سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - نازنین فاطمه سامنی: در سالهای اخیر، تئاتر کودک و نوجوان بهعنوان یکی از مهمترین شاخههای هنرهای نمایشی توجه بسیاری از هنرمندان و پژوهشگران را به خود جلب کرده است. در این راستا، میزگردی با حضور دو چهرهی برجسته در این حوزه، محمود فرهنگ، پژوهشگر و کارگردان مطرح تئاتر کودک، و مهدی کاموس، نویسنده و کارگردان توانمند در عرصه نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان، برگزار شد. این نشست به بررسی چالشها، فرصتها و تحولات اخیر در تئاتر و نمایشنامههای مرتبط با این گروه سنی اختصاص داشت و فرصتی فراهم کرد تا دیدگاههای کارشناسانه این دو هنرمند در زمینه تئاتر کودک و نوجوان بهطور جامع مورد بحث قرار گیرد.
- چگونه تجربههای شما از داوری نمایشها و مشاهده مشکلات در اجراهای تئاتر مدارس، شما را به سمت ایده «تئاتر بیچیز» برای کودکان هدایت کرد و این مفهوم چگونه توانست به پیشرفت تئاتر کودک و نوجوان کمک کند؟
فرهنگ: یادم میآید در دورهای که حسین مظفر مدیرکل آموزش و پرورش بود، حدود ۲۰ نمایشنامه آماده چاپ داشتیم. با اینکه آنها را تکثیر کرده بودیم، امکان چاپ فراهم نشد. پس از آن من به وزارت فرهنگ رفتم و با مهدی کاموس، که خود از نمایشنامهنویسان و کارگردانان تئاتر و فردی صاحبنظر در حوزه ادبیات بود، آشنا شدم. ما در واقع کارهایی را که از سال ۶۰ شروع کرده بودیم و به نتیجه نرسیده بود، ادامه دادیم. بعد به آموزش استان تهران رفتیم و با برگزاری جشنوارهها، کار را گسترش دادیم. مراسم اختتامیه آن جشنوارهها در تالار وحدت برگزار شد.
فرهنگ: یک بار در سفری به اوکراین، جایی که یکی از نمایشهایم را اجرا میکردم، اتفاق جالبی رخ داد. در موزه لنین، جایی که نمایشها اجرا میشد، یکی از ایرانیانی که در اوکراین زندگی میکرد، به من نزدیک شد و گفت که چند سال پیش در تالار وحدت از من جایزهای دریافت کرده بود. او گفت که این جایزه باعث شد مسیر موفقیتش را پیدا کند و حالا دو کارخانه در اوکراین دارد و قصد دارد در ایران نیز کارخانهای برای تولید غذاهای فریز شده راهاندازی کند. این نشان داد که یک نمایش تا چه اندازه میتواند در زندگی یک فرد تأثیر بگذارد.
مهدی کاموس هم در این مسیر بسیار کمک کرد. او مسئولیت بزرگی در حوزه ادبیات نمایشی داشت و توانست مجموعههای زیادی را در این حوزه چاپ و منتشر کند. در تاریخ ۱۵۰ ساله تئاتر ایران، به ویژه قبل از انقلاب، این دستاوردها بیسابقه بود. در این ۴۵ سال اخیر، هیچکس جرئت نداشت چنین مجموعههایی را به چاپ برساند. ما با یک شورای متخصص و دقیق، حدود ۳۴ مجموعه نمایشنامه تولید کردیم که در هر مجموعه ۵ تا ۷ نمایشنامه وجود داشت. از میان ۲ هزار نمایشنامه ارسال شده از سراسر کشور، حدود ۴۹ اثر را چاپ کردیم.
فرهنگ: این نمایشنامهها موضوعات متنوعی مثل قصههای قرآنی و احادیث گرفته تا دفاع مقدس، تربیتی و آموزشی، ائمه معصومین، انقلاب اسلامی و آرمانهای ملی داشتند. در دهه ۵۰ دو عنوان برجسته نیز به این مجموعهها اضافه شد. موضوعات شامل نمایشهای خیابانی، نمایشهای سنتی به زبان علمی و حتی تئاترهای کودک و نوجوان با مضامین علمی و فرهنگی بود. برای مثال، یکی از آثار مهم «فاطمه فاطمه بود» که به زندگی حضرت فاطمه (س) پرداخته است. همچنین آثاری درباره قصههای قرآنی و موضوعاتی که مورد توجه و نیاز بچهها بودند، به نمایشنامه تبدیل شدند و همه اینها چاپ و منتشر شد. بعد از پژوهشها از ما دعوت کردند به عنوان داور به دیدن کارها برویم.
