سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمد حسین عابدی: استان سمنان استعدادهای بسیار خوبی را در حوزه نوشتن، قلم و اندیشه در خود جای داده است؛ جوانهایی که در حوزه ادبیات داستانی، شعر و حتی ترانه سرایی عملکرد و کارنامه خوبی داشتهاند.
این استان سرشار از استعداد بوده اما حلقه مفقودهای که در این میان وجود دارد این است که این استعدادها به سمت حرفهای نوشتن هدایت شوند و پرورش یابند چرا که بیش از ۹۰ درصد جوانهایی که قلم میزنند آموزش حرفهای ندیدند.
نویسندگان و شاعرانی که به صورت فنی کتاب خود را مینویسند به صورت خودخوان رشد یافتند یعنی مبانی نویسندگی را مطالعه و تمرین کردند یا دورههای نوشتن خلاق و استعدادیابی نویسندگی که در تهران، سمنان (مرکز استان) و در شهرهای دیگر به خصوص گرگان برگزار میشود، شرکت کردند.
فرصتی که دست نمیدهد
تمرکز فعالیتهای فرهنگی در مرکز استان سمنان معضل بزرگی در حوزه فرهنگ برای استان به شمار میرود و برای همین فرصت چندانی به شهرستانها نمیرسد. برای نمونه کسی به یاد ندارد که آخرین کارگاه پرورش استعداد شعر نو در دامغان، میامی، مهدیشهر و سرخه چه زمانی بوده یا در چه زمانی آخرین کارگاه استعدادیابی نویسندگی در شهرستان شاهرود برگزار شده است؟
بیشترین فعالیتهای مهم استعدادیابی حوزه هنر به خصوص نوشتن در مرکز استان شکل میگیرد و کیفیت خیلی خوبی نیز دارد اما این تمرکز باعث شده تا بخش بزرگی از هنرمندان جوانی که در شهرستانهای دیگر استان ساکنان هستند، ترجیح دهند تا در مرکز استان فعالیت کنند. این در حالی است که میتوان این آموزشها را در شهرستانها به علاقمندان آموزش داد.
تمرکز فعالیتهای فرهنگی در مرکز استان، سبب شده تا آموزش حرفهای فعالان عرصه قلم در شهرستانهای دیگر استان مورد توجه قرار نگیرد و برای کارگاههای آموزشی از کسانی که در همان شهرستانها مشغول به فعالیت هستند کمک بگیرند تا کارگاه آموزشی را آن هم به صورت مقطعی و محدود برگزار کنند.
برای نمونه در شهرستان شاهرود کارگاه شعر به صورت تعداد محدود یا نوشتن خلاق آن هم با تعداد محدود هفت الی ۱۰ نفری برگزار میشود و در دو سال اخیر شهرستان شاهرود برای برگزاری درورههای آموزشی یک استاد برجسته ادبیات از تهران یا مشهد به خود ندیده است اما بر عکس آن در سمنان شاهد آموزش نظاممند و حرفهای هستیم که شهرستانهای دیگر استان از آن بهرمند نیستند.
ضرورت برنامهریزی مناسب
تصمیم سازان و سیاستگذاران فرهنگی استان سمنان باید تلاش کنند تا این تمرکز فعالیتهای فرهنگی در استان سمنان از بین برود و یکی از راهکارها این است که به صورت ادواری یا دورهای زمانی که از استادهای برجسته سمنان و تهران دعوت میکنند یک دوره را نیز به شهرستانهای استان اختصاص دهند.
برای اولین بار میتوان در شهرستان میامی با بیش از ۵۰ هزار نفر جمعیت، دوره نویسنده خلاق را برگزار کرد یا میتوان یک استاد را در گرمسار و سرخه دعوت کرد تا نویسندگی خلاق را آموزش دهد در نتیجه با از بین رفتن تمرکز از مرکز استان شاهد عدالت در توزیع امکانات و خدمات خواهیم بود افزون بر آن زمینه رشد استعداد جوانها نیز فراهم خواهد شد.
فقر تکنیک و فقر خلاقیت از مهمترین ضعفهایی است که در یک دهه اخیر در بین نویسندگان و شاعران به خصوص در شهرستانهای استان سمنان به چشم میخورد به دلیل اینکه آموزشی در شهرستانهای استان وجود ندارد یا نداشته است نویسندگان جوان نیز نتوانستند با متدهای روز و تکنیکهای نویسندگی آشنا شوند و آن را تمرین کنند.
با وجود اینکه استادهای شهرستانها زحمات زیادی میکشند اما بیشتر آنها میتوانند در سطح مشخصی اطلاعات را به نویسندگان جوان انتقال دهند و در نتیجه کیفیت آموزشها در یک سطح باقی میماند و کسی ارتقا پیدا نمیکند.
استفاده از اساتید برجسته
اگر مسئولان فرهنگی استان سمنان بتوانند برای آموزش از مهارت استادهای برجسته کشوری کمک بگیرند کیفیت آموزشهای ما افزایش مییابد و تکنیکهای نوشتن به خصوص فن نگارش نویسندگان جوان استان بهبود مییابد در این خصوص میتوان ادعا کرد که بیش از ۵۰ الی ۶۰ درصد جوانانی که در حوزه ادبیات داستانی شهرستانهای استان سمنان فعالیت میکنند از مبانی نوشتن آگاهی ندارند و با آموزشهای محدودی که گذارند سبکهای قدیمی همیشه برای آنها ملاک بوده است و به عبارتی درجا زدند.
در خوشبینانهترین حالت، بخش کثیری از نویسندگان جوان شهرستانهای استان با مکتبهای ادبی آشنایی ندارند و اگر از ۱۰۰ نویسنده جوان استان سؤال کنید سورئالیسم با رئالیسم جادویی چه فرقی دارد به نظر نمیرسد که حتی ۱۰ درصد از آنها نیز توان پاسخگویی به این سؤال پایهای و مبتدی را که اصل و اساس نوشتن ادبیات داستانی به شمار میرود را بدانند و این نشان دهنده این است که در آموزش مشکل داریم.
انجمن قلم و انجمن سینمای جوان در استان عملکرد خوبی را از خود نشان دادند و جوانهای شاهرودی که در دورههای آموزشی این سازمانها آموزش دیدند به کیفیت بالای آموزش اعتراف میکنند و بر این باورند که در سمنان مطالبی بیان میشود که حتی در شاهرود به گوش آنها نخورده است و این خود نشان میدهد که کیفیت آموزش در مرکز استان تفاوت بسیار زیادی با نقاط دیگر استان دارد. باید به این مورد اشاره کرد که تفاوتی بین یک استعداد شاعر کالپوش و نردین با استعداد شاعر جوان در سمنان یا لواسان تهران وجود ندارد و فقط نوع نگاه و نحوه پرورش استعدادها اهمیت دارد.
پرورش استعدادهای جوان
در واقع صیقل خوردن این استعداد و شکلگیری یک مجسمه فاخر از آن کاری است که در استان سمنان رخ نمیدهد و این چالش بزرگی را برای نویسندگان استان سمنان ایجاد کرده است؛ نویسندگانی که بدون آموزش جامع تکنیکشناسی، نوشتن خلاق و با حضور در کلاسهای محدود داخل شهرستانها، سطحی از آموزش را دیده است و با آن قلم زدن را آغاز کرده است اما این جوان نمیداند که نوشته وی حتی در بین نوشتههای درجه پنجم یک شهر دارای ساختار آموزشی مناسب مانند اصفهان و تهران نیست و این جوان با فرض داشتن اعتماد به نفس، نوشته خود را برای یک انتشارات یا فعال هنری در تهران ارسال میکند و پس از مواجه شدن با عدم موافقت، سرخورده میشود زیرا نوشتههایش نتوانسته حائز استانداردهای مناسب باشد.
البته آن جوان را نباید مقصر دانست؛ زیرا در ذهن او مقدمات نویسندگی، که شامل آموزش و پرورش و تمرین است را انجام داده است اما نمیداند که سطح این آموزشها در شهرستانهای استان سمنان به اندازهای نیست که از او یک نویسنده بسازد. به نظر میرسد که شکستن تمرکز گرایی فعالیتهای آموزشی در حوزه هنر یک ضرورت است که وزرات ارشاد در دولت چهاردهم باید به سمت آن حرکت کند.
نظر شما