به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «تابستان با جسپر» روایتی دلنشین از رفاقت است؛ یک دوستی تغییردهنده که به شما نشان میدهد چه کسی میتوانید باشید.
موضوع این رمان نوجوان از انتشارات پرتقال، حول محور دو دختر نوجوان است. دو دختر با نامهای لیا و جسپر. لیا با شروع دوران بلوغ و نوجوانی خود و به خاطر اتفاقاتی که برای خانوادهاش افتاده است، فکر میکند از والدین خود دور شده و دوستانش را از دست داده است. او با سردرگمی، با شناخت هویت خود دستوپنجه نرم میکند. لیا در همین حس و حال تنهایی خود یک دوست جدید پیدا میکند: دختری به نام جسپر. جسپر نیز یک دختر نوجوان، همسنوسال لیا و با همان خصوصیات دوری از والدین و به دنبال کشف هویت خود است. آنها که نقاط مشترکی در میان خود مییابند با یکدیگر پیوند دوستی میبندند و مخفیگاهی برای خود میسازند که از والدینشان دور است و هیچکس غیر از خودشان آنجا را بلد نیست. سپس اتفاقاتی برای آنها میافتد که سنگ محکی برای پیوند دوستیشان میشود.
کتاب «تابستان با جسپر» درباره مسائل مختلفی است؛ مثلاً اندوه و اینکه ما چطور با آن مواجه میشویم، اینکه چطور اغلب اوقات زور زندگی بیشتر است و از غم پیشی میگیرد. لورل اسنایدر در این اثر به مفاهیم عمیقی از جمله دوستی، هنر برخورد با سوگ و تجربه فقدان میپردازد. او این رمان را در سال ۲۰۱۹ نوشته و در ایران نیز چندینبار تجدید چاپ شده است.
در بخشی از کتاب «تابستان با جسپر» میخوانیم:
روبهروی جسپر ایستاده بودم، درحالیکه به موهای قرمزش که در آفتاب میدرخشید، خیره بودم، و به آن کلبهی عجیب پشتسرش، سراسر پوشیده در شاخوبرگهای پیچیک. یک لحظه به نظر رسید که مثل ستاره سوسو زد، انگار اگر چشم ازش برمیداشتم، ناپدید میشد. البته که این فکر احمقانه بود، ولی دست از سرم برنمیداشت. یک لحظه ممکن به نظر رسید. انگار تمام خیالپردازیهای بچهگانهام، همهی اشتیاقم به چیزی که نمیتوانستم توضیحش بدهم، وجودم را پر کرد.
گفتم: «خونهی تو اینه؟»
گیج شده بودم، مغزم دستوپا میزد که آن لحظه را درک کند، درست مثل بدنم که تلاش کرده بود از قدمهای بلند جسپر جا نماند. «نه. این خونهم نیست. من… فعلاً خونه ندارم. اینجا جاییه که میخوابم. موقتیه. حالا فهمیدی؟»
«ولی…»
«گفتم که پیچیدهست. خیلی پیچیدهست.»
«ولی مامانت؟ اون اجازه میده که…»
جسپر خندهی تلخی سر داد. «ها، آره. مامانم هم پیچیدهست.»
دیگر چیزی نگفتم. به خانهی نقلی، بعد به جسپر نگاه کردم، بعد به کیسهی خرید روی شانهام. سعی میکردم همهی اینها را بفهمم، درک کنم.
جسپر گفت: «میبینی؟ تو نمیخواستی بدونی.»
ولی او اشتباه میکرد. کاملاً اشتباه میکرد. سرم را تکان دادم. «معلومه که میخواستم بدونم. من دوست توام.»
اطلاعات بیشتر:
کتاب «تابستان با جسپر» به قلم لورل اسنایدر با ترجمه راضیه خشنود در ۲۴۳ صفحه و به بهای ۲۳۹ هزار تومان از سوی انتشارات پرتقال برای نوجوانان بالای ۱۲ سال منتشر شده است. این اثر چندی پیش به فهرست چهلوچهارم لاکپشت پرنده راه یافت و نشان «۴ لاکپشت پرنده تابستان ۱۴۰۰» را دریافت کرد.
نظر شما