به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بیشتر کتابهای کودکان، مصور هستند؛ اما همه کتابهای مصور، تصویری نیستند. درواقع کتاب تصویری کتابی است که به کمک تصویرهای زیاد و متنهای کوتاه و ساده یا گاهیاوقات بدون متن، اطلاعاتی را منتقل یا داستانی را بازگو کند. در کتابهای تصویری، تصویرها به اندازه متن و حتی بیشتر از آن اهمیت دارند؛ به صورتی که برخی از کتابهای تصویری، بدون داشتن هیچ کلامی هم، گیرا و اثربخشاند. مخاطب کتابهای تصویری، بیشتر کودکان هستند، از سن نوزادی تا هفتسالگی و زمانی که پا به مدرسه بگذارند؛ اما با این حال کتابهای تصویری به قدری جذابیت دارند که گاهی بزرگسالان و کودکان پس از دبستان نیز از این کتابها لذت میبرند. هر چه گروه سنی مخاطبان کتاب تصویری پایینتر باشد، موضوع داستانهای تصاویر زیاد آن یا مفهوم متنهایش سادهتر میشوند؛ به صورتی که گاهی کتابهای تصویری برای نوزادان یا نوپایان، تنها به آموزش رنگها و شکلها و مفاهیم ابتدایی از این دست به آنها میپردازد و کتابهای تصویری گروه سنی ۲ و ۳ سالهها نیز داستانهایی کوتاه و قابلفهم را برای آنها مطرح میکنند که از حوزه درک کودک فراتر نمیروند. کتابهای تصویری بدون کلام از این نظر ارزشمند هستند که به کودکان با سطح سواد و شرایط مختلف، اجازه میدهد از یک کتاب واحد لذت ببرند. همچنین کتابهای تصویری کودک، ابزاری مؤثر در یادگیری و سرگرمی کودکان است. این نوع کتابها میتوانند به کودکان کمک کنند تا با مفاهیم داستانگویی نیز آشنا شوند و با استفاده داستانهایی که از نگاه خود برای این داستانها میسازند، تخیل خود را تقویت کنند.
کتابهای تصویری، ارتباطی بسیار تعاملی و کاملاً متفاوت را میان والدین و فرزندانشان ایجاد میکنند. این کتابها فرصت گفتوگو میان والدین و کودکان درباره موضوع داستان، تصاویر و کلماتش را فراهم میکنند که باعث تقویت درک مطلب و تقویت روابط میان فرزندان و والدین میشود. این کتابها به آنها این فرصت را میدهند که درباره چیزهایی که در هر صفحه مشاهده میکنند گفتوگو کنند تا علاوه بر تقویت تخیل و خلاقیت کودکان، به توسعه مهارتهای زبانی و افزایش توجه و تمرکز آنها نیز کمک کنند. همچنین آشنایی و شروع مطالعه با کتابهای تصویری میتواند منجر به ایجاد علاقه به مطالعه و خواندن در سنین کودکی و در نتیجه، ادامه روند مطالعاتی کودکان در آینده و پس از سواددارشدن باشد.
بنابراین، هنگام بلندخوانی کتابهای تصویری به کودکان فرصت دهید تصاویر را نگاه کنند و بکاوند و از آنها بخواهید درباره آنچه میبینند و کشف میکنند، صحبت کنند. در ادامه این مطلب به معرفی ۵ کتاب تصویری پرداختهایم.
«با تو»
این اثر از انتشارات مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان است که میلیا پراخمان، نویسنده و تصویرگر هلندی آن را در ۲۸ صفحه نوشته و تصویرگری کرده و سارا یوسفپور به فارسی برگرداننده است. «با تو» کتاب تصویری شاعرانهای است که بیشتر متن کتاب، گفتوگوهای شخصیتهاست و بخش مهمی از بار روایت بر دوش تصویرهای آن است.
