شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۰
رونق اقتصاد نشر کودک و نوجوان در گرو شناخت نسل زِد

محمدمهدی سیدناصری، پژوهشگر حقوق بین‌الملل کودکان معتقد است: «ناشران کودک و نوجوان به‌عنوان تولیدکنندگان یکی از شاخص‌ترین اقلام فرهنگی یعنی کتاب برای نسل زِد و آلفا، به استفاده از روش‌های بازاریابی نوین در عصر هوش مصنوعی نیاز دارند.»

سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمدمهدی سیدناصری، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بین‌الملل کودکان: در این سال‌ها به‌خصوص پس از شیوع ویروس کرونا باوجود مشکلات متعدد از جمله گرانی و کمبود کاغذ، نوسان قیمت و افزایش قیمت دیگر مواد اولیه مورد نیاز برای تولید کتاب، نبود ویترین مناسب و عدم دسترسی در برخی از مناطق کشور و… در کنار رشد استفاده از شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی سبب شده است اقبال عمومی به کتاب در نسل زِد و آلفا کم و کمتر شود. کاهش شمارگان کتاب به جایی رسیده است که برخی از آثار با شمارگان ۱۰۰ نسخه منتشر می‌شود و در مواردی ناشر با انتشار تنها ۲۰ نسخه، بازار را ارزیابی می‌کند و پس از دریافت اثار مثبت، به انتشار نسخه‌های بیشتر از کتاب اقدام می‌کند. در ادبیات بازرگانی امروز جهان، بازاریابی به معنی کلیه تلاش‌هایی است که یک کارآفرین اقتصادی برای طراحی، تولید، توزیع یا فروش کالا و خدمت به مصرف‌کننده نهایی و جلب رضایت او متحمل می‌شود. امروزه در کنار فروش و عرضه کالاهای سنتی و مواد طبیعی و مصرفی، کالاها و خدمات فرهنگی نیز جایگاه اقتصادی ویژه‌ای دارند و ناشران کودک و نوجوان به‌عنوان تولیدکنندگان یکی از شاخص‌ترین اقلام فرهنگی یعنی کتاب برای نسل زِد و آلفا، به استفاده از روش‌های بازاریابی نوین در عصر هوش مصنوعی نیاز دارند.

بازاریابی از دو نظام کلی پیروی می‌کند: محصول‌گرا و بازارگرا. باتوجه به تمرکز نظام بازارگرا بر مصرف‌کننده و نیازهای او و خصوصیات کتاب کودک و نوجوان به‌عنوان یک کالای فرهنگی، استفاده از نظام بازارگرا برای بازاریابی کتاب توصیه می‌شود.

بازاریابی کتاب به شیوه‌های گوناگونی قابل اجراست. برگزاری نمایشگاه‌های کتاب، نوآوری در اداره کتابفروشی‌ها و استفاده از فناوری‌های جدید مبتنی بر هوش مصنوعی برای فروش کتاب، آگهی‌های تجاری، توزیع هدایای تبلیغاتی، انتشار دوره‌ای فهرست انتشارات ازسوی ناشران، نقد و بررسی کتاب‌ها در مطبوعات، وبلاگ‌ها، کتابخانه‌های عمومی و سایر مراکز فرهنگی، توجه بیشتر به وضعیت ظاهری کتاب (کتابسازی)، برگزاری جشن رونمایی کتاب، چاپ پوستر، اقتباس‌های ادبی و… ازجمله روش‌ها و فعالیت‌هایی است که به رونق بازاریابی کتاب کودک و نوجوان در ایران کمک می‌نماید. براساس نمونه‌های موجود، اعمال برخی از این روش‌ها در میان ناشران کودک، شایع‌تر از ناشران بزرگسال بوده است. در عین حال، بسیاری از ناشران ایرانی تمایلی به سرمایه‌گذاری و فعالیت گسترده در حوزه بازاریابی کتاب ندارند؛ زیرا هزینه‌های مترتب بر این نوع فعالیت‌ها را بیشتر از میزان سودی که به تجارت آن‌ها باز می‌گرداند، می‌دانند. روش‌های بازاریابی در شکل غایی خود، قرار است جامعه مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد و تمام مشتریان بالقوه را به فعلیت برساند. صحبت از والدین نسل‌زدی یا (جن‌زی‌ها) و کودکان نسل آلفایی آن‌ها، صحبت از اقلیت نیست. این نسل با جمعیت تقریبی ۴۵ میلیون نفری را می‌توان پُرانرژی‌ترین جمعیت تأثیرگذار بر اقتصاد و اجتماع در تمام کشورهای دنیا دانست. ناشران امروز، اگر فناوری‌های نسل همواره متصل را نشناسد، نسل زِد و آلفا که بخش مهمی از جامعه‌ی کتابخوان امروز هستند را از دست خواهد داد. رشد شکاف میان نسلی که در گذشته تصاعد حسابی داشت، به شکاف میان نسلی با رشد تصاعد هندسی تبدیل خواهد شد. حال شاید فکر کنید که آشنایی با خصوصیات نسل زِد و آلفا اصلاً چقدر دارای اهمیت است و چرا باید این نسل را بشناسیم؟! پاسخ شما این است که برای باقی ماندن در صحنه رقابت و بهره‌مندی از مواهب پُر برکت اقتصاد نشر می‌بایست؛ به‌روز شوید، سواد دیجیتال و سواد اقتصادی خود را ارتقا دهید و با یک برنامه‌ی مبتنی بر شناخت صحیح و درست مخاطب خود (مخاطب‌سنجی) از آن‌ها یک قدم جلوتر باشید. در خصوص بازار کتاب، این روش‌ها باید به‌گونه‌ای باشد، که شمار خوانندگان و خریداران کتاب را به حداکثر برساند و علاوه بر تأمین نیازهای مطالعاتی آنان و کسب رضایت آن‌ها، در نهایت به رونق بازار نشر منجر شود.

