به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آیین بزرگداشت عبدالمجید ارفعی، پژوهشگر و متخصص زبانهای باستانی و مترجم منشور کوروش هخامنشی پنجشنبه ۱۹ مهرماه با حضور جمعی از اهالی فرهنگ در سالن استاد ناصری خانه هنرمندان برگزار شد. در این مراسم که با مشارکت خانه هنرمندان ایران و موسسه فرهنگی هنری اشراقی برپا شد؛ رضا امیرخانی، نویسنده داستانهایی چون «قیدار» و «من او»، آزاده احسانی، متخصص فرهنگ و زبانهای باستانی و حسامالدین ارفعی، استاد دانشگاه سخنرانی کردند.
آزاده احسانی، متخصص فرهنگ و زبانهای باستانی گفت: خودم را در حدی برای سخنرانی در این مراسم نمیبینم تنها میتوانم بگویم که استاد ارفعی افزون بر تاریخ در وطن دوستی یک استاد تمام عیار است. حوزه من در فرهنگ و زبان باستانی است، رشته و کار نوینی است و از آنجا که در حوزه زبانهای ایرانی - سامی میگنجد شاید با تخصص استاد همخوانی داشته باشد.
او افزود: متون فارسی میانه یا پهلوی متونی هستند که در ایران دوره ساسانی پدید آمدند، محتوای این نوشتهها برای ایران میانه است و در ۲۰-۳۰ سال گذشته برخی پژوهشگران با دستهای دیگر از نوشتههای ایرانیان یهودی در بینالنهرین مقایسه کردند که نتایج جالبی در این کار حاصل شد، مجموعه تلمود بابلی دریچه نوینی برای شناخت فرهنگ و آداب ساسانی است.
احسانی ادامه داد: یهودیان ایران مدتهای زیادی در ایران ساکن بودند و اگرچه دینشان متفاوت بود اما به برخی اساطیری باور داشتند که ایرانی بودند، محتوای تلمود بابلی با فارسی میانه تشایهاتی دارد، در مجموع تلمود مجموعه نوشتههایی از سده سوم تا ششم است که جمعآوری شده است، این نوشتهها به زبان آرامی و عبری است که از سوی علمای یهود نوشته شده است.
بینالنهرین به عنوان دل ایرانشهر شناخته میشد
او افزود: محتوای این نوشتهها مذهبی و تفسیر است، در خلال این تفاسیر احادیث، داستانها و اسطورهها مطلبی وجود دارد، آنچه که برای ما مطرح است آن است که از خلال این نوشتهها به نتایجی درباره فرهنگ ایرانیان آن دوره میرسیم، در دوران ساسانی و تا سدهای بعد بینالنهرین به عنوان دل ایرانشهر شناخته میشد و در این نوشتهها میتوان نوشتههای عامیانه از دل کوچه و بازار تا مسائل حقوقی و فقهی را دید، تلمود برای ما مانند آن است که چندین جلد کتاب ناشناخته ساسانی را به تازگی یافتهایم.
در ادامه این برنامه کلیپی از صحبتهای استاد ارفعی درباره سرگذشت او از تحصیل در دانشگاه پنسیلوانیا و چگونگی چاپ کتابهایش و ترجمه متون باستانی پخش شد، استاد ارفعی در این کلیپ به موارد جالبی از جمله رمزگشایی در ترجمه متون و سختیهای این کار سخن گفت، ارفعی همچنین توضیح داد که سخنان کوروش بزرگ از بند بیستم کتیبه کوروش آغاز میشود، کوروش بدون خونریزی و جنگ در هفتم آبان وارد شهر بابل شد.
خواندن بندهایی از نوشتههای منشور کوروش هخامنشی
سخنران بعدی نشست رضا امیرخانی بود، وی گفت: از آنجا که سعادت شاگردی خود استاد ارفعی را نداشتم تا چیزی ارائه کنم تلاش کردم تا متن مناسبی پیدا کنم، امیرخانی سپس شعر و متنی را که در چهار بخش آماده کرده بود در این مراسم خواند. سپس در ادامه بندهایی از نوشتههای منشور کوروش بزرگ به ترجمه استاد ارفعی خوانده شد.
بیان خاطراتی جالب از همکلاسیهای استاد ارفعی
پس از آن از مهندس آزمایش و فرهاد آزاد که از همکلاسیهای استاد ارفعی در دبیرستان البرز بودند دعوت شد که به روی سن بیایند. آنها به بیان خاطرات جالبی از استاد عبدالمجید ارفعی در دوران جوانی گفتند. از جمله آنکه استاد ارفعی همواره در طول تحصیل تمرکز و توجه زیادی داشت، مهندس آزمایش همچنین با بیان خاطرهای گفت که استاد ارفعی در دورهای در دبیرستان به توصیه پزشک نه اجازه خواندن داشت و نه نوشتن، با این حال در نهایت با موفقیت کامل آن دوره را سپری کرد، آزمایش همچنین از ترجمه و مطالعه بیش از ۳۸ هزار لوح توسط استاد ارفعی گفت..
او همچنین گفت: ارفعی صبر زیادی دارد به طوری که پس از انقلاب و در شرایط سخت گفت دنیا به پایان نرسیده، صبر کردند و دو سالی را به سراغ نگهداری آکواریوم رفتند تا دوباره شرایط مهیا شد و کارش را از سر گرفت.
