پنجشنبه ۷ تیر ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۴
نگاهی به کتاب «یکی برای همیشه»؛ داستانی نوجوان درباره امام علی (ع)

روایت کتاب «یکی برای همیشه» همان داستانی است که همه ما می‌دانیم و بارها آن را به شکل‌های مختلف خوانده‌ایم؛ اما این‌بار و در دل این داستان، نوجوان شما، ماجرایی واقعی را در قالب داستانی تخیلی مشاهده می‌کند.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: عدد یک، همیشه و همه‌جا برای من یادآور علی (ع) است؛ وقتی در دفتر تحریریه ایبنا، میان آثار تازه از راه رسیده کتاب‌های قاصدک، کتابِ «یکی برای همیشه» را روی میزم دیدم، بدون اینکه کتاب را بررسی یا تورق کنم، از همان عنوان آن، متوجه شدم که این کتاب مزین به نام علی (ع) است. این دیدار اتفاقی در شب عید غدیر خم را به فال نیک گرفتم و نزدیک‌تر رفتم تا عنوان کتاب را با دقت بیشتری بخوانم: «نوجوان و داستان‌های آسمانی - یکی برای همیشه».

با خواندن نام مجموعه، خیلی زود به خاطر آوردم که این کتاب، یک جلد از همان مجموعه‌ای است که مدیر کتاب‌های قاصدک (واحد کودک و نوجوان انتشارات ذکر) در گفت‌وگویی که در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ۱۴۰۳ داشتیم، به روند تولید ۸ ساله و انتشار آن در بهار سال ۱۴۰۳، اشاره کرده بود. کنجکاو شدم بدانم تصویرگری و متنی که روند به سرانجام‌رسیدنش سال‌ها زمان برده، چه حاصلی را به همراه داشته است. کتاب را همراه خود از تحریریه به خانه آوردم و هنگام غروب، با صدای هیاهوی جشن غدیر که از پنجره و خیابان به گوش می‌رسید، مشغول خواندن آن شدم.

در همان ابتدایی‌ترین نگاه‌، بعد از خواندن عنوان و نام پدیدآورندگان کتاب، تصویر روی جلد آن توجهم را به خودش جلب کرد؛ نمایی از نخل‌ها و ساختمان‌ها با آسمان گرگ‌ومیشِ دمِ صبح که مردی تنها در آستانه دری روشن را با سر و شانه‌هایی رو به پایین نشان می‌دهد؛ این تصویر بدون کلامی، مرا به دل تاریخ برده و تنهایی حضرت علی (ع) در سحرهای کوفه را برایم تداعی کرد. همان‌طور که بعدتر در بخشی از متن کتاب خواندم:

«پیرمرد عصایش را به زمین کوبید و در حالی که آه بلندی می‌کشید گفت: «پسر جان، هیچ‌وقت این چیزی را که می‌گویم فراموش نکن. انسان‌های خوب، همیشه تنها باقی می‌مانند، چون در میان تعداد زیادی از انسان‌های بد قرار دارند! اگر آدم‌های بد، آدم‌های خوب را از میدان به در نکنند چگونه می‌توانند به قدرت برسند و تمام اختیارات را در دست خود بگیرند و هر چه میل‌شان است انجام دهند؟ حالا علی (ع) همان انسان تنهای خوب است که میان افرادی مانند رحمان‌بن‌عوف و زهیر و طلحه و عثمان و بقیه گیر کرده است. این افراد و امثال آن‌ها مجبورند علی (ع) را از صحنه خارج کرده و گوشه‌نشین کنند، چون در برابر او، احساس ضعف و ناتوانی می‌کنند. آن‌ها به معرفت و عدالت و بی‌طرفی علی (ع) حسد می‌برند. معلوم است که هر طوری شده، باید او را کنار بزنند. چون با بودن علی (ع) کار آنان زار خواهد بود.».

اولین شخصیت نوجوان این کتاب را بعد از گذر کردن از جلد و صفحه مشخصات، در صفحه دوم و در برداشت اول داستان ملاقات می‌کنید. فضاسازی داستان و دیالوگ‌هایی که مابین حمزه، نوجوان این داستان و مادرش، در شروع کتاب رد و بدل می‌شود به قدری زنده و شیواست که از همان ابتدای کار به شما اطمینان می‌دهد که این داستان نوجوان، با تمامی کتاب‌های دیگری که تا به حال در حوزه ادبیات داستانی دینی نوجوان خوانده‌اید متفاوت است؛ زیرا قرار است نوجوان شما، به جای خواندن اطلاعات تاریخی فرساینده یا شنیدن روایت ماجرایی تکراری از زبان بزرگسالان، اتفاقات آن برهه و تحلیل ماجرا را از زبان و نگاه دو نوجوانِ این داستان، ببیند و بخواند و به راحتی توسط هم‌ذات‌پنداری با آن‌ها، این واقعه تاریخی‌دینی و فضای حاکم بر آن زمان را بشناسد. هنگامی که این داستان نوجوان را می‌خواندم احساس عجیبی داشتم؛ تمامی اتفاقات این داستان در گفت‌وگوهای میان شخصیت‌ها شکل می‌گیرد و علاوه بر فضاسازیِ به اندازه، به قدری نویسنده هوشمندانه، غیرمستقیم‌گویی را برای بیان اتفاقات و حال‌وهوای آن دوران انتخاب کرده است که باعث می‌شود شما از شنیدن وقایع و برداشت‌های تاریخی که تا به امروز بارها آن‌ها را شنیده‌اید، خسته نشوید و فقط خودتان را در آن لحظه و در کنار شخصیت‌های داستان، در حال گوش‌سپردن به گفت‌وگوی میان آن‌ها ببینید. من نیز احساس می‌کردم به جای خواندن کلمات، در حال دیدن انیمیشنی با موضوع این داستان هستم.

روایت این کتاب همان داستانی است که همه ما می‌دانیم و بارها آن را به شکل‌های مختلف خوانده‌ایم؛ اما این‌بار و در دل این داستان، نوجوان شما ماجرایی واقعی را در قالب داستانی تخیلی مشاهده می‌کند و از زاویه دیگری، به شرایطی که امام علی (ع) با آن دست‌وپنجه نرم می‌کرد، مخالفت‌های موجود و نحوه برخورد مردمان آن زمان با او، واقف می‌شود. در مطالعه این کتاب، علاوه بر غیرمستقیم‌گویی نویسنده، دو مؤلفه دیگر نیز نظرم را به خودش جلب کرد. اولین مؤلفه همان‌طور که در ابتدای صحبتم نیز به آن اشاره کردم تصویرسازی خوب کتاب است؛ برای مثال هنگامی که در خط‌های پایانی صفحه پنجم که در سمت چپ کتاب قرار دارد، می‌خواندم «نور شمع بلند و کوتاه شد. بعد شعله کشید و دود سیاه نازکی را به هوا فرستاد.» ناخودآگاه چشمانم به صفحه سمت راست کتاب و شمعی که روی طاقچه شعله کشیده و دود سیاهی که از آن به بالا رفته بود، افتاد و به واقعی‌شدن تصور من از آن لحظه‌ای که نویسنده سعی داشت آن را برای من توصیف کند کمک کرد؛ بنابراین می‌توان گفت، علاوه بر متن، تصویرهای کوتاه و غیرفانتزی این کتاب نیز به گونه‌ای طراحی شده‌اند که مکمل داستان هستند و باعث می‌شوند شما داستان کتاب را، علاوه بر کلام با نگاه نیز متصور شوید. مؤلفه دومی که در این کتاب برای من جذابیت داشت، پایان‌بندی کتاب بود. کتاب «یکی برای همیشه» با این جملات به پایان می‌رسد:

«پسرک گیج شد. با پاهایی خسته و زخمی و لرزان، بلند شده و از اتاق بیرون آمد. حیاط خانه کمی خلوت‌تر شده بود. به طرف در کوچه رفت و از آن خارج شد. پسرک در حالی که چشم‌هایش پر از اشک شده بودند سرش را پایین انداخت و شروع کرد به رفتن که ناگهان برای سومین‌بار تنه به تنه‌ی پیرمرد و پسر جوان شد! پیرمرد تا او را دید با صدایی لرزان و غمگین پرسید: «چه شده؟ دیدی؟ فهمیدی؟ چه می‌گفتند؟» بغض حمزه ترکید و دوباره با صدایی بلند، شروع کرد به گریه‌کردن و گفت: «ابن ملجم… کار او بوده! اسیرش کرده‌اند! آن‌جاست!» پسر جوان با ترس و رنگی پریده مانند مهتاب پرسید: «علی (ع) …از علی (ع) بگو…» حمزه همان‌طور که به شدت اشک می‌ریخت و هق‌هق می‌کرد، جواب داد: «علی او را صدا زد و در حالی که معلوم بود، طاقتش از درد تمام شده است، پرسید: «چرا؟ چرا؟ آیا من برای شما بد امامی بودم؟!».

پایان این کتاب را به این دلیل دوست داشتم که درست در نقطه‌ای که اتفاق حساس و اصلی ماجرا رخ می‌دهد کلمات داستان تمام می‌شود و فقط حرف‌هایش در ذهن مخاطب ادامه پیدا می‌کند. من نیز مانند خیلی از فعالان حوزه کتاب کودک و نوجوان معتقدم هنر نویسنده در این است که همه‌چیز را در یک کتاب به مخاطب نگوید؛ بلکه با هوشمندیِ خود، سوال‌هایی را در دل داستان برای مخاطب کودک و نوجوان ایجاد کند که او مشتاق شود پس از به پایان رساندن صفحات و کلمات کتاب، به دنبال کشف دنیای بیشتر و بزرگ‌ترِ محتوایی برود که با آن در این کتاب آشنا شده است.

کتاب «یکی برای همیشه» یک جلد از مجموعه «نوجوان و داستان‌های آسمانی» است که فاطمه مشهدی‌رستم آن را نوشته، ساناز کریمی‌طاری تصویرگری کرده و کتاب‌های قاصدک (واحد کودک و نوجوان انتشارات ذکر) در ۳۲ صفحه مصور رنگی، به بهای ۶۹ هزار تومان برای گروه سنی بالای ۱۲ سال روانه بازار نشر کرده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط