سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: انیمیشن ماجراجویی «Ferdinand» به کارگردانی کارلوز سالدانیا بر اساس داستان کتاب «فردیناند» اثر مونرو لیف در سال ۲۰۱۷ ساخته شده است. این انیمیشن بلند ماجراجویی، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلم پویانمایی در نودمین دوره جوایز اسکار نیز بوده است.
داستان این انیمیشن درباره فردیناند، گوساله کوچکی است که با گلهای از گاوها در اسپانیا زندگی میکند. این گوساله نر، تلاش میکند مسیر زندگیاش را خودش تعیین کند و البته که در این مسیر با دلسوزی و مهربانی، از همنوعانش هم غافل نمیماند. داستان اینگونه شروع میشود که فردیناند با پدرش و گاوهایی دیگر، در یک مزرعه زندگی میکند. همه گاوهای محل زندگی فردیناند نر هستند و برای مبارزهکردن در مسابقات گاوبازی، در حال تمرین و آمادهشدن هستند. با اینکه همسنوسالهای فردیناند در حال دعوا و مسابقهدادن و تلاش برای تنومند و قویشدن هستند و شاخهایشان را به هم میکوبند و سمهایشان را بر زمین میکشند، فردیناند هیچ تمایلی به آن کارها ندارد و با بوته گلی که در مزرعه پیداکرده سرگرم است و به آن رسیدگی میکند.
البته این موضوع را هم در نظر بگیرید که همسنوسالهای فردیناند به خاطر این کارش او را مسخره و تحقیر میکنند. در یکی از همینروزها پدر فردیناند برای مسابقه انتخاب میشود و درحالیکه هیکل تنومندش مایه سرافرازی بود و فردیناند پدر را قهرمان پیروزی میدید، کشته میشود. اندوه و غم، فردیناند را از مزرعه فراری میدهد. فردیناند سر از یک تپه سرسبز و پرگل در میآورد و با نینا، دخترکی مهربانی آشنا میشود که او را میپذیرد. نینا و پدرش از او مراقبت میکنند و همچون یک عضو خانواده، هوای فردیناند را دارند. فردیناند بزرگ و تنومند میشود طوری که دیگر نمیتواند با نینا به شهر برود چون مردم از او میترسند؛ اما بیاحتیاطی کرده و روزی که نینا و پدرش برای جشنواره گل به شهر رفته بودند، مخفیانه به آنجا میرود. در جشنواره ماجرهایی رخ میدهد و فردیناند همهجا را بهم ریخته و مردم را میترساند؛ بنابراین او را میگیرند و به همان مزرعه کودکیاش میفرستند.
فردیناند دوباره و ناخواسته در کلکل مسابقات و خشونتها گیر میفتد و حالا دیگر سعی میکند دوستانش را از رویای دروغین قهرمانشدن دربیاورد تا به سرنوشت پدرش گرفتار نشوند؛ اما آن گاوها، دنیایشان، همان تلاش برای مبارزه است. او بالاخره بعد از ماجراهایی دوستانش را متقاعد میکند و دریچهای به دنیای جدیدی به رویشان باز میکند. فردیناند با کمک خود گاوها، آنها را نجات میدهد؛ اما خودش گیر میفتد و به اجبار در میدان گاوبازی حاضر میشود. او به همه نشان میدهد که اهل خشنوت نیست و مردم او را از خطر حمله گاوباز، نجات میدهند. در پایان نیز نینا و پدرش؛ فردیناند و دوستانش را با خود به مزرعهشان میبرند.
در این انیمیشن فردیناند به مخاطب بدی و نازیبایی خشونت را نشان میدهد و به ارجحیت داشتن دوستی، مهربانی و همدلی بر مبارزه و مسابقه خشونتآمیز تأکید میکند؛ از طرفی در ماجراهای کمک فردیناند به دوستانش برای رهاکردن رویای مبارزه و تحریک آنها به فرار از مزرعه برای حفظ جانشان، یک نکته عمیق بیان میشود؛ آن هم تأکید بر این است که همکاری، همدلی و همراهی دوستان باهم میتواند موفقیتهای بزرگی را رقم بزند و سرنوشت آنان را تغییر دهد.
این انیمیشن با نشان دادن تفاوت فردیناند و سایر گاوها باهم به مخاطب یادآوری میکند افراد مختلف دارای ویژگیهای خاصی هستند که تفاوتهای فردی آنها با یکدیگر را رقم میزند و این تفاوتها الزاماً نشاندهنده برتری یا برترنبودن افراد از یکدیگر نیست. فردیناند در مزرعه چون اهل مبارزه نبود و روح لطیفی داشت طرد و تمسخر میشد؛ همین سبب شده بود سایر گوسالهها هم که کمی احساسی مشابه فردیناند داشتند از ترس مواجهه با این رفتارها، تلاش کنند همرنگ جماعت باشند؛ اما در پایان این موضوع تغییر میکند. فردیناند بزرگهیکل وقتی وارد میدان گاوبازی شد، نشان داد از ظاهر افراد نمیشود و نباید درباره شخصیت آنها قضاوت کرد. گاهی پشت یک ظاهر درشت و هیکل عظیم، قلبی مهربان وجود دارد و نباید از آن ظاهر قضاوت ترسناکبودن و خشونت کرد. یکی از پیامهای غیرمستقیم این انیمیشن این است که کلیشههای جنسیتی اشتباه را کنار زد و خود واقعی باید بود. پسرها و مردها هم میتوانند لطیف باشند و نباید خشونت را ویژگی ذاتی مردها دانست.
داستان مصور «فردیناند» به زبانهای بیشماری ترجمه شده است. در ایران نیز انتشارات علمی و فرهنگی (کتابهای پرنده آبی) در مجموعه آثار کلاسیک ادبیات کودک به انتخاب پیتر هانت، این کتاب را با عنوان «اما فردیناند این کار را نکرد» با ترجمه طاهره آدینهپور منتشر کرده است.
نظر شما