سه‌شنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۵
ایران در شعر شهریار

محمدحسین بهجت تبریزی، شاعر نامدارِ روزگار ما و شهریار ایران، از سویدای دل و ژرفای جان به ایران عشق می‌ورزید.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - یدالله گودرزی، مدیرگروه فرهنگ و تمدن رادیو ایران:

پیامِ من به گُردان و دلیران

درنده خنجران، دوزنده تیران

گَرَم خون ریخت دشمن، شهریارا

به خون دانی چه بندم نقش؟ ایران

ایران سرزمینی است که از سپیده دم تاریخ تا گستره امروز، درخشش و تابشی ماندگار داشته و اگرچه روزهای تلخ و شیرین بی‌شماری بر این سرزمین گذشته اما حادثه‌های بزرگ و رخدادهای سترگ را تاب آورده و در جهان امروز حضوری تعیین کننده دارد.

محمدحسین بهجت تبریزی، شاعر نامدارِ روزگار ما و شهریار ایران، از سویدای دل و ژرفای جان به ایران عشق می‌ورزید و این علاقه دیوانه وار از روی آگاهی و دانایی به سرزمین خویش بود:

مسلّم باشد ایران را در آفاق

به فرهنگ و تمدن، پیشوایی

همه مهر و محبت بود وتاریخ

نکو دارد بدین دعوی گُوایی

هنوز از خاکِ نادر سرمه سایند

سیه چشمانِ هندو و ختایی

ولی درپاسِ میهن هم سر و جان

به کف دارد نژاد آریایی

شمارِ فراوانی از صاحب نظران و تاریخ نگاران و فیلسوفان بر آنند که ایران نخستین کشور جهان بوده و در دوره باستان، دو امپراتوری بزرگ در جهانِ قدیم نقش‌آفرینی می‌کردند: ایران و یونان.

هگل فیلسوف مشهور آلمانی در کتاب «عقل در تاریخ» چنین می‌گوید: ایرانیان نخستین قوم تاریخی هستند و ایران نخستین امپراتوری تاریخ بوده است.

این فیلسوف جهانی در جای دیگر می‌گوید: تاریخ جهان از ایران آغاز می‌شود. شهریار در شعر خود به این موضوع اشاره می‌کند:

سال‌ها مشعل ما، پیشرو دنیا بود

چشم دنیا همه روشن به چراغ ما بود

دُرج دارو همه در حُکم حکیم رازی

برج حکمت همه با بوعلی سینا بود

عطرعرفان، همه با نسخهء شعر عطار

اوج فکرت، همه با مثنوی مُلا بود

داستان‌های حماسی؛ به سرور و بسزا

خاصفردوسی و آن همت بی‌همتا بود

کلک سَحّار نظامی به نگارین تذهیب

کلک مشاطه طبعی که عروس آرا بود

پند سعدی کلمات ملک العرش علا

غزل خواجه سرود ملا اعلا بود

هر گلی کز چمن باغِ جنان آبی خورد

نازپرورده این خاکِ عبیرآسا بود

بس توحش که در او شد به تمدن تبدیل

آمدن یرغو، و رفتن یَسَق و یاسا بود

خاتم ِگمشده را باز بجوی ای ایران

که بدان حلقه، جهان زیرِنگین ما بود

شهریاراز تو نوای نی و ناقوس خوش است

این غزل را نسب از کوس ِ بلند آوا بود

اگر بخواهیم به دو ویژگی نمایان و درخشان در شهریار اشاره کنیم؛ نخست تغزل‌های ناب وی است و دیگری سروده‌های ایران‌دوستانه و میهن‌پرستانه وی است.

ایران در شعر شهریار

اصغر دادبه از برجسته‌ترین استادان ادبیات فارسی و عرفان اسلامی می‌گوید:

«شهریار پس از ملک الشعرای بهار بیشترین اشعار ایران‌گرایانه و ایران‌خواهانه را دارد»

وی در شعر بلند خود درباره فردوسی می‌گوید:

او شاعر ِایده‌آل ما فردوسی است

پیشانی باز او به پهنای افق

ژرفای نگاه او یکی اقیانوس

زان کارگه مغز، تصاویر و نقوش

در قالب خوشتراشِ سُربین کلمات

از خامه پیاده می‌شود در دفتر

تصویر کند گذشته دلکش ما!

شاهان و یَلان با عزت و شأن

با پنجه و بازوان پولادینشان

تصویر کند عشق و فداکاری‌ها

والامنشی‌ها و جوانمردی‌ها

تصویر کند مفاخر ایران را

او شاعرِ فیلمساز ما فردوسی است!

از چشم هنر چه فیلمبردار دقیق

وز چرخ قلم چه کارگردانی‌ها،

هر فیلم، چه شاهکار جاویدانی

هر تابلوی او یکی نمایشنامه است

در پرده سینمای او غوغایی است

هر صحنه نمودارِ چه شخصیت‌هاست

در نقشِ هنر چه قهرمانان دارد

رستم، یَل داستان، هنرپیشه اوست…!

عشق به ایران و ادبیات فارسی با تار و پود محمدحسین شهریار پیوند خورده است. گرچه او به فرهنگ بومی و زبان محلی خویش هم علاقه فراوانی داشت اما همه آنها را درسایه ی ادبیات و زبان فارسی می‌دید.

این عشق را می‌توان در چند شاخص ویژه برشمرد. تمام سروده های او به هویت ایرانی اشاره دارد که درنظر شهریار، ارجمند و رشک برانگیز است. سروده‌های شهریار در چشم انداز هویت ایرانی به این پایه‌ها و بُن‌مایه‌ها اشاره دارد: اسطوره‌های ایرانی، جغرافیا و دولت ایران، زبان فارسی، عناصر مذهبی و ملی و میراث فرهنگی.

شهریار، تاریخ ایران را به دو بخش جدا نمی‌کرد بلکه هم ایران باستان را می‌ستود هم ایرانِ پس از ورود آیین آسمانی اسلام را. او در ستایش کوروش می‌گوید:

تاجِ تاریخ جهان کورشِ اَهخامنشی است

کز قماش و منشی محتشم و اولی بود

محمدحسین شهریار عشق به میهن و ایران را از بدیهی‌ترین ویژگی‌های هر ایرانی می‌دانست و می داند و تودهنی محکمی به کسانی می‌زند که سرسپرده دشمنند و نگاه ناخوشایند و ناپسند به ایران دارند. او خائنان به کشور را شایسته نیستی می‌داند که باید به آنها با گرز گران و نوکِ سنان پاسخ داد. او ضمن ستایش فرهنگ بومی مردم ایران و شهروندان ایران، همه را در سایه ی نام آسمان‌فرسا و بلندآوای ایران می‌داند و می‌خواهد.

محمد حسین شهریار، بی‌تردید یکی از شاعرانی است که بیشترین سروده را در ستایش نام و فرهنگ ایران دارد و ایرانِ شهریار، آغوش خویش را برای شهریارِ شعر ایران گشوده است.

خراب از باد پائیز خمارانگیز تهرانم

خمار آن بهار شوخ و شهر آشوب شمرانم

سرود آبشار دلکش پس قلعه ام در گوش

شب ِ پائیزِ تبریز است در باغِ گلستانم

به اشک من گل و گلزار ِ شعر ِفارسی، خندان

من ِشوریده بخت از چشم ِگریان، ابرِ نیسانم

فلک! گو با من این نامردی ونامردمی بس کن

که من سلطان ِعشق و شهریار ِ شعرِ ایرانم..

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها