سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ در دوران کنونی، هنر به یکی از مهمترین ابزارهای بازتاب اجتماعی و فرهنگی بدل شده است. با این حال، بسیاری از آثار هنری که امروزه تولید میشوند، در پی سرعت بالای وقایع و نیاز به واکنشهای سریع، از جنبه ماندگاری و تاثیرات طولانیمدت محروم میشوند. در این شرایط، هنر گاهی به ابزاری مقطعی و واکنشی تبدیل میشود که تنها در لحظاتی خاص فعال شده و پس از فروکش کردن توجهات، به سکوت میرود. مسئله فلسطین طی یک سال گذشته حجم وسعی از واکنشهای هنری را در پی داشته است و ایبنا طی پروندهای به نام «هنر فلسطین و مسئله فراموشی» با نزدیک شدن به سالگرد طوفانالاقصی به این مسئله می پردازد.
محمدرضا وحیدزاده، پژوهشگر و نویسنده کتابهای هنری با ایبنا پیرامون این پرونده گفتوگویی داشتهاست که در ادامه میخوانید.
- آیا ناپایداری و گذرا بودن هنر، طبیعی است یا دلایل دیگری در پس آن نهفته است؟
در ابتدا باید بین هنر و تبلیغات و رسانه تفاوت قائل باشیم، درست است که بسیاری از اوقات، کرانههای این موارد در یکدیگر فرو میروند و مرزها با هم مخلوط میشوند ولی در هر صورت این موارد مقولههایی جدا از هم هستند؛ به این معنا که خیلی وقتها آثار هنری جنبههای رسانهای هم دارند و آثار تبلیغاتی از تکنیکهای هنری هم استفاده میکنند اما در مجموع و به طور دقیق، اثر هنری یک چیز و کار تبلیغاتی، یک چیز دیگر است. لذا در بسیاری از کارها که آثاری ماندگار نیستند؛ این اتفاق میافتد. بخشی از این اثرها تبلیغاتی هستند، به عنوان مثال پوستر اساساً کاری تبلیغاتی است و همچنین تعداد زیادی از کارها که شما در فضای مجازی و صفحات اینستاگرام میبینید کلاً کارهای تبلیغاتی هستند و ماهیت و کارکردشان هم همین هست.
- کارهای تبلیغاتی چگونه هستند و چه ویژگیهایی دارند.
کارهای تبلیغاتی کارکردشان این است که در یک لحظه خاصی واکنشی سریع نسبت به یک موضوع نشان بدهند و کار درست هم همین است، باید این کار را انجام بدهند و در حال حاضر نیز به خوبی از عهده این کار برآمدهاند. به همین دلیل طبیعتاً با پیش آمدن یک موضوع و بحران جدید یا گذشت زمان فراموش میشوند، زیرا آن کسی که آن کار را انجام داده، یعنی هنرمندی که کار تبلیغاتی انجام میدهد یا اهل رسانهای که سعی دارد با جنبههای هنری کارش را به ثمر برساند، هدفش همین بودهاست و قصد داشته توجه را جلب کند. در اصل کارکرد تبلیغات هم همین است و گاهی در خدمت مسائلی مانند فروش کالا یا به عبارتی نظام سرمایهداری قرار میگیرند و در برخی اوقات به کمک مسائل سیاسی، اجتماعی و حتی ضد نظام سرمایهداری میرود چرا که در نهایت وظیفهاش جلب توجهات به یک موضوع است و کسی انتظار ماندگاری ندارد.
- کدام آثار برای ماندگاری خلق میشوند؟
یکسری از آثار هنری نیز ماندگار هستند و جنبه نخبگانی دارند که ممکن است جلوههایی نیز در فضای مجازی داشتهباشند اما اساساً خاستگاه آنها فضای مجازی و رسانه نیست. در طول تاریخ اتفاقات هنری زیادی افتاده که جنبه سیاسی اجتماعی داشتند. از زمان پیشآمد مسئله فلسطین تا همین امروز نیز هنرمندان زیادی در صحنه بودند که کارهای هنری ارزشمندی هم انجام دادهاند. در همین راستا ما در نمایشگاه «نقشی بر سنگ» موزه هنرهای معاصر، تهران نگاهی داشتیم به آثار هنریای که در دهههای ۶۰، ۷۰ و ۸۰ میلادی توسط هنرمندان فلسطینی، عرب، بینالمللی و ایرانی خلق شدهاند. همین حالا نیز ممکن است، کارهایی خلق شود که در حال حاضر جلوۀ آنچنانیای در فضای رسانهای نداشتهباشند.
