آرام محمدی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: از همان ابتدا در زمینه عکاسی فعالیت داشتم و تحصیلاتم نیز در همین حوزه بوده است. دوره کارشناسیام را در رشته عکاسی گذراندم و بیشتر پژوهشهایم نیز حول محور عکاسی بوده است. در مقطع کارشناسی ارشد و دکترا نیز پژوهشهایم را در این حوزه ادامه دادم.
محمدی درباره فرآیند نوشتن کتاب «تاریخ معاصر عکاسی ایران» گفت: موضوع پایاننامه کارشناسی من، مستقیماً به عکاسی ایران مربوط نبود، اما بخشهایی را به آن اضافه کردم که درباره عکاسی معاصر ایران بود. زمانی که برای مقطع دکتری ادامه تحصیل دادم، همین موضوع را گسترش دادم. البته بخشی از این مسیر بهصورت اتفاقی پیش آمد. زمانی که کتابهای مرتبط با رسانه میخواندم، با مفاهیمی مانند «بیرسانگی» و «بیش رسانگی» آشنا شدم که تأثیر زیادی بر تحقیقاتم داشت.
وی همچنین توضیح داد: در رساله دکتری مفاهیم «بیرسانگی» و «بیش رسانگی» نقش پررنگی پیدا کردند، اما در کتاب تلاش کردم بیشتر بر روی آثار هنری تمرکز کنم و از بحثهای نظری فاصله بگیرم. زیرا مخاطبان کتاب، فقط اساتید دانشگاه و دانشجویان دکترا نیستند، بلکه مخاطبانی عامترنیز میتوانند از آن بهرهمند شوند.
محمدی در پاسخ به این پرسش که چرا محدوده زمانی ۵۷ تا ۹۰ برای بررسی انتخاب شده است؟ تصریح کرد: در رساله دکتری به دلیل محدودیتهای زمانی، باید یک بازه مشخص را انتخاب میکردم. انتخاب بازه زمانی ۵۷ تا ۹۰ به این دلیل بود که بتوانم بهصورت عمیقتر بر روی موضوع تمرکز کنم. اما در کتاب که در حال حاضر به زبان انگلیسی در حال چاپ است، این بازه زمانی را گسترش دادهام و از سال ۴۳، یعنی از اولین نمایشگاه عکاسی در تالار ایران، شروع کردهام و تا سالهای اخیر ادامه دادهام.
وی در ادامه درباره چارچوب نظری کتاب خود اظهار داشت: هدف اصلی من از نوشتن این کتاب، ارائه یک مدل بنیانی برای تحلیل و فهم عکاسی بود. به این معنا که نمونهها و هنرمندان مختلف را میتوان جابهجا کرد، اما چارچوب تحلیلی ثابت است. این تقسیمبندیها به ما کمک میکند تا بتوانیم روایتی منسجم از تاریخ عکاسی ایران داشته باشیم. هر فردی میتواند با استفاده از این چارچوب، روایتی متفاوت را با آثار دیگری بیان کند.
نظر شما