فرهنگ: داوری برای من جالب بود؛ میخواستم ببینم آیا آن کاری که در گذشته آغاز کردیم و به دنبال آن بودیم که مثلاً در یک دبیرستان امکان اجرای تئاتری با هویت ایرانی و دینی وجود دارد، به نتیجه رسیده است یا نه. به یاد دارم زمانی که در تالار فرهنگ مسابقات برگزار میشد، صدای گریه از پشت صحنه میآمد. در آنجا اتاقهایی برای تمرین بچههای ابتدایی وجود داشت. یک مربی مسن که به نظر نمیرسید مربی مناسبی برای بچهها باشد، به یکی از بچهها دستور میداد که کاری را انجام دهد. آن کودک ابتدایی که قرار بود در نقش یک فرد بزرگسال بازی کند، ریش مصنوعی به چهرهاش چسبانده بودند و او ناراحت بود و میگفت صورتم میسوزد. بعدها متوجه شدم که آن مربی، استاد دانشگاه و تحصیلکرده تئاتر بود. او برای یک مدرسه خصوصی کار میکرد که به او پول داده بود تا تئاتری را کارگردانی کند و آن مدرسه بتواند در مسابقات تئاتر دانشآموزی اول شود و به مرحله کشوری برود.
وقتی این مسائل را دیدم، گفتم باید به سمت «تئاتر بیچیز» برای بچهها برویم؛ تئاتری که نیازی به دکور پیچیده یا تجهیزات گرانقیمت ندارد و با استفاده از وسایل ساده مثل یک کلاه یا عصا اجرا شود. وقتی آثار دینی را در اردوگاهها دیدم، نشانههایی از امید را مشاهده کردم. در آن دوران، انتشارات مدرسه نیز به عنوان یکی از انتشارات برگزیده شناخته شده بود و در حوزه ادبیات نمایشی کودک و نوجوان کارهای ارزشمندی انجام داده بود. این کتابها در سراسر کشور به فروش میرفتند و حالا نایاب شدهاند و مدارس همچنان به دنبال خرید آنها هستند تا از آنها استفاده کنند.
در جشنوارهها، تئاتر کودک و نوجوان را مشاهده کردم که به سمتی مثبت حرکت کرده است. البته در میان آثار، گاهی خطوط قرمز وجود داشت، اما آثار قابلتوجهی نیز خلق شده بودند. به نظر من، پژوهش زمانی ارزشمند است که کاربردی باشد و مورد استفاده قرار گیرد، در غیر این صورت تنها در قفسههای کتابخانهها باقی میماند. من تأثیر این اتفاقات و چاپ و تولید این آثار را در تئاتر تهران مشاهده کردهام. اکنون شهر تهران با داشتن بیش از ۲۰ منطقه، آثاری در حوزه تئاتر کودک و نوجوان تولید میکند و تهرانیها در این زمینه کارهای خوبی انجام دادهاند.
- با توجه به اینکه در تئاتر کودک و نوجوان، آثار مختلفی برای مقاطع تحصیلی طراحی شدهاند، به چه دلیل برخی موضوعات جدی مانند دفاع مقدس و مسائل مذهبی به طور مناسب در این آثار مورد توجه قرار نگرفتهاند؟
فرهنگ: نکتهای که درباره تئاتر کودک و نوجوان مطرح شد، به این اشاره دارد که برخی از آثار برای مقاطع مختلف تحصیلی از پیشدبستانی تا دبیرستان و تربیت معلم بودند. از جمله نمایشنامههای خواندنی که بعدها کوتاهتر شدند. مثلاً من به سید عظیم موسوی گفتم که باید درباره تعزیه برای دبیرستانیها کار کنیم. او ۱۲ مجلس تعزیه را انتخاب کرد و برای هر کتاب ۲۵۰ هزار تومان دریافت میکرد. او برای تولید سه مجلس از این ۱۲ مجلس، از یک شاعر دعوت کرد و تنها برای یک مجلس ۶۰۰ هزار تومان به او پرداخت کرد، زیرا تعهد ویژهای به این کار داشت.
این سه مجلس تولید شد و قرار بود ۱۲ مجلس در حوزه تعزیه و گونههای تئاتر ایرانی ساخته شود. در این زمینه، به نمایشهای روایی نیز پرداخته شد. به یاد دارم که دلم میخواست نمایشنامهای درباره ملاصدرا و خواجه نصیرالدین طوسی برای دبیرستانها نوشته شود. آقای شماسی یک ورژن از خواجه نصیرالدین نوشته بود که حدود چهار ساعت طول میکشید. من به او گفتم اگر میشود این نمایشنامه را برای دبیرستان کوتاهتر کنید تا قابل اجرا باشد. همچنین خواستم که درباره ملاصدرا هم کاری بنویسد، اما در مورد ملاصدرا موفق نشدیم.
متأسفانه، به دلیل توقف فعالیتها و خروج آقای کاموس، این پروژه با ۳۴ مجموعه پایان یافت. نکته مهم این است که مسیری که انتشارات مدرسه یا آموزش و پرورش میروند، با مسیری که جشنواره تئاتر کودک و نوجوان بینالمللی یا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دنبال میکنند، همراستا نیست. البته قرار نیست همه این نهادها یک هدف واحد را دنبال کنند؛ هر کدام با ظرفیتها و ابزارهای خاص خود حرکت میکنند. اگر فرصتی بود، درباره حدود ۱۸۰ نمایشنامهای که به اتفاق آقای دکتر کاموس در کانون و در مسابقات نمایشنامهنویسی کودک و نوجوان خواندیم، صحبت خواهم کرد.