بازگشت الواح حاصل تلاش بی چون و چرای عبدالمجید ارفعی
داریوش محمدیان، دبیر مراسم بزرگداشت استاد عبدالمجید ارفعی درباره ماجرای لوحهای هخامنشی گفت: از سال ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۵ پس از کشف گلنوشتههای هخامنشی که در دو نوبت به تعداد ۳۰ هزار و ۷۵۰ عدد رسیده بود. در آن زمان پیشنهاد شد چون در ایران کسی نیست که این الواح را رمزگشایی کند آنها به آمریکا بروند، در نتیجه قراردادی بین علیاصغر حکمت و دپارتمان شرقشناسی دانشگاه شیکاگو امضا شد و در نتیجه در سال ۱۳۱۶ این الواح به آمریکا ارسال شد، قرار بود پس از خواندن و رمزگشایی، این الواح بلافاصله به ایران بازگردد، سرانجام در سال ۱۳۳۱ بخشی از این آثار به ایران بازگشت.
او افزود: در آن زمان تصور میشد که همه این الواح به ایران بازگشته است در حالی که تنها بیش از ۲ هزار لوح به ایران برگشته بود، پس از انقلاب و جنگ همه چیز فراموش شد تا سرانجام چندی پیش دکتر عبدالمجید ارفعی به رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی مراجعه میکند و میگوید که همه این الواح بازنگشته است، با این حال مسئولان قبول نمیکنند و پس از ۳ هفته تحقیق اسناد جمعآوری شده به رئیس وقت ارائه میشود و او هم قول پیگیری میدهد.
محمدیان ادامه داد: در ادامه این ماجرا با یکحادثه هم زمان میشود، در سال ۱۹۹۷ دو خانواده یهودی آمریکایی بابت بمبگذاری که منجر به فوت تعدادی از اعضایشان شده بود به دادگاه از ایران شکایت میکنند، دادگاه بدوی هم ایران را محکوم به پرداخت غرامت میکند و از آنجا که این الواح در آمریکا بود دادگاه در رای اولیه خواهان فروش این الواح و پرداخت پول آن به این خانوادهها میشود.
او افزود: پس از این رای نه از طرف ایران بلکه از طرف دانشگاه شیکاگو اعتراض میشود تا در نهایت کار به دیوان عالی آمریکا میرسد و خوشبختانه در این مرحله دکتر ارفعی از طرف ایران در این جلسات حاضر میشود و پس از ساعتها توضیح و در نهایت اثبات آنکه این الواح متعلق به فرهنگ ایران است ۸ قاضی از ۹ قاضی را راضی میکند که به نفع ایران رای دهد.
محمدیان ادامه داد: سرانجام در دوم اسفند ۱۳۹۶ قرار میشود این الواح به ایران بازگردد و پس از آن هر رئیس جمهوری که به نیویورک رفت تعدادی از این لوحها را همراه آورد، البته بعد از اینکه سالانه ۵۰۰ عدد از این الواح بازگشته گفته میشود که تنها ۸۰۰۰ لوح باقی مانده که به نظرم کم است. بازگشت این لوحها حاصل تلاش و بی بدیل دکتر ارفعی است.
اگر ارفعی نبود نمیفهمیدیم ایلامیان، بابلیان و آکدیان چه میگویند؟
عبدالمهدی مستکین، معاون یونسکو در ایران سخنران بعدی مراسم بود که پس از خواندن ابیاتی از اشعار در ستایش از استاد ارفعی سخن گفت و بیان کرد: به آقای پزشکیان رئیس جمهور میگویم مگر در ایران زمین چند نفر مثل استاد ارفعی داریم که نباید عضو دائم فرهنگستان باشد؟ اگر او نبود نمیفهمیدیم ایلامیان، بابلیان و آکدیان چه میگویند؟ اگر ارفعی نبود تمدن ما یکپارچگی خود را پیدا میکرد؟ زمانی این مرد گوهر فرهنگستان هنر بود و امیدوارم نام استاد در جایگاه اصلش قرار بگیرد.
درسهای زیادی از برادرم آموختم
حسامالدین ارفعی، برادر عبدالمجید در سخنانی گفت: سخن من از عشق است؛ اگر چیزهای دیگر بگویم بیمعناست، از تمام خانواده ارفعی تشکر میکنم، از وقتی چشم باز کردم مجید را دیدم، مجید برادری همیشه مهربان بوده است، چیزهای زیادی آموختم از عشق و محبت، از مجید کتاب خواندن آموختم، اتاق مجید پناهگاه من بود و به خاطر دارم کتابهایش را بر میداشتم و میخواندم، نخستین چیزی که از او آموختم کتاب خواندن بود، مجید پرکار بود و از ۴ صبح کار میکرد، پرکاری وکتاب خواندن را از مجید یاد گرفتم، او همچنین نقاش بسیار خوبی بود و تابلوهایی هم دارد.
او افزود: پس از حادثه پاره شدن پرده چشم، برادرم دیگر نتوانست نقاشی بکشد، شاید اگر آن اتفاق رخ نمیداد مجید حالا نقاش میشد، مجید از دبیرستان زبان پهلوی میآموخت، تلاش کردم تقلید کنم اما استعداد یادگیری زبان را نداشتم اما ادبیات را در اتاقش خواندم و یاد گرفتم، علاقه من ریاضی و فیزیک بود و به سراغ آن هم رفتم. باید بگویم مجید در خانواده بسیار موثر و یکتا بود و اگر فکر میکرد چیزی درست است با تمام توان پایش میایستاد. برادرم علاوه بر اینها سنگنورد، عکاس و کوهنورد خوبی هم بود.
حسام الدین ارفعی در پایان سخنانش گفت: مجید از تو ممنونم بابت تمام خدمتهایی که به ما داشتی، از تو خیلی آموختم، همچنین از برادران از دست رفته یاد میکنم و مطمئنم که به تو افتخار میکنند، همچنین از همسر مجید تشکر میکنم که همیشه حامی و پشتیبان او بوده است.
نظر شما