مریم اشکانی، پژوهشگر ادبیات معاصر در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) عنوان کرد: نقد فمینیستی لکانی، شاخهای از نقد فمینیستی روانکاوانه مبتنی بر رویکرد روانکاوی ژاک لاکان است. لاکان با بازگشت به فروید و تأثیرپذیری از زبانشناسی سوسور، این نظریه را مطرح کرد که ناخودآگاه انسان ساختاری مانند زبان دارد و میتوان به همان شیوه ساختاری که سوسور به زبان نگاه میکرد، آن را مورد مطالعه قرار داد.
اشکانی به پژوهش خود در بررسی اندیشه زنانه در شاعران زن معاصر اشاره کرد و توضیح داد: ژاله قائممقامی به عنوان شاعری که سالها پس از مرگش شناخته شد، شاعری است که پایبندی ویژهای به ساحت نمادین (نام پدر) از خود نشان میدهد. برخی از مظاهر این پایبندی شامل مفاخرات شاعر، باورهای عامیانه همچون اعتقاد به بخت و اقبال، کفبینی، سعد و نحس، تحسین و تمجید پدر، کلیشههای جنسیتی مثل توجیه بیوفایی مردان و ذم زنان، انتقاد از پیری، نازیبا بودن، مطلقه بودن و مجرد بودن زنان و دشنامهای جنسیتی است. با این حال شعر ژاله سرشار از انتقادهای اجتماعی مانند عدم برابری حقوقی و عرفی زن و مرد است که از این مقوله در روانکاوی لاکان به عنوان تابوشکنی سوژه یادمیشود.
وی درباره زبان زنانه شعر پروین اعتصامی گفت: نکته قابل تامل در مورد شعر پروین آن است که شعر پروین هرچند به لحاظ نقد روانکاوانه لاکانی نیز سرشار از مولفههایی است که ثابت میکند شعر پروین دارای ویژگیهای زبان زنانه نیست اما استفاده گسترده پروین از نمادهای گیاهی به عنوان نمادی زنانه وجود زمینه پررنگ اندیشه زنانه را به اثبات میرساند.
این پژوهشگر در مورد زنانگی شعر فروغ نیز عنوان کرد: آنچه شعر فروغ را از لحاظ روانکاوانه از دیگر شاعران زن متمایز میکند، نه تنها ساختارشکنیهای گسترده اوست که تحت عنوان تابوشکنی سوژه مورد بحث قرار میگیرد و جنبه مضمونی، معنایی و زبانی دارد، بلکه از سوی دیگر تمنای لکانی وجه ممتاز نقد روانکاوانه شعر فروغ به لحاظ رویکرد لاکان است. معشوق یا مطلوب تمنا در شعر فروغ جنبه موهوم ندارد، بلکه وجودی ملموس و دستیافتنی و معشوقی زمینی است. در شعر فروغ، ابژه دیگری بزرگ (معشوق) توانسته است جانشین مادر (ابژه دیگری کوچک) شود و سوژه را از سرگردانی در ساحت نمادین که تحت تسلط نام پدر و ساحتی مردانه است و شاعران زن معمولاً در آن احساس سرگردانی میکنند، برهاند.
اشکانی درباره شعر سیمین بهبهانی نیز گفت: سیمین بهبهانی در حوزه زبانی شاعری سنتشکن است. پدید آوردن اوزان تازه، تلاش سیمین در جهت رهایی از تسلط ساحت نمادین است هرچند به لحاظ اندیشه باید او را متمایل به ساحت نمادین و پذیرش قواعد کلی آن دانست.
وی عنوان کرد: طاهره صفارزاده نیز شاعری متمایل به حفظ ساحت نمادین است اما از تابوشکنی خالی نیست. طاهره صفارزاده در دو دوره شعری خود، دو رویکرد متفاوت به عشق را تجربه کرده است. اشعار او در دوره اول عمدتاً اشعار تغزلی و عاشقانه و در دوره دوم، شعر مقاومت است و در تعدادی از اشعار عاشقانه او برخورد سوژه با مطلوب تمنا جالب توجه و نشاندهنده یکی شدن سوژه با مطلوب تمناست.
اشکانی با تاکید بر اینکه ریشهی تفاوتها و شباهتهای موجود در ذهن و زبان شاعران زن معاصر در دوری و نزدیکی آنان به ساحت نمادین و چگونگی غلبه نام پدر بر شاعر (سوژه) است، افزود: در این میان، پروین اعتصامی سوژهای مقهور نام پدر و ساحت نمادین با زبان ادبیات کلاسیک فارسی و فاقد ویژگیهای نوشتار زنانه است. رابطهای معنادار میان تبعیت شاعران زن از ساحت نمادین و نام پدر و مضامین مطرح در اشعار آنان وجود دارد. در عین حال، شاعرانی که از لحاظ فکری تحت انقیاد ساحت نمادین و سلطه نام پدر هستند، از جهت زبانی نیز مقهور این ساحت و مؤلفههای زبانی آنند. در این میان پروین کمترین و فروغ فرخزاد بیشترین فاصله را از ساحت نمادین و نام پدر دارند.
وی تاکید کرد: شاعران زن در خصوص نگاه جامعه به نقش و جایگاه زن موضع انتقادی دارند. با این وجود، برخی از کلیشههای جنسیتی جامعه نسبت به زن را پذیرفتهاند. ژاله قائممقامی که به نقد غریزه مادری و فرزندآوری نیز پرداختهاست، بر لزوم زیبایی و آراستگی ظاهری زن تأکید دارد و پروین اعتصامی، با برجستهکردن کهنالگوی زن اثیری، زن را همسنگ مرد میداند. با توجه به اینکه کهنالگوی زن اثیری، بازتاب توقعات جامعه پدرسالار از زنان و موقعیت آنان است، بدون آنکه به چنین نگرشی برچسب مثبت یا منفی زده شود، صرفاً از نظر نقد روانکاوی لکانی، پروین اعتصامی سوژهای مقهور ساحت نمادین است. انقیاد سوژه به امر متعالی و بهرهگیری از آن در مقام توجیه امور، از وجوه بارز شعر طاهره صفّآرزاده از منظر روانکاوی لکان است که در کنار طرح گسترده مضامین دینی و اعتقادی، نشاندهنده فقدان تابوشکنی سوژه است.
اشکانی با بیان اینکه سیمین بهبهانی، شاعری انسانگراست که دغدغه طرح مسائل کلان انسانی را جایگزین کنشهای جنسیتی و کشمکشهای دو جنس کردهاست، افزود: تصویر زن در شعر سیمین بهبهانی به نوعی بازسازی تصاویر زنان شاهنامه است؛ زنانی که زیبایی و پهلوانی را به شکل همزمان با خود دارند. زبان سخته سیمین بهبهانی و پایبندی او به ادبیات کلاسیک فارسی از نشانههای زبانی چنین شاعری است و نوآوریهای او در اوزان عروضی فارسی، انقلاب در زبان شاعرانه زنیاست که کوشیده اتاقی از آن خود داشته باشد و در این زمینه چنان موفق بوده که این اتاق صرفاً در انحصار او باقی مانده است.
وی تاکید کرد: شعر فروغ هم به لحاظ فکری و مضامین شعری و هم از جهت زبانی، سرشار از تابوشکنی است و آغازگر انقلابی زنانه در زبان شاعرانه شاعران زن فارسی بوده که تا مدتها پس از او ادامه داشته و نخستین، موفقترین و کاملترین مصداق شعر زنانه در ادبیات معاصر فارسی است.
نظرات