سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): برخی معتقدند درباره جنگ تحمیلی هنوز ناگفتههای بسیاری باقی است و برخی دیگر درباره این حرف تردید میکنند و میگویند هرچه گفتنی بوده تاکنون گفته شده است. به نظر میرسد حق با دسته نخست است. چرا؟ یک دلیلش اینکه هر از چندی کتابی تازه منتشر میشود که نشانمان میدهد چه چیزهای زیادی درباره آن ماجرای بزرگ وجود دارد که از آنها بیخبر بودهایم. «کتابها شیمیایی نمیشوند» نوشته محبوبه شمشیرگرها یکی از این کتابهاست و گوشهای از جنگ تحمیلی را از منظری متفاوت، از زبان یکی از مجاهدان عراقی به اسم صلاح عبدالامیر عسگرپور مرور میکند.
میخوانیم: وارد حلبچه شدم. بدجور شیمیایی زده بودند. جنازههای مردم از زن و مرد و بچه در خیابانها ریخته بود. مادران بچه به بغل و پدرانی که این سو و آن سو بیجان، خشک و سیاه شده بودند. اوضاع احشام و حیوانات هم بهتر از انسانها نبود. آتش بیامان دشمن ادامه داشت. از زمین و هوا میبارید. به سمت کتابخانه شهر رفتم. آنجا کلی کتاب و مجله و جزوه، به زبان عربی و کردی در معرض نابودی بود. همه شیشهها شکسته بود. سریع حاج محمد را پیدا کردم. گفتم: «حاجی یک کامیون میخواهم برای بار کردن مدارک داخل کتابخانه.» موافقت کرد. به جای یکی، دو کامیون فرستاد. همه کتابها و مدارک باقی مانده را در دو کامیون بار کردیم و روانه کرمانشاه شدیم.
در این کتاب با خاطرات یکی از مردم عراق سروکار داریم که سالهای زیادی از عمرش در مبارزه با رژیم بعث حاکم بر آن کشور گذشت. در جنگ تحمیلی طرف ما ایستاد و نیرویی موثر و کارآمد به ویژه در عملیاتهای شناسایی محسوب میشد. مدتی در ایران زندگی کرد و بعد، جنگ که تمام شد به کشورش برگشت. در جستجوی حقیقتی که او را به سمت خود میکشید و متأثر از کنجکاویای که او را تحریک میکرد، به سراغ شماری از فرماندهان بعثی رفت و با آنان درباره جنگ و سیاست و تصمیمات حزب بعث و مسائل دیگر به صحبت نشست. در گذر از این تجربیات و آن سالهای پرحادثه، به فردی عمیق و مطلع تبدیل شد و از این حیث، روایت او از جنگ ایران و عراق و متن و حاشیه آن سالها بسیار خواندنی است و افق تازهای را به خواننده کتاب نشان میدهد.
«کتابها شیمیایی نمیشوند» ۳۸۴ صفحه دارد، به همت انتشارات روایت فتح منتشر شده و از چند ماه پیش در بازار کتاب کشور ما موجود است. بخشی از خاطرات این کتاب شخصیاند و برای شناخت هرچه بهتر راوی ضرورت دارند. هرچند شاید چندان جذاب نباشند. اما در بخشهای غیرشخصی خاطرات مجموعهای از نکات جالب و قابلاعتنا وجود دارد که حقایقی از جنگ را نیز در خود جای دادهاند. حقایقی که احتمالاً در کتابهای دیگر پیدا نشوند. و البته نباید ناگفته گذاشت که این بخشهای غیرشخصی و شخصی درهم تنیدهاند و عملاً مرز دقیق و قطعی برای تفکیک آنها از یکدیگر مشخص نیست. شاید به این دلیل که در زمانه بحران، امر فردی و شخصی از اعتبار میافتد و سرنوشت همه اعضای یک جامعه به تغییر و تحولات قدرت و سیاست گروه میخورد.
نظر شما