بسیاری از موضوعات جدی در این آثار فراموش شده است. مثلاً در حوزه دفاع مقدس بسیار ضعیف عمل شده و در موضوعات مذهبی هم نتوانستهایم دین را به زبان ساده برای بچهها بیان کنیم. در حالی که اگر به دوران کودکی و نوجوانی ائمه معصومین توجه کنیم، هزاران نکته قابل اجرا برای بچهها وجود دارد. ما نتوانستهایم زبان ساده و جذابی برای این موضوعات پیدا کنیم.
متأسفانه، بسیاری از مسئولان فرهنگی به اهمیت این مسائل توجهی نمیکنند. آنها فکر میکنند دو سالن تئاتر در تهران، یکی در کانون و دیگری در هنر، کافی است. در حالی که تهران با جمعیت ۱۵ میلیون نفری، چقدر کودک و نوجوان دارد؟ تنها دو سالن برای این تعداد کافی نیست. سالنهای موجود قدیمی هستند و کانون هم تنها برای پیشدبستانیها برنامه دارد، و اغلب برنامهها شاد و سطحی هستند، بدون اینکه مسائل تربیتی و عمیق مورد توجه قرار گیرد.
موضوعات دیگری هم در حوزههای دیگر وجود دارد. به نظر من امسال بسیار مهم است که شما یک خبرنگار به جشنواره کودک و نوجوان همدان بفرستید تا این رویداد را رصد کند. چندی پیش، مهدی کاموس لطفی سفارشی داد تا جشنوارههای کشور را از نظر موضوعی بررسی کنیم. متوجه شدیم که وضعیت تئاتر کودک و نوجوان بسیار نامطلوب است. این پژوهش چاپ شد، اما تنها دو نسخه از آن منتشر شد و اسم مهدی کاموس هم در آن ذکر نشد.
- آیا تلاشی که برای چاپ نمایشنامه بزرگسالان هست؛ درباره تبدیل قصههای کودک به نمایشنامه رخ میدهد؟ چرا ما دیگر کتابهای نمایشنامه کودک و نوجوان نداریم؟ یا بسیار محدود تولید میشوند؟
کاموس: اگر بخواهیم درباره نمایشنامه کودک و نوجوان صحبت کنیم، باید بگویم؛ به نظرم مخاطب کودک و نوجوان دوست دارد به جای کتاب قصه، نمایشنامه بخواند. این نوع از کتابها به او خلاقیت ذهنی و تصویری میبخشد. برای مثال، شاید بتوان گفت مخاطب بزرگسال به سراغ رمان میرود و خیلی به خواندن نمایشنامه علاقهای ندارد، اما برای کودکان چنین نیست.
ما نمایشنامههایی داریم که در مدارس و مهدکودکها اجرا میشود و با آنها کار میکنیم. این نمایشها باعث خلاقیت کودکان میشوند. شما تئاترهایی میسازید که کودکان مخاطب آنها هستند و نمایشهایی درباره کودکان برای بزرگسالان هم وجود دارد. اما در هر ۳ حوزه نمایشنامه برای کودک، نمایشنامه درباره کودک برای بزرگسال و نمایشنامه با بازی کودک فقیر هستیم.
اجرای نمایش با کودکان امروز محبوبترین شاخه نمایشهای مرتبط با کودک و نوجوان است؛ یعنی نمایشهای خلاقی که در مهدکودکها یا به عنوان فعالیتهای دانشآموزی انجام میشود. این نوع نمایشها بیشتر برای ایجاد اعتمادبهنفس، مدیریت هیجانات و برطرف کردن مشکلات تربیتی و روانی کودکان به کار میرود. اما مشکل اینجاست که این نمایشها اغلب خروجی هنری یا ادبی ندارند و تئاتر واقعی از آنها ساخته نمیشود. متاسفانه، مربیان نمایش خلاق نیز اغلب با روانشناسی و جامعهشناسی کودک آشنایی کافی ندارند و این یکی از ضعفهای اساسی این حوزه است.
نمایش با دانشآموزان تقریباً در کشور تعطیل است. به عنوان مثال، در سال ۱۳۶۶ برنامهای به نام «تئاتر و نوجوان» به کارگردانی زندهیاد کریم اکبری مبارکه اجرا شد که بسیار موفق بود، اما ادامه پیدا نکرد و هنوز جای خالی آن حس میشود. این برنامه در خاطرات نوجوانان دهه ۶۰ باقی مانده است. متأسفانه، نمایش دانشآموزی در نظام آموزشی ما عملاً مرده است.
همچنین، تئاترهایی که درباره کودک برای بزرگسالان ساخته میشود هم وجود ندارد. تئاتر بزرگسالان به ندرت به موضوعات کودکان یا نوجوانان میپردازد. کودک به عنوان یک انسان مستقل به رسمیت شناخته نمیشود و به حقوق او توجهی نمیشود.
نظر شما