_ برای تداوم آثار باید چه کرد؟
واکنشهای هنری و تبلیغاتی، سازگار با احوالات انسانهاست. به این معنا که این آثار بازتاب ناگفتههای ما است و طبیعتاً وقتی موجی ایجاد میشود، هنر را هم تحت تاثیر قرار میدهد و هنر هم تاثیر متقابل نیز میگذارد؛ به طور مثال زمانی که همه توجهات به موضوع فلسطین جلب میشود، به طور طبیعی هنرمندان نیز به این موضوع بیشتر توجه میکنند و آنها هم به نوبۀ خود تلاش میکنند که مخاطبان خود را نیز با خود همراه کنند و زمانی که آن موج فروکش میکند به طور طبیعی از توجه هنرمند نیز کاسته میشود. به این سبب که ما یکسری هنرمند منفک از جامعه و مستقل از اتفاقات سیاسی و اجتماعی نداریم که وقتی موج توجهات عمومی در عرصه بینالمللی فروکش میکند، همچنان با همان توجه اولیه به کار خود ادامه دهند. علت این فروکش، انسان اهل نسیان و فراموشی است. تفاوت نیز البته اینجا آشکار میشود که آن جنایتکاران، بیوقفه مشغول جنایت هستند و چارۀ این امر هم با اصحاب هنر، رسانه و نخبگان است.
- به نظر شما انسانهایی هستند که مقابل نسیان و روزمرگی بایستند؟
افراد کمی هستند که واقعاً زندگیشان را وقف مبارزه و ایثار کردهاند. افراد معمولی عموماً در مقاطعی احساساتی و هیجانی میشوند، اما بعد از مدتی از خاطر میبرند. این تازه دربارۀ افراد معمولی منصف و حقیقتجو و نیکخواه است. ماجرای غافلان و گمراهان که از اساس چیز دیگری است. به هر روی نیروهای خیر و شر لحظهای دست از تلاش بر نمیدارند و کار خودشان را میکنند. غفلت و روزمرگی هم ما را غرق خود میکند و دلیل نوسانی بودن واکنشها به این دلیل است؛ خیلیها بعد از یک مدت خسته میشوند؛ چرا که ایستادن در جبهه حق کار آسانی نیست. شما فرض کنید زندگیتان را تمام مدت صرف حرص خوردن، غمگین شدن، عصبانی شدن و جنگیدن کنید؛ آسان نیست. طبیعی است اگر بعد از یک مدت فرسوده شوید. اما مجاهدانی هم هستند که الان همه زندگیشان را وقف این مسئله کردهاند. چرا که میدانند جبهه حق و باطل الان اینجاست. مسئله این است که ما آمدهایم در این کرۀ خاکی تا امتحان شویم و همین ابتلاها و بلاهاست که ما را میآزماید. دنیا ما را به خودش جلب میکند؛ در حقیقت کار ما این است که یادمان نرود، خسته نشویم و عقبنشینی نکنیم! بهراستی جنگیدن کار خسته کنندهای است. اتفاقاً جبهۀ مقابل هم نیروهای شیطانی و اهریمنیای دارد که تلاش میکنند و خستگی ناپذیرند؛ ۷۵ سال، ظلم میکنند و از این همه خونریختن و سفاکی خسته نمیشوند. باور کنید این کار واقعاً انرژیبر هست. چند وقت پیش به یکی از دوستانم میگفتم؛ واقعاً چطور از این همه خون ریختن خسته نمیشوند! اصل ماجرا اینجاست که خیر و شر همیشه بوده و الان هم اگر ما درگیر مسئله فلسطین نبودیم، مسئلهای دیگر پیش میآمد و تا زمان ظهور حضرت حجت عج که ما تحت حکومت جهانی ایشان قرار بگیریم، این داستان ادامه دارد.
نظر شما