یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۳:۱۵
در برابر دولت رانتی

فیرحی، عاشورا را نشان خشم متقابل جامعه و دولت دانسته، نتیجه‌ قهری آن را زندانی و قربانی شدن بخشی از رهبران جامعه و آشوب و کشتارها می‌داند. در جوامعی که دولت از جامعه جدا می‌شود و استقلال پیدا می‌کند، دچار بیماری خودایمنی شده، با جامعه‌ خودش درگیر می‌شود. نتیجه‌ قهری آن، زندانی و قربانی شدن بخشی از رهبران جامعه و آشوب و کشتارهاست.

به گزارش سرویس دین و اندیشه‌ی خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - رضا دستجردی: «عاشورا؛ فساد و اصلاح» به تحقیق علی مهجور، مجموعه‌ای مشتمل بر ۹ سخنرانی مرحوم دکتر داود فیرحی استاد فقید علوم سیاسی دانشگاه تهران در خصوص واقعه‌ی عاشورا طی سال‌های ۱۳۸۶-۱۳۹۹ است. این اثر، بازه‌ای ۲۴ ساله از تاریخ صدر اسلام را در بر می‌گیرد که گستره‌ی آن، سال‌های ۴۱-۶۴ هجری، از شهادت امام علی (ع) تا انتقال قدرت از آل‌معاویه به بنی‌مروان است. گفتارهای فیرحی در این اثر، در ادامه، به ترسیم جغرافیای سیاسی مرکز خلافت اسلامی، مکه، مدینه، کوفه و شام اختصاص یافته، نیز به مواضع نیروها و گرایش‌های سیاسی اشخاص، اقوام و طوایف می‌پردازد. مفاهیمی چون دولت، مشروعیت، بیعت و رأی، بحران خلافت و الگوی حکمرانی در صدر اسلام نیز در خلال سخنرانی‌های فیرحی به چشم می‌خورد. این نظریه‌پرداز اندیشه‌ی سیاسی اسلام، در باب تبدیل خلافت به پادشاهی، سنت نبوی، مفهوم اصلاح دین و بازگشت به سنت پایه، فساد و اصلاح در تفسیر وحی و نظایر آن نیز به ایراد سخن پرداخته است. نیز فیرحی، از منظر جامعه‌شناسی سیاسی و تاریخی، ضمن پرداختن به زمینه، علل و عوامل اجتماعی، سیاسی و تاریخی پیدایی عاشورا، منظر جدیدی از عاشورای حسینی در برابر خواننده می‌گشاید.

فصل نخست «عاشورا؛ فساد و اصلاح» با عنوان «جامعه‌شناسی سیاسی حادثه‌ی عاشورا» به راه‌های مطالعه‌ی عاشورا اختصاص دارد. فیرحی بر آن است که عاشورا را می‌توان از زوایای گوناگون مطالعه کرد، بدون آنکه خدشه‌ای به قداست آن وارد شود. وی، یکی از این طرق را، مطالعه‌ی عاشورا از زبان حاضران در این میدان (مطالعه‌ی متن‌محور) می‌داند. طریق دیگر که کاملاً سنتی است، این مطالعه از زبان راویان است و آخر آنکه، عاشورا را می‌توان از خلال تحلیل زمینه‌های اجتماعی و سیاسی پیدایش آن جست. فیرحی، این گفتار را به رخدادهای حد فاصل سال‌های ۴۱-۶۴ هجری اختصاص داده است؛ از زمان پایان دوران خلافت خلفای راشدین تا انتقال قدرت از آل‌معاویه به آل‌مروان. فیرحی در این فصل نشان دهد که گاهی جنبش‌های اجتماعی در سرنوشتی قرار می‌گیرند که رهبران چاره‌ای جز طی طریق ندارند و اگر از آن منصرف شوند، کل سرمایه‌ی اجتماعی آن جنبش را به هدر می‌دهند.

«عاشورا و اخلاق مقاومت» فصل دیگر این اثر است. فیرحی در این گفتار، با اشاره به بحث و گفت‌وگوهای بسیار در خصوص عاشورا در کشورهای اسلامی که هر سال تکرار می‌شود، بدین اصل پایبند است که این رخداد را در هر دوره‌ای، می‌توان از چشم‌اندازهای متفاوت بررسی و مطالعه کرد و حتی از آن، الگوهایی در روزگار حاضر یافت. وی در این بخش، کوشیده است بحث خود را از زاویه مفهوم مقاومت به پیش برد. پیش‌فرض فیرحی در این گفتار آن است که عاشورا، داستانی است که در درون یک دولت بزرگ رخ داده است. بدین معنا که جامعه مسلمانان، خلافت عظیمی را شکل داد که از جمله تحولات و نتایج آن، قضیه‌ی عاشورا بود. بحث کلی فیرحی در این گفتار، ضرورت پیدایی اخلاق مقاومت با هدف کنترل بی‌نظمی است که از رهگذر حضور شخصیت‌های تأثیرگذار و مقاومت آنان می‌گذرد. به باور فیرحی، سخنان امام حسین (ع)، اصلاح به معنی نپذیرفتن ظلم و حقارت است.

