به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قم، حامد اشتری شامگاه سهشنبه در پنجاه و دومین محفل عصرانه داستان قم که به نقد و بررسی کتاب «داستان مرد تنها» نوشته مریم ابراهیمی شهرآباد با حضور رویا حسینی به عنوان مجری کارشناس برگزار شد، گفت: این رمان احساس میکنم مضامین را دعوت کرده و این خوب است. بخش زیادی از این رمان در قبرستان قم میگذرد. اگر ما میآمدیم مسئله مرگ را در جای دیگر بیان میکردیم حق مطلب ادا نمیشد. این نشستن در کنار قبرها اگر میخواهد به خود مفهوم مرگ نقد بزند میتواند در کنارش پایدار نبودن عشق زمینی را بیان کند.
وی ادامه داد: رمان از تعدد مسئلهها رنج میبرد. یک سری باید قیچی شود و یک سری باید پرورانده شوند. من از خانم ابراهیمی پیش از آن دو داستان کوتاه خواندم و یکی از آنها را خیلی خوب دیدم و دیگری نیاز به کار داشت. این رمان هم به همین صورت است. یک جای خوب درآمده و جاهای دیگر نیاز به پروراندن دارد.
این نویسنده بیان کرد: این رمان را به عنوان یک بذر میبینم و اگر نویسنده یک روزی روی یکی از این بذرها متمرکز شود میتواند خوب آن را بپروراند.
نویسنده «قربانی طهران» افزود: اگر قرار شد مضمون داستان را بر این بگذاریم که بریدن از عشق زمینی و پیوند به عشق آسمانی باشد، این را نباید در فلشبک روایت کنیم. باید با این مضمون بازی کرد و به اصطلاح آن را با صحنهپردازی بیان نمود.
وی اضافه کرد: اینکه چه موتیفهایی باید استفاده شود و از چه کهنالگوهایی بهره ببریم باید ابتدا بیندیشیم و اینطور نیست که حتماً باید با متون پیش از خود گفتگو داشته باشیم.
اشتری در پایان گفت: برای این کار چند مسئله نیاز است. اولاً نباید مکانیکی باشد دوماً نباید به زور به یک موضوعی وصل شویم و بینامتنیت ایجاد کنیم. از نقاط قوت این رمان میتوان به این اشاره کرد که نویسنده دغدغههای خوبی داشته و بذرهای خوبی کاشته و میتواند با هر کدام از این بحثها رمانی را بنویسد و یک موضوع را هدایتگری کند.
مریم ابراهیمی شهرآباد نویسنده رمان در بخشی از این برنامه درباره شکلگیری ایده رمانش گفت: در زمان تدریس دانشجویی داشته که داستان مفقود شدن داییاش را تعریف میکند و این داستان جرقه خلق شخصیت مهدی ابراهیمی میشود.
وی گفت: این کتاب اولین رمانم نیست ولی اولین رمان چاپیاش است.
ابراهیمی همچنین درباره مضمون اثرش بیان کرد: من دنبال این بودم که بریدن از عشق زمینی و رسیدن به عشق الهی را در داستانم بازتاب بدهم. مهدی داستان، عاشق منیر میشود اما این عشق، به وصال نمیرسد و مهدی را به سمت دیگری سوق میدهد. البته این عشق زمینی، میتواند شکلهای دیگری هم داشته باشد. مانند عشق ثروت یا عشق خانواده که همگی حجاب هستند و اگر از آنها فاصله بگیریم، میتوانیم به سمت عشق والاتر حرکت کنیم.
نویسنده کتاب «داستان مرد تنها»، درباره آقافخر یکی از شخصیتهای داستان گفت: من با شاگردهای ایشان مصاحبه کردم، ایشان راضی نبودند که برایشان کرامتسازی شود. من هم چون فضای داستان در آرامستان بقیع میگذشت، از آقافخر به عنوان یک سالک و عارف الیالله یاد کردم که مسیر زندگیاش تغییر میکند و از یک سبک زندگی لاکچری به سمت عرفان و سادهزیستی میرود.
نظر شما