به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): احمد تمیمداری، استاد ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی در نشست «نقد ادبی: چیستی، چرایی و چگونگی» با اشاره به مجموعه کتاب «تاریخ نقد جدید» اثر رنه ولک ترجمه سعید اربابشیرانی گفت: او در سخنرانی در دانشگاه بوداپست، تاریخ را گذاشته دانست، اما ادبیات را بدون تاریخ. اگر به زبان ساده بگویم سعدی میتواند در دنیای امروز کاربرد داشته باشد، چون کتابهای او زبان حال ماست و آنچه مطرح کرده به درد زندگی امروز میخورد.
او افزود: با این نگاه، سعدی تاریخ مصرف ندارد و متعلق به تمام دورانهاست. رنه ولک میگوید هر کس شکسپیر میخواند با خودش تصور میکند که او این متن را همین دیشب نوشته است. با این نگاه، آثار ادبی همیشه نو و جدید است. اما به این موضوع زیاد توجه نمیکنیم چون گرفتاریهایمان زیاد است. برخی نویسندگان از مشهور شدن و رواج سعدیخوانی در آمریکا و اروپا گفتند. به طوری که بعضی از روزنامهنگاران خطاب به سعدی سخن گفتند. گویی در میان آنها زندگی میکند. از این رو ما از چنین شخصیتهای بزرگی برخورداریم. برای همین نباید خیلی به تئوریهای جدید دل ببندیم. چون به نظرم تئوریهای غربی چندان در ادبیات کلاسیک ما کاربرد ندارد و نباید با آن نگاه به شعر مولوی، سعدی و حافظ نگاه کرد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: اساساً نقد و نقد ادبی، دامنههای بسیار زیادی دارد و مکتبهای فراوانی در آن به وجود آمده است. اگر بخواهیم نقد جامعی درباره یک اثر بنویسم باید به تجزیه و تحلیل گفتمان بپردازیم. پس از آن، در نقد سعی بر دفاع از ادبیات داریم. چون ما اهالی ادبیات، همه چیز را از این دریچه آن میبینیم. ضمن اینکه نقد ادبی برای شناخت ادبیات و انواع هنرهاست. همچنین در نقد ادبی نشان دهیم که تمام هنرها با هم ارتباط و اشتراکات دارند، اما ماده تولیدکننده آنها با هم فرق دارد، اما اصل و اساس آنها تخیل است.
احمد تمیمداری با اشاره به نبودن کتاب تالیفی در زمینه نقد ادبی که همه جانبه باشد گفت: کتاب «مقدمهای بر ادبیات، نقد و نظریه (مفاهیم مهم نقد)» اثر مشترک اندرو بنت و نیکلاس رویل تالیف مشترک دو استاد مبرز در حوزه نقد ادبی است و برای همین من آن را ترجمه کردم. ویژگی دیگر آن درباره نقد ادبی در زمینه داستان و شعر است. در ایران نادر ابراهیم ۱۴ مولفه برای داستان ذکر کرده بود و تمام. اما در این کتاب به ۳۴ مولفه درباره داستان اشاره شده است. در این اثر ابتدا به شروع داستان اشاره کرده که داستان از کجا شروع شود. این دو منتقد ادبی باور دارند که شروع داستان تنها ابتدای آن نیست بلکه مهمترین نقطه داستان است.
او افزود: پایان داستان، انتهای آن نیست، بلکه هیجانانگیزترین نقطه داستان است. پس از ان نکتهای که امروزی است، خوانندگان و خواندن اثر است. این مولف موید آن است که نویسنده چهقدر به خواننده و ارتباط با او اهمیت میدهد؛ نویسنده کیست و ارتباط متن با جهان هستی. نقد روایت، داستانهای روایی، نقد شخصیت، صدا و صناعات ادبی، خنده و گریه در داستان و خدا در داستان که درباره خداشناسی درداستان بحث میکند و بیاعتقادترین انسانها وقتی داستان مینویسد از خدا در داستانش سخن میگوید. پس از آن من در داستان ( who is me) من چه کسی هستم در داستان؟ به عبارتی وقتی داستانی را میخوانید یک همذاتپنداری دارید یک همذات پنداری که برخی این دو را با هم اشتباه میگیرند. در همذاتپنداری ما خودمان را با شخصیت داستان یا فیلم تطبیق دهیم مثل داستان هملت. در این داستان هملت نمایشی اجرا کرد که در آن یک نفر به گوش امپراتور ریخت و عموی هملت که امپراتور را کشته بود، پس از تماشای این صحنه بیرون رفت، چون با آن صحنه همذاتپنداری کرد.
نظر شما