خرس و موش کور در لانه گرم و نرمشان به خواب زمستانی فرو رفتهاند. خرس خواب شیرینی میبینید و ناگهان بیقرار و مشتاق از خواب بیدار میشود و با این کار لانه را به هم میریزد. موش کور پریشان میشود؛ اما خرس که شیفته رویایش شده از لانه بیرون میرود تا آن احساس زیبایی را که در خواب تجربه کرده بود دوباره پیدا کند. او به جستوجوی زنبوری میرود که در رویایش دیده بود. موش کور هم به زیر زمین پناه میبرد. خرس داستان تصویری «با تو» خانه را ترک میکند و به دنبال رویایش میرود؛ اما او در این مسیر تنها نیست. در هر صفحه موش کور، با اینکه دیده نمیشود، اما حضور دارد. در همه تصاویر کتاب، کپهای خاک وجود دارد که نشانهای از حضور موش کور است. او تمام راه را زیر زمین و همراه خرس آمده است. خرس در پی رویایش فصلها را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد. در ادامه خرس احساس میکند چیزی کم است. دلش برای موش کور تنگ شده است. پس پیش او برمیگردد. موش کور منتظر اوست و لانه جدیدی درست کرده است؛ لانهای دلچسب و آنقدر بزرگ که رویاهای خرس نیز در آنجا شوند. آخر دوباره زمان خواب زمستانی فرا رسیده است. در میانه تابستان زنبور، بذرها و گردههای گل را میان خز بدن خرس پنهان میکند و به خرس میگوید که منتظر یک غافلگیری دوستداشتنی باشد. از این صفحه تا جایی که خرس به خانه زمستانیاش باز میگردد و خود را میتکاند، گردهها و بذرها در تن او هستند. در صفحهای که خرس و موش کور در لانه خوابیدهاند، دور تا دورشان را گرده و بذر فرا گرفته است. همان بذرهایی که خرس از تنش تکانده است، بهار رویایی را به ارمغان میآورند. در صفحهی پایانی کتاب نیز خرس و موش کور در غافلگیری بهاری زنبور، دراز کشیدهاند و خرس میگوید این بهتر از رویاست؛ چون من زیباترین رویاها را با تو دارم.
تصاویر کتاب «با تو» در عین سادگی پر از جزئیات و استعارهاند؛ سرشار از نکات ظریفی که معنایی چندگانه و چندلایه به روایت میبخشند. تصاویر با ما حرف میزنند و جنبههایی پنهان از کنشها، احساسها و تحول هر سه شخصیت اصلی داستان را برای ما هویدا میکنند که متن چیزی از آنها نمیگوید؛ مثلاً اشتیاق سرخوشانه جستوجوی رویایی که در سر داریم، دلخوری و پریشانیِ از دست دادن دوست، ترککردن و بازگشت، گذر زمان و چرخه پایانناپذیر زندگی، غافلگیری در عین آشنایی، همه و همه در تصاویر و رنگهای درخشان کتاب بازتاب دارند. گاه به نظر میرسد برخی از تصاویر کتاب تکرار شدهاند؛ اما با اندکی دقت درمییابیم که در هر تکرار، چیزهایی تغییر کرده و چیزی افزوده شده است.
«چراغقوه»
کتاب «چراغقوه» از انتشارات دیبایه است که لیزی بوید آن را در ۴۲ صفحه نوشته و تصویرگریاش کرده و گروه پژوهش دیبایه نیز آن را به فارسی برگردانده است. کتاب «چراغقوه» در مورد پسرکی جستوجوگر است که ترس از تاریکی و صداهای شبانه را پشت سر میگذارد و با یک چراغقوه به کشف دنیای ناشناخته شب میرود. در هر صفحه کتاب، در پرتو نور، چیزهایی که قبلاً پنهان و ناپیدا بودند، آشکار میشوند و در پایان هم جانوران شببیدار، پسرک را میشناسند.
«خوب گوش کن!
بیرون چادر صداهایی میآید!
همه جا تاریک است!
هیچ چیزی نمیبینی
شاید کمی ترسناک باشد.
اما...
بیرون چادر دنیای بزرگی پر از زیبایی و شگفتی است.
