به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، معین محبعلیان در کارگاه «درامنویسی و برخورد با نمایشنامه ترجمه شده» در خصوص بررسی تفاوتها میان ادبیات نمایشی یا ادبیات داستانی، گفت: با توجه به اقلیمی که در آن زیست می کنیم، قصهگویی و روایت نقش پررنگی در تاریخ کشور دارد. کمی به عقبتر که بر میگردیم، با اثری مثل «گیل گمش» مواجه میشویم و امروزه آثار نویسندگان معاصر را مطالعه میکنیم اما نمایشنامه از جایگاه بالایی که داستان در بین مردم دارد، برخوردار نیست و به اندازه داستان محبوبیت ندارد.
وی افزود: مخاطب در برخورد با ساختار نمایشنامه و ورود به فضای آنکه با یک رمان متفاوت است، در فهم آن دچار اشتباه می شود. با این وجود، مهمترین تفاوت بین این دو حوزه، استفاده از یک نوع خاص از فعل است. در داستان اکثراً از فعل زمان گذشته ساده استفاده میشود. نوع روایت نیز اول شخص یا سوم شخص است هرچند که در مواردی محدود، این قاعده برعکس است.
این نمایشنامهنویس خوشنام با بیان اینکه در ادبیات نمایشی یا همان نمایشنامه، داستان در زمان حال اتفاق می افتد، اظهار کرد: جهان نمایشنامه ترکیبی از تصاویر و کلمات است. همانطور که مارجوری بولتون معتقد است در نمایشنامه تصاویر تحت عنوان توضیح صحنه تعریف میشوند و وضعیت حاضر را برای کارگردان، گروه اجرا و در نهایت خواننده تشریح میکند. از طرفی نمایشنامه، مرکب از دیالوگها و موقعیتهای صحنهایست که برای اجرا نوشته شدهاند نه برای خواندن صرف.
کار خوب با پایان بد؛ دلیل افت تدریجی آثار
در میانه کارگاه سوالی مطرح شد با این عنوان که چرا وقتی مشغول مطالعه یا تماشای یک اثر هنری مثل سریال های نمایش خانگی هستیم، در پایان بندی دقت و توجهی که در طول خلق اثر آشکار است، مشاهده نمی شود و به نوعی مخاطب را راضی و یا حتی قانع نمی کند؟
محب علیان در پاسخ به این پرسش گفت: این اتفاق به دو دلیل میافتد. یک اینکه طرح داستان ناقص اجرا شده است. طرح داستانی باید روشن و واضح باشد و وقایع طوری در کنار هم چیده شوند تا هم تماشاگران بتوانند آن را دنبال کنند و هم بازیگران توانایی اجرای آن در صحنه را داشته باشند. این اتفاق در نیمه راه شاید به درستی و مهندسی شده شکل بگیرد اما در پایان دچار نقص شود. مسئله دوم اینکه گاهی اطلاعات مخاطب از اثر نسبت به مولف بیشتر می شود. ایراد کار از آن جایی است که نویسنده به سفارشینویسی روی میآورد تا جایی که برای مخاطب می نویسد نه برای شخصیت.
این بازیگر و نویسنده بیان کرد: درنهایت، پایان قصه برای مخاطب به راحتی قابل حدس است. نبود بحران و چالش در داستان برای کاراکترها این مشکل را به وجود میآورد. مسئله سانسور و ممیزی تا حدی به این موضوع لطمه وارد می کند که از آن نمی توان چشمپوشی کرد. اضافه کردن چند خرده پیرنگ می تواند تاحدی به حل این مشکل کمک کند. نکته ای که نباید فراموش شود این است که نویسنده دغدغه شخصی خود را نباید به حدی مطرح کند که تبدیل به یک مانیفست شود و یا به عبارتی مخاطب را مستقیم نشانه نگیرد.
این مترجم اظهار کرد: با توجه به پیشتاری کشورهایی مثل آلمان در زمینه نمایشنامه و تئاتر، مسئله جدایی و تفکیک مخاطب خاص و عام در معنا وجود ندارد و اگر مخاطب در فهم معنا با مشکل مواجه شود، ایراد از طرف تیم اجرا است. به همین خاطر پرداختن به دغدغه روز جامعه اهمیت پیدا میکند. اینکه یک تئاتر اپرا اجرا شود یا یک اثر اقتباسی به روی صحنه رود و مواردی از این قبیل، کاملاً به شرایط کشور بستگی دارد. مخاطب شناسی در طرحنویسی، تالیف نمایشنامه و انتخاب نمایشنامه حائز اهمیت است.
در پایان کارگاه، به علت آشنایی محب علیان با فضای جشنوارههای هنری، او از برگزاری جشنواره تئاتر دانشجویی نخست استقبال کرد و گفت: این جشنواره در کنار اینکه یک اتفاق خوب و مهم در سطح شهر است، باعث فراهم شدن بسترهای مختلف و ایجاد انگیزه از سوی دانشجویانی که در رشته های غیرمرتبط تحصیل می کنند می شود به حدی که ممکن است از طریق این واسطه به طور جدی وارد فضای نمایشنامه نویسی و تئاتر حرفه ای شوند.
این نمایشنامه نویس عنوان کرد: جشنواره می تواند یک رویکرد راهبردی در تئاتر و نمایشنامه نویسی داشته باشد چون عملاً جشنواره فرصتی برای کشف استعدادهای جدید است و اگر این اتفاق همراه با حمایت و برنامه ریزی باشد، امکان ادامه دار شدن آن وجود دارد.
به گزارش ایبنا؛ اولین دوره جشنواره تئاتر دانشجویی مشهد که با عنوان «نخست» شناخته میشود، از ابتدای آبان به همت موسسه آموزش عالی فردوس در سه بخش اجرای صحنه ای، محیطی و نمایشنامهخوانی برگزار شد.
نظر شما