نظر به اهدافی که بازاریابی مدرن درخصوص ارتقای سطح سلیقه مصرف‌کننده و جهت دادن به مصرف دنبال می‌کند، بازاریابی کتاب می‌تواند در ایجاد عادت کتابخوانی، همچنین تغییر ذائقه جامعه کتابخوان و هدایت آن به سمت آثار ناب و ارزشمند نقش مؤثری ایفا کرده و الگوی مطالعه جامعه کتابخوان را تغییر دهد. بدین‌ترتیب، با شکل‌گیری این الگوها در طول زمان، ناشران نیازهای جامعه مخاطب را پیش‌بینی و بازار نشر را منطبق با آن تنظیم خواهند کرد. در این چند سال متاسفانه به‌دلیل پایین بودن شمارگان کتاب در ایران، هزینه‌های مترتب بر چاپ و انتشار آن نسبتاً سنگین است، از این‌رو، مشاغل مربوط به حوزه نشر، اصولاً مشاغل پُرسودی نبوده و حتی به‌نوعی راه رفتن بر لبه تیغ و به خطر انداختن سرمایه محسوب می‌شود.

تجارت کتاب نیز مانند هر تجارت دیگری تابع یک سلسله ضوابط بوده و پیش‌شرط‌ها و شگردهای خاص خود را می‌طلبد. یکی از این پیش‌شرط ها سودآور بودن آن تجارت است. بدیهی است، اگر تجارتی برای عاملان آن سودی در بر نداشته باشد، رغبتی نسبت به ادامه آن نیز وجود نخواهد داشت پس در کنار نگرش کار فرهنگی حتماً می‌بایست نگرش صحیحی به اقتصاد پرسود نشر داشت.

از سوی دیگر، برخی معتقدند جلب مخاطب و تشویق مردم به کتابخوانی، به تبلیغات و سرمایه‌گذاری‌های زیادی نیاز دارد. بسیاری از ناشران خود به ضرورت این امر و البته شیوه‌های گوناگون اجرای آن کاملاً واقفند، اما به دلیل عدم برگشت سرمایه، تمایلی به انجام چنین برنامه‌هایی ندارند. در حوزه کتاب کودک، در عین حال که وضعیت حساس‌تری حکمفرماست، اما باتوجه به نمونه‌هایی که از برخی از آن‌ها یاد شد، به نظر می‌رسد شرایط مساعدتری برقرار بوده و ناشران کودک از حیث بازاریابی گوی سبقت را از ناشران بزرگسال ربوده‌اند. یادمان باشد ناشران طلای زرد (کاغذی که قیمت آن به قیمت دلار وابسته است) را به مس تبدیل می‌کنند و خواب سرمایه در صنعت نشر بسیار عمیق و ناراحت‌کننده است اما می‌توان با به‌روزرسانی دانش خود و پوست‌اندازی در شیوه‌های ۱- مخاطب‌سنجی نسل زِد و آلفا و موضوعات کتاب‌ها، ۲- نحوه تولید و کتاب‌سازی مدرن و نوین، ۳- بازاریابی مدرن و استفاده از ابزاهای تکنولوژی در کسب جایگاهی مناسب در اقتصاد نشر موفق بود حتی در عصر انقلاب هوش مصنوعی!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها