سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): سِرادموند هیلاری بعد از فتح اورست نوشت: «ما به هیچ وجه نمیدانستیم که این در توان انسان است که به قله اورست برسد؟ آیا قادر بودیم حتی با استفاده از اکسیژن قله را صعود کنیم، ما اطمینانی نداشتیم که در آنجا زنده بمانیم و چیزی برایمان مشخص نبود.»
کتاب «زندگینامه ادموند هیلاری» با ترجمه احمد درمانلو از انتشارات جلوه نوین منتشر شد. این کتاب در ۱۳ فصل به نخستین گامها، به سوی اورست ۱۹۵۱، کشف مسیر جنوبی، تهیه مقدمات در چو اویو، ناپ لا، حمله، اورست ۱۹۵۳، مانع دوم، ساث کل، کمپ نهم، قله، پایان ماجرا و سرگذشت هیلاری پرداخته است.
ادموند هیلاری در مقدمه کتاب چنین نوشته است: «هنگامی که پنجاه سال پیش پا بر قله اورست نهادم، رسانهها مرا قهرمان خطاب کردند؛ به نظرم موفقیت به علت پیشرفت امکانات و تجهیزات مسیر شد. پا نهادن به قله بلندترین کوه جهان با همکاری و استفاده صحیح از امکانات و انرژی عملی شد. پیشرفتهای مدرن در زمینه تکنولوژی و تجهیزات، تغییرات عمدهای در رشتههای مختلف پدید آورد؛ هواپیماها و اتومبیلها جای پاهایمان را گرفتند؛ کپسولهای اکسیژن در محیطهایی که انسان قادر به نفس کشیدن نبود، قدرت تازهای به ریههای او بخشیدند و ماهوارهها سکوت آسمانها و فضا را شکستند. پیش از من کسان دیگری بارها و بارها سعی در فتح اورست داشتند. ما باید تلاش آنها را پاس بداریم چرا که موفقیت من در آن روز مبتنی بر تلاش انسانهای گذشته و کسب تجربه از آنها برای خلق وسایل جدید بود تا راه را هر چه بیشتر بر من هموار سازد. آنها انسانهای بزرگی بودند و نباید فراموش کنیم که روحشان هنوز زنده است.»
اورست قله عظیمی است که نمیتوان انکار کرد قلهای با ارتفاع ۸۸۴۸ متر و برای مردم بومیاش تحت عنوان Chomolungma (الهه مادر جهان) شناخته شده است. قلهای که تا به حال توانسته بود ۱۵ اکسیدیشِ را شکست دهد، در شیبهایش قدرتمندترین کوهنوردان جهان جان خود را از دست داده بودند. قطب شمال در سال ۱۹۰۹ و قطب جنوب در سال ۱۹۱۱ توسط انسان فتح شدند اما اورست که اغلب تحت عنوان سومین قطب محسوب میشد، با تمام تلاشهای انسانی دست یافتنی نبود.
سرانجام در روز ۲۹ ماه می سال ۱۹۵۳ ادموند هیلاری و شرپای کوهنورد نپالی تنزینگ نورگای اولین انسان هایی بودند که بر فراز بلندترین نقطه زمین، قله اورست ایستادند. آنها بخشی از نهمین اکسپدیشن انگلیسیها به اورست به سرپرستی کلنل جان هانت بودند. پس از این صعود، هیلاری توسط مجله تایمز به عنوان یکی از ۱۰۰ فرد تأثیرگذار جهان در قرن بیستم نامیده شد. با استانداردهای امروز اکسپدیشن سال ۱۹۵۳ با سرپرستی نظامی گونه (جان هانت) بسیار عظیم بود، چون شامل ۳۵۰ باربر، ۲۰ شرپا و هزاران کیلو تجهیزات و موادغذائی برای ساپورت تنها ۱۰ کوهنورد بود که البته از کوهنوردان با پتانسیل بالا و قدرتمند و حرفه ای بودند.
طرح اصلی برای حمله به قله اورست توسط سرپرست جان هانت شامل ۲ حمله مجزا توسط دو تیم مجزا و دو نفره قرار بود انجام شود و اگر هر دو تیم موفق نبودند، حمله سوم و حمله نهائی قبل از مونسون باید انجام می شد. انتخاب زوج های کوهنورد توسط سرپرست جان هانت در طول مسیر برای صعود در نظر گرفته شده و انتخاب می شدند و این بستگی به این داشت که کوهنوردان چگونه می توانستند خود را نشان دهند و همین انتخاب شدن برای حمله به قله در کوهنوردان اکسپدیشن اضطرابی برای نشان دادن خود ایجاد می کرد.
اولین حمله به قله در اکسپدیشن ۱۹۵۳، حدود صد متر مانده به قله مجبور به بازگشت شدند. دومین حمله توسط ادموند هیلاری و تنزینگ نورگای در ساعت ۱۱/۳۰ صبح ۲۹ ماه می ۱۹۵۳ موفق به صعود به قله اورست شدند. قبل از اکسپدیشن سال ۱۹۵۳ تلاشهای متعددی برای صعود به اورست انجام شده بود که شامل: اولین تلاش در سال ۱۹۲۱ توسط اکسپدیشن انگلیسی انجام شد و سپس ۱۰ اکسپدیشن دیگر و در عین حال ۲ صعود سولوی بی محابا نیز انجام شد که هیچ کدام حاصلی نداشت. پس از بازگشائی مسیر جنوبی بر روی کوهنوردان از سوی نپال و اولین صعود با ارزش از آبشار یخی خومبو، مسیر به سوی قله اورست مشخص شد.
هیلاری در سال ۱۹۱۹ در اوکلند، نیوزلند متولد شد، او دوران نوجوانی را در رویاهای ماجراجویانه بسر می برد. جرقه کوهنوردی در تور مدرسه ای به کوه Rapehu در ۱۶ سالگی در او زده شد. با قدی بلند از نظر قدرت بدنی و فیزیکی از دیگر همسالان خود سرآمدتر بود. بعد از مدرسه، در کالج دانشگاهی اوکلند ریاضیات و علوم تحصیل کرد. برای گذران زندگی با برادرش رکس وارد حرفه زنبورداری شد که وقت آزادی برای کوهنوردی داشته باشد، در سال ۱۹۳۹ اولین صعود خود به کوه Ollivier در جنوب آلپ را انجام داد که محکی خوب برای او بود.
با آغاز جنگ دوّم جهانی به نیروی دریائی سلطنتی نیوزلند پیوست و سپس به عنوان دریانورد در اسکادران نیروی دریائی خدمت کرد، در سال ۱۹۴۵ به فیجی Fiji فرستاده شد و در جزایر سولومون، ادموند هیلاری دچار سوختگی شدید در یک عملیات با قایق شد و سپس به میهنش بازگشت داده شد. قبل از جنگ روزی او به یکی از دوستانش گفت: «من روزی اورست را فتح خواهم کرد». او به چیزی فکر می کرد که در رؤیای هیچکس نبود.
بعد از مرخص شدن از ارتش به انجمن آلپاین نیوزلند پیوست و اولین صعود به خطالرأس Mount Cook و چند کوه بلند دیگر در جنوب آلپ را در برنامه های صعود خود داشت. او به آلپ جنوبی در زمستان و تابستان صعود می کرد . هم صخره نوردی و هم یخ نوردی انجام میداد و تمام تلاش خود را برای آمادگی برای صعود اورست به کار میگرفت.
ادموند هیلاری می گوید: زمانی که بسوی کاتماندو می آمدیم یک حس سیاسی قدرتمندی وجود داشت، مخصوص بین روزنامه های هندی و نپالی که می خواستند اطمینان پیدا کنند که تنزینگ اولین نفری بود که به قله رسیده است و ما احساس کردیم با این مسئله کاملاً راحت نیستیم. جان هانت، تنزینگ و من جلسه کوتاهی داشتیم و موافقت کردیم که این مسئله را بیان نکنیم که چه کسی اولین نفر صعودکننده به قله بود چون همین مسئله می توانست باعث تنش شود.
هیلاری پس از صعود به اورست در بازگشت در سوم سپتامبر ۱۹۵۳ با لوئیز مری رز (Louise Mary Rose) ازدواج کرد، این مرد خجالتی (همانطور که خود می گوید: من پسر خجالتی با یک حس عمیق خود کوچک بینی هستم و هنوز هم این حس را دارم) تکیه اش به مادرزنش بود که از سوی او پیشنهاد ازدواج را به لوئیز مری بدهد.
حاصل ازدواج آنها سه فرزند بود: پیتر، سارا، بلیندا. در سال ۱۹۷۵ در مسیر پیوستن به ادموند هیلاری در دهکده فاپلو Phaplu که هیلاری در حال کمک به ساخت بیمارستانی بود، همسرش لوئیز مری و دخترشان بلیندا در حادثه هواپیما نزدیک کاتماندو کشته شدند و غم از دست دادن آنها مدت های درازی هیلاری را آزار می داد و خودش را مقصر مرگ آنها می دانست.
سالها بعد ادموند هیلاری با پیتر مولگرو بنام جون مولگرو ازدواج کرد. پسر هیلاری همچون پدر پیتر هیلاری یک کوهنورد شد که قله اورست را در سال ۱۹۹۰ صعود کرد در سال ۲۰۰۲ در ماه می پیتر هیلاری در پنجاهمین سالگرد صعود اورست به قله صعود کرد. جاملینگ تنزینگ نورگای (پسر تنزینگ که در سال ۱۹۸۶ درگذشت) بخشی از این اکسپدیشن صعود به قله اورست بود. سرادموند هیلاری ۶ نوه داشت، او بیشتر اوقات زندگی خود را در زمانی که در اکسپدیشن نبود در ملک خود در شهر اوکلند میگذرانید، جایی که کتابهای ماجراجویانه و تخیلی در دوران بازنشستگی او را به خود مشغول میکرد.
ماجراجویی در ارتفاعات بالا (۱۹۵۵)، اولین صعود به اورست، شرق اورست (۱۹۵۴)، اکسپدیشن به قطب جنوب نیوزلند (۱۹۵۹)، گذر از قطب جنوب، داستان اکسپدیشن هیمالیا، عمارتی در ابرها (۱۹۶۵)، بدون جسارت، پیروزی نیست (۱۹۷۵)، از اقیانوس به آسمان (۱۹۸۰)، ۲ نسل با پیتر هیلاری (۱۹۸۴)، صعود: اتوبیوگرافی سر ادموند هیلاری و پیتر هیلاری (۱۹۹۲)، نظاره از قله (۲۰۰۰) و… کتابهایی است که سر ادموند هیلاری نوشته است.
نظر شما