دیگر گفتار فیرحی در این اثر، «تحلیل مسئله‌ی عاشورا از چشم‌انداز بیعت و رأی» است. فیرحی، مسئله اصلی این گفتار را «چگونگی نگاه به حسین بن علی (ع) از زاویه‌ی بیعت» تعریف کرده، به رخدادهای پس از مرگ معاویه می‌پردازد. وی، سخن را با ارسال نامه‌ای از دارالحکومه شام پی می‌گیرد که درون‌مایه‌ی اصلی آن، آرام‌کردن جامعه پس از مرگ خلیفه و گرفتن بیعت برای یزید است. واکنش حسین بن علی (ع) به این نامه «و مثلی لا یبایع مثله»؛ «کسی مثل من با فردی مثل او بیعت نخواهد کرد» است؛ آغاز تناقضی که در ادامه، آغازگر مواجهه‌ی سختی بین آن دو شد. فیرحی در ادامه، سه پرسش را مطرح می‌کند. نخستین آن در خصوص چیستی بیعت و اهمیت آن در تمدن اسلامی است. پرسش دوم فیرحی، به اجبار در بیعت اختصاص دارد و رخدادهای احتمالی در صورت امتناع از بیعت. نهایتاً آنکه کسی که خواست بیعت کند، چه محدودیت‌هایی دارد. پرسش پایانی فیرحی به چرایی امتناع امام حسین (ع) از بیعت اختصاص دارد. فیرحی در این گفتار، به تتناقض پیش روی امام حسین (ع)، اگر بیعت می‌کرد سنت می‌شکست و اگر هم بیعت نمی‌کرد مورد هجوم قرار می‌گرفت، اشاره می‌نماید. امام در چنین شرایطی فرمود: «ألا وَإنَّ الدَّعیَّ ابنَ الدَّعیِّ قَد رَکَّزَ بَینَ اثنَتینِ بَینَ السُلَّهِ وَالذِلَّةِ وَهَیهاتَ مِنّا الذِلَّةُ یَأبی اللّه ُ ذلک لَنا وَرَسولُهُ وَالمُؤمِنونَ وَحُجورٌ طابَت وَطَهُرَت وَأنوفُ حَمیَّةٍ وَنُفوسُ أبیَّةٍ مِن أن تُؤثِرَ طاعَةَ اللِئامِ عَلی مَصارِعِ الکِرامِ». یعنی «این آدم نابکار، مرا میان دو چیز مخیّر کرده است: میان شمشیر و تن‌دادن به خواری. و هیهات که ما تن به ذلّت و خواری دهیم. خدا و رسول او و مؤمنان و دامن‌های پاک و مطهری که ما در آن پرورش یافته‌ایم و دل‌های غیرتمند و جان‌های بزرگ‌منش، این را بر ما نمی‌پذیرند که فرمان‌بری از فرومایگان را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهیم».

بخش دیگر این اثر، همچون فصلی که گذشت، به «عاشورا و مسئله‌ی بیعت» اختصاص یافته است. فیرحی در این گفتار، ضمن تکرار پرسش‌های فوق در خصوص بیعت، به تناقض پیش‌تر گفته شده پیش روی حسین (ع) اشاره می‌کند. معنای بیعت و نقش آن در تمدن اسلامی، جامعه‌شناسی بیعت، شخصیت یزید بن معاویه و خلافت اموی، جامعه‌ی مدینه و امتناع از بیعت با یزید، نیز گفتمان امتناع از بیعت در کلام اهل‌بیت، از جمله مندرجات این فصل هستند.

دیگر بخش کتاب «عاشورا؛ فساد و اصلاح»، «عاشورا و بحران خلافت» نام دارد. فیرحی، دو مقدمه را به این گفتار اختصاص می‌دهد. وی در مقدمه‌ی نخست، به رابطه‌ی دولت و جامعه اشاره، و در حقیقت، به زمینه‌هایی می‌پردازد که در تعامل بین جامعه و دولت به وجود آمد و از درون این دیالکتیک و تضاد نیروها، عاشورا پدید آمد. فیرحی، عاشورا را نشان خشم متقابل جامعه و دولت دانسته، نتیجه قهری آن را زندانی و قربانی شدن بخشی از رهبران جامعه و آشوب و کشتارها می‌داند. مقدمه‌ی دوم این گفتار، به ماهیت دولت در جهان اسلام باز می‌گردد. به باور فیرحی، دولت صدر اسلام، دولتی رانتی مبتنی بر غنیمت بود که نتیجه‌ی آن، ظهور دولت‌مردانی شد که در جامعه، یکه‌تازی می‌کردند و کنترل دین، فرهنگ و نظام آموزش و پرورش، افکار عمومی و رسانه‌ها را در دست داشتند. فیرحی معتقد است در چنین شرایطی، دو واقعه رخ می‌دهد، نخست، اختناق برای آزادی‌خواهان و دوم، فرصت‌طلبی برای فرصت‌طلبان: آنهایی که معترض وضع موجودند و کسانی که بهره‌مند از آن وضع بودند.

