به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مجموعه سهجلدی «ماجراهای لولو و خرگوشکوچولو» اثر جدیدی است که از سوی انتشارات ذکر با ترجمه زهره طباطبائی وارد بازار کتابهای کودک و نوجوان شده است.
«لو» (Loup) در زبان فرانسه به معنای «گرگ» است. گاهی «لولو» به معنی «گرگکوچولو» در محاورههای روزمره، برای بیان احساسات به کودکان به کار برده میشود. از طرف دیگر در فرهنگ ایرانیان نیز «لولو خورخوره» یا «لولو» موجودی خیالی است ساخته و پرداخته پندار بزرگسالان برای ترساندن کودکان بازیگوش!
اغلب داستانها و کتابهای کودکان، پیامی غیرمستقیم را به آنها القا میکنند؛ مجموعه داستانهای «ماجراهای لولو و خرگوشکوچولو» نیز بر آن است تا درباره اهمیت دوستی و درک احساسات خود و دیگران در کنار پررنگکردن شجاعت و فداکاری، مفاهیمی به مخاطب منتقل کند. عناوین این مجموعه عبارتاند از: «لولو گرگکوچولو»، «لولو در مدرسهی گرگها»، «لولو از گرگ قویتره»
گِرگوار سُل تارُف، پدیدآورنده این مجموعه در سال ۱۹۵۳ میلادی (۱۳۳۲ شمسی) در مصر متولد شد. پدرش لبنانی و مادرش اهل روسیه بود. سهساله بود که با خانوادهاش به فرانسه مهاجرت کرد. او تحصیلاتش را در رشته پزشکی ادامه داد و هفت سال به کار طبابت مشغول شد؛ اما از این کار دست کشید و همکاری خود را به عنوان طراح و نویسنده با یکی از بزرگترین ناشران کتاب کودکان و نوجوانان در فرانسه آغاز کرد. او تألیفهای متعددی در این زمینه دارد. در سال ۱۹۸۹ با انتشار کتابهای «لولو» (Lou Lou) به شهرت رسید. مجموعهای که با تصاویر زنده و رنگآمیزیهای خاص خود، داستان دوستی گرگ و خرگوشی را بیان میکند. از ماجراهای این گرگ و خرگوشکوچولو فیلمی هم تهیه شده است. این کتابها تاکنون بیشتر از یک میلیون تیراژ داشته و به چندین زبان ترجمه شده است.
در بخشی از متن این کتاب میخوانیم:
خرگوش هیچوقت توی عمرش گرگ ندیده بود...
و بچهگرگ هم هیچوقت خرگوش ندیده بود...
یک روز بچهگرگ برای اولینبار با عمویش رفت تا شکار کردن یاد بگیرد. اما عموی پیر کمی عجله کرد و زمین خورد. یک سنگ بزرگ آنجا بود… سر عموگرگ محکم خورد به سنگ و دیگر تکان نخورد.
بچهگرگ داشت فکر میکرد چطور باید به عموگرگ کمک کند که صدایی شنید…. رفت تا ببیند صدا از کجاست؟ صدا از یک سوراخ بود. وقتی بچهگرگ سرش را نزدیک برد، چشمش به یک حیوان کوچولوی بامزه افتاد که روی تخت دراز کشیده بود و کتاب میخواند!
گرگکوچولو با صدای بلند گفت: «آهای! برای من یک اتفاق افتاده…میتوانی کمکم کنی؟!»
حیوان بامزهی کوچولو گفت: «خب معلوم است که کمکت میکنم!»
آنها به کمک هم عموگرگه را به بالای کوه بردند، چون او دیگر مثل آنها زنده نبود.
وقتِ برگشتن بچهگرگ پرسید: «تو یک خرگوشی؟!» حیوانکوچولو: گفت: «بله… خرگوشی هستم که اسمم تام است! من میدانم… تو هم یک گرگی! اما اسمت چیست؟!»
بچهگرگ فکر کرد چرا تا حالا اسم نداشته، شانههایش را بالا انداخت و گفت: «نمیدانم!»
تام خندید و گفت: «پس از این به بعد من لولو صدایت میکنم! موافقی؟» بعد پرید و با ورجهورجه دور شد و از همان دور داد زد: «راست است که گرگها خرگوش میخورند؟!»
لولو دنبالش دوید و گفت: «شاید! اما من تا حالا هیچوقت خرگوش نخوردهام!»
تام ایستاد و با مهربانی گفت: «به هر حال من از تو نمیترسم! بیا دوست باشیم!»
اطلاعات بیشتر:
کتابهای قاصدک (واحد کودک و نوجوان انتشارات ذکر)، مجموعه سهجلدی «ماجراهای لولو و خرگوشکوچولو» به نویسندگی و تصویرگری گِرگوار سُل تارُف را با ترجمه زهره طباطبائی، در ۳۲ صفحه مصور رنگی و به بهای ۴۹ هزار تومان برای گروه سنی «ب» (کودکان ۷ تا ۹ سال) منتشر کرده است.
نظر شما