به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «جرئت و حقیت»، داستان زندگی پسری را روایت میکند که در ابتدا سربهزیر و باحیاست؛ اما پسری به نام سعید پای او را به پارتیها و مراسمهای اینچنینی باز میکند. آرمان در ابتدا با تردید پا به جاده انحراف میگذارد؛ اما رفتهرفته حرفهای میشود و دیگر یارای بازگشت ندارد. تلاشهای مادرش و در ادامه سعید که حالا خودش توبه کرده، راه به جایی نمیبرد. آرمان در یکی از قرارهایش، با برادر دختری به نام شبنم درگیر میشود. در آن درگیری، مرتضی، برادر شبنم به کما میرود و آرمان فراری و راهی مشهد میشود.
این کتاب در قالب داستانی نوشته شده و موضوع کتاب درباره معرفی بهشت حول یکی از شخصیتهای کتاب است.
جذابیت کتاب در این است که خواندن داستان و همذاتپنداری با قهرمان آن برای هر مخاطبی، از کودکان تا بزرگسالان، جذاب است. از سوی دیگر در این کتاب یکی از مشکلات رایج در دنیای جوانان که ارتباط و دوستی با جنس مخالف است، مطرح شده و روش توجیه نوجوانان و جوانان به شیوهای درست و قانعسازی آنها با مفاهیم دینی انجام شده است. دلیل انتخاب نام کتاب «جرئت و حقیقت» اشاره به یکی از رویدادهای داستان زندگی آرمان است که بعد از آن بازی، سیر تحول او آغاز میشود.
در پشت جلد این کتاب برشی از کتاب نوشته شده است: «هلال ماه هم در یک گوشۀ آسمان ایستاده است و ما را نگاه میکند. انگار دارد برایمان حرف میزند «تا همین هیجدهنوزدهسالگیتون، من بیش از دویستبار دور زمین گشتهم. کار من همینه. دور زمین بگردم، از خورشید نور بگیرم و زمینو براتون روشن کنم. تو هر ثانیه، با کلی از آدما برای همیشه خداحافظی میکنم.» ماه همینجور که زیر پایش را میپاید و برایمان حرف میزند، از حرکتش هم غافل نیست. میداند همهچیز را رکود و درجا زدن خراب میکند. با زبانِ بیزبانی میگوید «خدا بهخاطر شما آدما، یه کارایی گردن من، خورشید و بقیه گذاشته. ما هم با جونودل داریم انجامش میدیم. شما هم مراقب باشید نمک خدا رو میخورید، یهوقت نمکدونشو نشکونید.»
نظر شما