«عاشورای ۶۱ هجری و آستانه‌ی سرنوشت» فصل دیگر این کتاب است. فیرحی در این گفتار می‌کوشد با نگاهی به کتاب «الصحیح من سیرة الإمام الحسین بن علی علیه السلام» از مرحوم سیدمرتضی عسکری، مختصری در باب اوضاع و احوال سال ۶۱ هجری توضیح دهد. وی در مقدمه دوم این گفتار، به دو جنبه‌ی عاطفی و عقلانی و تاریخی رخداد عاشورا اشاره و کوشش کرده تا با توجه به اهمیت تحلیل علمی، تاریخی و عقلانی، به جنبه‌ی عاطفی آن کمتر بپردازد. غنایم، اشرافیت و نابرابری، تحول در نهاد مذهب، و مواجهه‌ی امام حسین (ع) با بحران، مجموعه مندرجات این بخش هستند.

فیرحی در گفتار «عاشورا و مفهوم اصلاح؛ بازگشت به بنیان‌گذار» با اشاره به وصیت امام حسین (ع)، این پرسش را مطرح می‌کند که چرا امام بر بازگشت به سنت اصرار دارد و اصولاً سنت چیست؟ فیرحی، مسئله‌ی اصلی حسین را دگردیسی در سیره‌ی حکمرانی امت می‌داند و کوشیده در این فصل بدان پاسخ دهد.

«عاشورا، سنت و خلافت» دیگر گفتار فیرحی در این کتاب است. فیرحی در این اثر، عاشورا را پدیده‌ای منشوری (چندوجهی) خوانده و کوشیده آن را در قالب رابطه‌ی سنت و خلافت، از منظر اجتماعی و سیاسی مطالعه و بررسی نماید. سخنران در این گفتار می‌کوشد تحولات پس از رحلت پیامبر که خلافت تغییر ماهیت داد و اصطلاحاً به حکومتی تئوکراتیک یا تئواولیگارشیک تبدیل شد را تحلیل و بررسی نماید.

دیگر بخش این اثر به «عاشورا و بحران سنت» اشاره دارد. فیرحی در این گفتار بر آن است تا در خصوص مفهوم سنت ایراد سخن کرده، آن را از منظر سنت به معنای فقهی آنکه ناظر به قول و فعل و تقریر امام معصوم (ع) است، مطالعه و بررسی نماید.

این نظریه‌پرداز اندیشه سیاسی اسلام در گفتار «مفهوم فساد و اصلاح در نهضت عاشورا»، ضمن تبیین معانی کلاسیک و مدرن اصلاح، ادبیات امام را ناظر به اصلاح در مقابل فساد، نه اصلاح در مقابل انقلاب می‌داند. وی در این گفتار می‌کوشد فساد و اصلاح در تفسیر وحی و سنت، و اصلاح دین در بیان امام را تبیین نماید.

فیرحی در «هدف اصلاح در نهضت عاشورا» ضمن بیان برخی پرسش‌های ابتدایی در خصوص چیستی و چرایی رخداد عاشورا، به عقب‌ماندگی پژوهش‌های تاریخی، روایی، حدیثی، فقهی و جامعه‌شناختی در مقابل مباحث شعائری اشاره دارد. وی در این گفتار بر آن است تا با بهره‌گیری از متن موجود از خود امام حسین (ع)، آگاهی‌هایی از دیدگاه‌های وی در خصوص اصلاح دین و اصلاح سیاست بدست آورد.

«عاشورا و اصلاح دین» پایان‌بخش این اثر است. فیرحی در این بخش، ضمن اشاره به بحث اصلاح دینی در دوره بیداری، به تردیدها در خصوص فهم سنتی از عاشورا و تلاش در تبیین‌های جدید و گشودن راه‌های جدید برای پژوهش در عاشورا می‌پردازد. وی این دوره را آغازگر دو تلنگر اصلاح امر سیاسی و اصلاح امر دینی خوانده، چهار نظریه‌ی مهم را در این زمینه مطرح می‌کند: اولویت اصلاح سیاسی، اولویت اصلاح دین، هم‌بستگی اصلاح سیاسی و دینی، و اصلاح به اقتضای شرایط زمان و مکان. این فصل به نتایج و استفاده‌های احتمالی وجود این نظریه‌ها اشاره دارد.

گفتارهای فیرحی با وجود تعدد آثار بسیار در این حوزه، که با توجه به محتوای آن، بعضاً خوشایند برخی طیف‌های عمدتاً دین‌گریز جامعه نیست، بسیار خوش‌خوان است. این اثر را از آن منظر می‌توان قابل توجه دانست که کوشیده پلی میان رخدادی سیاسی-مذهبی در گذشته با جامعه‌ی امروز ایجاد کند. نیز نشان دهد درس‌ها و عبرت‌های عاشورا، جهان شمول‌اند و قابل استفاده در هر زمان و مکان.

کتاب «عاشورا؛ فساد و اصلاح» در ۲۰۷ صفحه از سوی نشر نی به چاپ رسیده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین