به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): طوفان الاقصی صدای مظلومانی بود که سالها در پی حفظ ارزشها و آرمانهای خود جنگیدهاند و با دست خالی به دل سیاهه دشمنی زدهاند که جز شر مطلق هیچ سودی برای جهانیان به خصوص افراد مسلمان جهان اسلام ندارد.
شماره نهم دو فصلنامه «اندیشهنامه پایداری» به موضوع ادبیات محور مقاومت اختصاص داده شده است و در گفتوگو با نویسندگان و فرهیختگان داخلی و خارجی از جمله کشورهای لبنان و سوریه موضوعات این حوزه را واکاوی کرده است.
سمت درست تاریخ بایستید
در یادداشت سردبیر فصلنامه اندیشهنامه پایداری به قلم جواد کامور بخشایش میخوانیم: «این صدای انسانی، نه صدای مظلومیت فلسطین، بلکه صدای مظلومیت همه مظلومانی بود که در اقصی نقاط دنیا زیر سیطره و تسلط ظلم و استبداد و تجاوز قرار گرفته اند. این صدا، صدای انسانیتی بود که از گلوی انسانهای مظلوم بیرون آمد و در سراسر دنیا طنینافکن شد و مردمان بسیاری را از خواب غفلت بیدار کرد و تامل در این رویدادها وادار ساخت، تا در «سمت درست تاریخ» بایستند و نه از ملت مظلوم فلسطین، که از انسانیت و شکوه و شوکت آن حمایت کنند.»
مولفههای ترجمه ادبیات مقاومت
در گفتوگو با دکتر هادی نظریمنظم، عضو هئیت علمی دانشگاه تربیت مدرس گروه زبان و ادبیات عربی درباره ادبیات مقاومت آمده است: «اگر کتابی که به عربی ترجمه میشود از عبارت درست الخلیج الفارسی استفاده کرده باشد، در خیلی از کشورهای عربی اجازه نمیدهند این کتاب منتشر شود یا اگر کتابی یکسری ادعاهای درباره مالکیت ارضی جزایر سهگانه شده باشد و این کتاب به بازارهای دبی برود، حتماً جلویش را خواهند گرفت. اگر به این حساسیتهای سیاسی، فرهنگی، جغرافیایی و حتی نژادی و زبانی توجه نشود، حتماً اثر ما با اقبال مواجه نخواهد شد. من اعتقاد دارم اگر این مولفهها را در نظر داشته باشیم و برای نویسندگان دورههای دانشافزایی بگذاریم که فرهنگ مقصد و پذیرنده به چیزی نیاز دارد، میتواند خیلی کمک کند. توجه به این عوامل و فاکتورهای مهم میتواند ترجمه ادبیات مقاومت را موفق و با استقبال بیشتری مواجه کند.
صدام در میان شعلههای موزه قادسیه
جنگ ایران و عراق و حیات برهنه فراریان جنگ، این مقاله ترجمه فصل نخست کتابی است با عنوان جنگ و اشغال در داستان عراقی که به قلم اکرام مصمودی نوشته شده است. خانم دکتر مصمودی، استاد مطالعات عربی و آفریقایی دانشگاه دلاور آمریکا و حوزه مورد علاقه او ادبیات معاصر عربی، ادبیات داستانی عراق و ترجمه ادبی است. او افزون بر نگارش این کتاب، ترجمه چند رمان عربی را به زبان انگلیسی در کارنامه خود دارد. در جایی که میتوان انتظار داشت نویسندگان عراقی درباره آثار ویرانگر جنگ آمریکا و عراق در سال ۲۰۰۳ و هرج و مرج و خشونت پس از آن بنویسند، شگفتآور است که میبینیم که آنها بخش قابل توجهی از خلاقیت و تخیل خود را به کاوش در گذشته و بازنگری جنگهای قدیمی اختصاص میدهند و از پدیدههای سخن میگویند که پیشتر به آن نپرداختهاند.
نویسندگان عراقی میتوانند تا حدودی از آثار ویرانگر جنگ آمریکا و عراق که در سال ۲۰۰۳ میلادی نیز به وقوع پیوست بسیار متن و نوشته را نیز به چاپ برسانند، اما نکته قابل توجه در اینجا همین مسئله است که آنان از مطالبی سخن گفته اند که تا کنون به آن نپرداخته بودند. از جمله این پدیده ها می توان به فرار از خدمت، به ویژه در طول جنگ ایران و عراق (۱۹۸۸-۱۹۸۰)، مخالفت با جنگ، و رابطه میان جنگ و هنر اشاره کرد.
رژیم بعث عراق از آغاز تا پایان جنگ با برگزاری مسابقات ادبی، جشنوارهها و مسابقات شعری و اهدای جوایز بزرگ برای آنچه که در آن زمان «قادسیه های صدام» نامیده میشد نویسندگان و شاعران را به فعالیتهای تبلیغی تشویق میکرد. بسیاری از شاعران و داستاننویسانی که در این مسابقات شرکت میکردند، از کمکهای مادی و امتیازات و جوایز ادبی بهرهمند میشدند. میریام کوک، این پدیده را در فصل «شعلههای آتش در قادسیه» در کتاب زنان و داستان جنگ اینگونه بیان میکند: «وقتی این کتابها را مرور میکردم همواره با این نام قادسیههای صدام با فعالیتهای ادبی درباره جنگ پیوند خورده است. این نام با شماری از کتابها، مسابقات ادبیو حتی با کل یک موزه مرتبط بود…»
به اجبار خاک خرمشهر را بمباران کردم
منصور کاظمیان، خلبان آزاده ای که یکی از همرزمان شهید عباس دوران در هنگام شهادتش بود از سال ۵۳ در آمریکا مشغول آموزش بوده و جزو چهار خلبانی بوده که در سال ۶۱ در بغداد کنار شهید دوران بوده است و پس مورد حمله قرار گرفتن جنگنده شان توسط دشمن مورد اسارت قرار گرفته و عباس دوران در این عملیات به درجه شهادت نیز نائل گشته است. در نشستی که به بیان خاطراتش از جنگ پرداخت، درباره برخی وضعیتهای بغرنج در جنگ تحمیلی میگوید: «برای بمباران مواضع رژیم بعث به سمت جاده دزفول-آبادان که یک طرف آن نیروهای ایرانی و طرف دیگر نیروهای رژیم بعث بود رفتیم. زمانی گریه کردم که برای بمباران خرمشهر رفته بودیم. ما مجبور بودیم شهر خودمان را بمباران کنیم چون عراقی ها به داخل شهر آمده بودند و به سمت اسگله و کمرک رفته و هرچه ماشین بود را بار کرده و به سمت عراق می رفتند. آنها را در خرمشهر زدیم که ماشین ها به دستشان نیفتد.»
جایزه جهانی فلسطین
جایزه جهانی فلسطین، جایزهای بینالمللی و غیر دولتی است که ایده آن حدود سال ۱۳۹۷ از سوی افراد دغدغهمند شکل گرفت که به این فکر افتادند تا برای تقویت شعر و داستانهایی که در این حوزه نوشته میشود، تاسیس کنند. ایده اولیه این جایزه در همین جلسات نیز شکل میگیرد و با دعوت از تعدادی از نویسندگان، شاعران که به مقاومت تعهد دارند هسته اولیه این جایزه شکل گرفت.
درباره این مسئله گفتوگویی با محسن پرویز، دبیر شورای ارزشیابی هنرمندان، نویسندگان و شاعران در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت گرفته که در بخشی از آن میخوانید: «یکی از اهداف اصلی، دلگرم کردن و توجه به نویسندگانی بود که در حوزه فلسطین می نویسند، و این هدف به نظر من محقق شد. در میان برگزیدگان، نویسندگانی با گرایش های سیاسی و تفکرات مختلف حضور داشتند، و در جلسه اهدای جوایز احساس می شد که این افراد خیلی تحت تاثیر قرار گرفته اند؛ چرا که می دیدند بالاخره یک جایی، یک کسی به آنها توجهی کرده و کارشان دیده شده است.»
نگاهی به ادبیات محور مقاومت
مقاومت و ادبیات محور مقاومت به دلیل مفهوم گسترده و چندلایه که درباره آن وجود دارد نیازمند بررسیهای جدی ابعاد و وسعت آن دارد. اینکه این ادبیات با چه اهدافی و آن هم در حوزه کشورهای مقاومت شکل گرفته از جمله اهدافی است که در گفتوگو با صاحبنظران و کارشناسان این عرصه پیگیری شده است. ادبیات مقاومت معمولاً به توصیفات مجاهدات و مبارزهها میپردازد.
درباره این حوزه از ادبیات با کارشناسان متعددی صحبت انجام شده که یکی از آنان کورش علیانی، نویسنده، پژوهشگر و ویراستار عرصه ادبیات معتقد است: «گمان من این است که مقاومت دو تا ویژگی دارد: یک، ایستادگی در مقابل یک قدرت متمرکز محدودیت ناپذیر جهانی است که بعضی به آن استکبار جهانی، بعضی امپریالیسم و بعضی دیگر سرمایهداری میگویند که من این سومی را خیلی بیشتر میپسندم. ویژگی دوم مقاومت این است که از سبک زندگی پشتیبانی میکند که در آن مصرف ارزش نیست و اسراف ضدارزش است. به نظر من مقاومت این دو ویژگی را تعیین میکند.»
این نویسنده و مترجم ویژگی دیگری را که برای ادبیات مقاومت بیان میکند و نقطه قوت آن تلقین میکند خود زندگی را زیستن است: «دو کتاب «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» نوشته احمد دهقان و «هفت روز آخر» نوشته محمدرضا بایرامی است. چرا این دو کتاب انقدر خوباند؟ به خاطر اینکه این دو نفر با یک اعتماد به نفس شایستهای خاطرات و زندگی زیستهشان را بر تواناییهای ادیبانه و تکنیکالیشان مقدم دانستند. هرچه از این سادگی دور شدند و سعی کردند که تکنیک درست کنند و رمان به معنی فنی بنویسند، به نظر من کمتر موفق بودند و شاهکار این دونفر همچنان این دو اثر است. البته ممکن است که خودشان بگویند نه. این آثار خیلی جاندار و زنده هستند.
آن قسمت از کتاب «هفت روز آخر» را یادتان هست که میبینید رفیقش دارد از قمقمه آب میخورد و ناراحت میشود و به او میگوید: «این آب را به ماهم بده.» آن وقت رفیقش میگوید: «این آب نیست و این ادرار خودم است.» با هیچ ادبیاتی نمیتوان این را درست کرد. میدانی چرا نه؟ به این دلیل که به ذهن نمیرسد که کسی ممکن است ادرار خودش را از تشنگی بخورد. باید دیده باشی و زیسته باشی تا بتوانی چنین چیزی را بنویسی. این حاصل تکنیک نیست، حاصل زیست و گزارش است.»
شماره نهم دو فصلنامه «اندیشهنامه پایداری» ویژه بهار و تابستان ۱۴۰۳ به موضوع ادبیات محور مقاومت اختصاص داده شده در ۲۶۰ صفحه به چاپ رسیده است.
نظر شما