیهِ فَجَعَلْناهُ سَمیعاً بَصیراً» (انسان :۲) است. میفرماید ما انسان را از نطفه امشاج آفریدیم تا امتحانش کنیم.
پرسش حضرت آدم (ع) از خدا درباره خلقت
حدیثی داریم که از گفتوگوی حضرت آدم (ع) با خدا در اول آفرینش روایت میکند. این حدیث را امام باقر (ع) بیان کردهاند و در اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۸ به بعد بیان شده است. حدیث تقریباً ۳ صفحه طول میکشد. داستان میثاق در این حدیث به طور تفصیلی بیان میشود تا به جایی میرسد که به حضرت آدم (ع) ذریه او را نشان میدهند. ایشان که تنوع ذریه خود را میبیند میفرماید پرودگارا چرا اینها را یکجور نیافریدی؟ اگر یک جور بودند بهتر نبود؟
«قَالَ آدَمُ یَا رَبِّ فَلَوْ کُنْتَ خَلَقْتَهُمْ عَلَی مِثَالٍ وَاحِدٍ وَ قَدْرٍ وَاحِدٍ وَ طَبِیعَةٍ وَاحِدَةٍ وَ جِبِلَّةٍ وَاحِدَةً وَ أَلْوَانٍ وَاحِدَةٍ وَ أَعْمَارٍ وَاحِدَةٍ وَ أَرْزَاقٍ سَوَاءٍ لَمْ یَبْغِ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَ لَمْ یَکُنْ بَیْنَهُمْ تَحَاسُدٌ وَ لَا تَبَاغُضٌ وَ لَا اخْتِلَافٌ فِی شَیْءٍ مِنَ الْأَشْیَاءِ»
حضرت آدم (ع) همه چیز را اعم از عمر، روزی، رنگ، طبیعت، اندازه و … را بیان میکند که اگر وحدت کامل بود، اینهمه اختلاف ایجاد نمیشد. اگر اینطور بود اینقدر با هم جنگ نمیکردند و مشکل ایجاد نمیشد. خدا برای آدم توضیح میدهد که اینطور نیست و به این فراز میرسد که إِنَّمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ لِیَعْبُدُونِ وَ خَلَقْتُ الْجَنَّةَ لِمَنْ أَطَاعَنِی وَ عَبَدَنِی مِنْهُمْ. خداوند میفرماید من جن و انس را فقط برای عبادت خودم آفریدم و بهشت را برای پیروان آفریدم و جهنم را برای هم منکران آفریدم. وَ أَبْلُوَهُمْ أَیُّکُمْ «أَحْسَنُ عَمَلًا»، تا امتحان کنم کدام یک احسن عملاً خواهد بود. در اواخر حدیث به این فراز میرسد که فَلِذَلِکَ خَلَقْتُهُمْ لِأَبْلُوَهُمْ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ فِیمَا أُعَافِیهِمْ وَ فِیمَا أَبْتَلِیهِمْ وَ فِیمَا أُعْطِیهِمْ وَ فِیمَا أَمْنَعُهُمْ. من اینها را برای این متفاوت آفریدم که عبادت کنند و این متفاوت آفریدن تعمدی و برای این بود که اینها را در خوشی و سختی، در جایی که عافیت یا بلا میدهم، آن جایی که به آنها عطا میکنم یا منع میکنم، مبتلاء کنم. من اینها را با این تنوع شدید آفریدم تا «ابتلاء» کنم.
خداوند مهمترین فتنهگر عالم است
بنابراین عرض من این بود که خداوند میفرماید فلسفه خلقت این است که عبودیت داشته باشید. سوال پیش میآید که همه در مسیر عبودیت قرار نمیگیرند و خیلیها مختلفند. خدا میفرماید من حواسم بود. خودم اینها را متنوع آفریدم که با این امر اینها نیز متنوع عمل کنند و در متنوع عمل کردن، آنهایی بتوانند به رحمت برسند که بتوانند به کاری که من دستور دادم و موجب رحمت من میشود، بپردازند. در واقع اینها را متنوع آفریدم که اینها را دچار «ابتلاء» کنم. پس اگر بخواهیم نگاه عمیقی به مسئله فلسفه خلقت بیندازیم، میتوان در کنار این جمله که میگوییم «فلسفه خلقت عبودیت است» این را بیان کرد که «فلسفه خلقت ابتلاء، امتحان و فتنه است». و اساساً خدا مهمترین فتنهگر عالم است. فتنهگر عالم خداست که میخواهد در عالم فتنه بیندازد و برای این فتنه انداختن و ابتلاء ما را آفریده است. این ابتلا را باید درست درک کنیم که در این صورت می توان تشخیص داد که وظایف ما چیست.
نظر شما