به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مسعود آزادبخت در این شعر آورده است:
وقتی که باران میشود پیوسته یادت میکنم
مثل باران رحمتی، هر دم هوایت میکنم
نور دو چشم عالمی گر عالمان شمعت شوند
دردم وصال دیدنت، اینجا قناعت میکنم
چون فاطمه (س) غمخوار تو، آرام زخمت میشود
من نغمه دیوانهام، جان را فدایت میکنم
در خدمت خالق همه خلقت شده از بندگی
ابن عبدالله تویی، از دور سلامت میکنم
در باور آیین تو، این بندگی آزادگیست
تا بندهایم آزادهایم، عبدِ خدایت میکنم
مِهر علی (ع) دارد نشان، از صورت نورانیات
تا خلق بداند حرف من، حق را روایت میکنم
در میان راه تو ما را همه خوف و رجا
آسوده باشیم در عمل، باری ریاضت میکنم
نظرات