تنها با یک چراغ میتوانی این زیباییها را ببینی و کشف کنی…»
این متن در ابتدای کتاب «چراغقوه» نوشته شده و آنقدر وسوسهبرانگیز است که دلمان نمیآید توی چادر بمانیم. برای همین چراغقوه برمیداریم و راه میافتیم توی دنیای کتاب به دنبال چیزهای شگفتانگیز گشتن. هر آدم بزرگ یا بچهای میتواند با ورقزدن این کتاب چیزهای شگفتی کشف کند؛ آن هم توی دنیایی که تاریک است و پر از صداهای ناشناخته. کتاب «چراغقوه» میتواند تشویقی باشد برای همه ما، چه کودک و چه بزرگ که چراغقوههایمان را دست بگیریم و به کشف دنیا و چیزهای شگفتانگیزش برویم. در ضمن تصویرگریهای این کتاب به صورتی است که در هر بار ورقزدن کتاب، میتوانید داستانی متفاوت از ماجراجویی پسرک را تعریف کنید.
«خرگوش بیدماغ»
این کتاب از انتشارات مؤسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان است که آنابل لامرس آن را در ۳۲ صفحه نوشته و هانکه سیمنسما تصویرگریاش کرده است و آرش برومند و توبی صابری نیز آن را به فارسی برگرداندهاند. داستان «خرگوش بیدماغ» همانطور که از نامش پیداست درباره خرگوش بیدماغی است که از نقص ظاهریاش آگاه نیست؛ اما آنقدر مورد تمسخر و طعنه قرار میگیرد تا به دریاچه میرود و تصویر خود را در آن میبیند. خرگوش پس از آنکه متوجه میشود دماغ ندارد احساس میکند چه موجود عجیب و ناقصی است! پذیرش نقص برای خرگوش به معنی آغاز سفر و جستوجوگری است. او جستوجویش را برای یافتن چیزی که به جای دماغ نداشتهاش بگذارد آغاز میکند؛ اما چیزی نمییابد. خرگوش با دلی پُرغصه به تنهایی پناه میبرد. در همین زمان است که دخترکی سر میرسد و شیفته خرگوش بیدماغ میشود و او را زیبا و دوستداشتنی خطاب میکند! دخترک چشم از او برنمیدارد. مادر دخترک پیشنهاد میدهد تا با دکمه دماغی برای خرگوش بگذارند؛ اما برای دخترک نقص ظاهری خرگوش اهمیت ندارد و او را همانطور که هست دوست دارد. ابتدا، خرگوش دلش میخواست دکمهای بهجای دماغش بگذارد؛ اما عشق و توجه دخترک پس از مدتی باعث شد که فراموش کند هنوز هم دماغی ندارد. روزی پالتوی دخترک به چوبلباسی گیر میکند و دکمه پالتویش کنده میشود؛ دکمهای که درست مناسب خرگوش بیدماغ است!
خرگوش با پذیرش تفاوت و نقص ظاهریاش و یاریگری دخترک به خودباوری میرسد. او دیگر تغییر را ضروری نمیداند؛ اما این تحول درنهایت رخ میدهد. آنچه که یافتنش اهمیت دارد همین خودباوری است؛ هرچند که خواستهاش هم محقق میشود. «خرگوش بیدماغ» در سال ۲۰۲۲ برنده «قلمموی طلایی» از کشور هلند شده است. نویسنده این کتاب، تلاش کرده است مفهوم ناقصبودن را در برابر محبوببودن بیارزش شمارد. مخاطب کودک در این کتاب بهخوبی میتواند مرحله به مرحله خرگوش بیدماغ را در پذیرش تفاوتش همراهی کند.
«زندگی من در نقاشیهایم»
این کتاب جلد اول از مجموعه «مجموعه داستانهای بی» از انتشارات پرنده آبی (واحد کودک و نوجوان انتشارات علمی و فرهنگی) است که دبورا زمکی در ۱۴۶ صفحه آن را نوشته و تصویرگری کرده و گلناز گوهرزاد نیز به فارسی ترجمه کرده است. داستان این کتاب تصویری درباره دختربچهای به نام بئاتریس است که درباره همهچیز نقاشی میکشد: خانوادهاش و سگش سوفی، مدرسه و همکلاسیهایش، آرزوهایش و احساساتش.
در این جلد از این مجموعه، صمیمیترین دوست بی به کشور دیگری میرود و بی، باید با دلتنگی، تنهایی در مدرسه و همسایه جدید شرورش کنار بیاید. بی گارسیا هنرمند است. او همهجا و هرجا نقاشی میکشد: البته بیشتر از همه در دفترچهاش. وقتی اولین و تنها دوست صمیمی بی، ایوان به استرالیا نقل مکان میکند، حتی نقاشیکردن هم حال او را بهتر نمیکند. و همهچیز زمانی بدتر میشود که پسری پرسروصدا به جای دوستش به خانه همسایه نقل مکان میکند. او اصلاً شبیه ایوان نیست؛ اما با کمی خلاقیت و یک عالمه نقاشی، شاید بی گارسیا بتواند اوضاع را بهتر کند. مجموعه «داستان بی» در سه جلد در ایران منتشر شده است. جلدهای این مجموعه عبارتاند از: زندگی من در نقاشیهایم (جلد ۱)، ماجراهای من و درخت (جلد ۲) و مداد نفرینشده انیشتین (جلد ۳). این کتاب برای گروه سنی بالای ۷ سال مناسب است.
«گرسنه»
این کتاب از انتشارات کتابهای طوطی (واحد کودک و نوجوان انتشارات فاطمی) است که ورونیکا سالیناس آن را در ۳۶ صفحه نوشته و کامیلا اینگمان تصویرگریاش کرده و سحر ترهنده نیز آن را به فارسی برگردانده است. کتاب «گرسنه» با تصاویری مملو از دوستی، محبت و آرامش آغاز میشود: آسمانی بزرگ، درختانی بلند و دنیایی رنگارنگ. در صفحات بعدی کتاب «گرسنه»، تصاویری از اتفاقهای ساده و روزمره را میبینیم. دوستانی که با هم بازی میکنند و نویسنده بار اصلیِ روایت داستانش را به عهده تصاویر میگذارد و اصلاً دلش نمیخواهد با استفاده از کلمات اضافه، پرگویی کند.
این کتاب، قصه اردکی است که بعد از مدتی بازی با دوستانش در جنگل، حسابی گرسنه شده است. او عاشق غذای خوشمزه است؛ اما دوست دارد تمام غذایش را خودش به تنهایی و بدون مزاحمت بخورد؛ ولی دوستانش هم گرسنه هستند. در انتهای داستان، وقتی که اردک غذایش را با دوستانش سهیم میشود، احساس آرامش میکند و کتاب اینگونه به پایان میرسد: «بالای سرت، آسمان همیشه بزرگ است. زیر آسمان برای همه جا هست، برای موجودات قوی و یا نه چندان قوی، کوچک یا بزرگ.».
کتاب «گرسنه» با زبانی ساده و دلنشین، بدون آنکه بخواهد بهطور مستقیم کودک را پند دهد یا پرگویی کند، سخاوت و مهربانی را به کودک میآموزد. این کتاب بهویژه برای کودکانی که دوست ندارند اسباببازیها و دیگر داشتههایشان را با دیگران سهیم شوند، مفید است. اشارهکردن به این نکته خالی از لطف نیست که راوی، خواننده را مخاطب قرار میدهد و اینگونه مخاطب به شخصیت اصلی داستان که اردک است نزدیک میشود و این موضوع اثرگذاری قصه را افزایش میدهد. کتاب «گرسنه» با تصاویر پرمفهوم خود، به کودک نشان میدهد جهان با تمام عظمتش جایی برای همه موجودات دارد و با همین بخششها و دوستیها، سرشار از لذت و زیبایی است.
نظر شما