جمعه ۱۴ دی ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۷
تسلی‌خاطر تنها به ساحت احساسات و عواطف تعلق دارد

خراسان‌رضوی - یک پژوهشگر و استاد دانشگاه گفت: «تسلی» به ساحتِ احساسات و عواطف مرتبط است چرا که احساسات و عواطف نیازمند تسلی‌یافتن و تسلی‌دادن هستند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در مشهد، مصطفی ملکیان صبح جمعه در نشست نقد و بررسی کتاب «در باب تسلی خاطر» که در پردیس کتاب مشهد برگزار شد، گفت: «تسلی‌» به ساحتِ احساسات و عواطف مرتبط است چرا که احساسات و عواطف نیازمند تسلی‌یافتن و تسلی‌دادن هستند.

وی افزود: ما امروز تنها می خواهیم به این کتاب از بالا به پایین نگاه کنیم و شابلونی روی کتاب بگذاریم که برخی از ویژگی‌های کتاب پررنگ‌تر شوند.

این چهره حوزه اخلاق و فرهنگ درباره نقاط قابل ذکر در کتابِ «در باب تسلی خاطر» گفت: ما دو پدیده داریم که این دو پدیده با یکدیگر تفاوت دارند یک پدیده «تسلی» به تعبیر زبان عربی است که ما در فارسی به آن تسلی یافتن می‌گوییم و همانی است که عرب‌ها می‌گویند، تسلیت یعنی «تسلی دادن».


وی افزود: زمانی منِ رنج دیده خودم با استفاده از روش‌هایی تسلی می‌یابم، و زمانی با روش‌های دیگری به من تسلی می‌دهند، در قسمت اول من با تسلی دادن سر و کار دارم.

این فیلسوف اظهار کرد: زمانی من در دو مقاله متفاوت، که در مجله اندیشه پویا منتشر شد تفاوت این دو تعبیر را توضیح دادم. در یک مقاله درباره «تسلیت» و در مقاله دیگری در باب «تسلی» صحبت کردم و آنجا گفتم با چه روش‌هایی می شود تسلیت داد و با چه روش‌هایی می شود تسلی یافت.


مصطفی ملکیان بیان کرد: در آن مقاله معنی این دو مفهوم روشن شده، آنجا ویژگی‌هایی در قالب روش‌هایی برای تسلیت و روش‌های دیگری برای تسلی‌دادن بیان شده است.

نویسنده کتاب «حدیث آرزومندی» بیان کرد: کتاب «در باب تسلی خاطر» در عین اینکه نام‌اش در مورد تسلی‌خاطر و تسلی‌یافتن است اما بعضی از مطالب آن درباره «تسلیت» است، نه تسلی. در جریان کتاب گاهی می‌بینیم یک جور خروج از بحث رخ داده و بحث از تسلی‌دادن به سمت دیگری رفته است.

ملکیان ادامه داد: نکته دیگر در خصوص این کتاب این است که وقتی کسی در بابِ تسلی‌خاطر و تسلی‌یافتن سخن می‌گوید، در باب کدام ساحت از ساحت‌های زندگی سخن گفته است؟ ما در درون خودمان یک ساحتِ باور، یک ساحتِ احساس و عاطفه و یک ساحتِ خواسته داریم.

وی با بیان اینکه ما در زمان‌های مختلف با یک‌کدام از این باورها سر و کار داریم، گفت: «تسلی» به ساحت دوم مربوط است یعنی احساس و عاطفه. هیچ‌گاه نمی‌توان کسی را در باب باورهایش تسلی‌داد، یا خودِ فرد، در باب باورهایش تسلی بیابد.

این فیلسوف و مترجم گفت: نمی‌توانیم به کسی بگوییم می‌خواهم در خصوص باوری که داری به تو تسلیت بدهم یا تو را تسلی بدهم. عین این سخن در خصوص خواسته‌ها هم صادق است. هیچ‌گاه نمی‌توانیم کسی را بابت خواسته‌هایش تسلی بدهیم. «تسلی» به ساحت دوم یعنی احساسات و عواطف مرتبط است چرا که احساسات و عواطف نیازمند تسلی‌یافتن و تسلی‌دادن هستند، این احساسات و عواطف هستند که اگر منفی شدند شخص نیازمند تسلی است و چه بسا دیگران مکلف هستند کمابیش در حد توانِ خودشان او را تسلیت بدهند.

وی بیان کرد: جامع احساسات و عواطف منفی که تسلیت را پیش می‌کشند، احساس «رنج» هستند. این رنج است که احساس و عاطفه را زیر پوشش خودش می‌گیرد و من وقتی با رنج سر و کار دارم تسلی می‌یابم یا از سمتِ دیگران تسلی می‌گیرم. پس تسلی و تسلیت با «رنج» سر و کار دارند و رنج تمام احساس و عاطفه منفی آدمی را در بر می‌گیرد.

تفکیک انواع رنج

مصطفی ملکیان با بیان اینکه کتاب اقسام رنج را تفکیک می‌کند، ادامه داد: در خصوص این تفکیک نویسنده دقت خوبی نشان داده است، چرا که ما از رنج تسلی می‌یابیم اما رنج از چه چیزی؟ این رنج از چه چیزی انواعی از رنج را پدیدار می‌کند. ما وقتی رنج می بریم، دلیل آن رنج تنها از یک مسئله نشات نمی‌گیرد، دلیل رنج ما انواع مسائل است، و کتاب رنج‌بردن‌های نیازمندِ تسلی و تسلیت را با یکدیگر متمایز می‌کند.

وی افزود: رنج‌هایی که ما معمولاً در آنها نیاز به تسلی داریم بعضی ناظر به گذشته، و برخی حال و آینده هستند، ما همیشه از آنچه در گذشته بوده نیازمند تسلی نیستیم، گاهی از فرآیندی که الان در آن هستیم رنج می‌بریم و گاهی رنج از اتفاقات پیش نیامنده آینده.

او در خصوص تفکیک رنج ها گفت: اینکه از آنچه بر من برگذشته، می‌گذرد و آنچه تصور می‌کنم در آینده بر من خواهد گذشت رنج می برم را باید تفکیک کنیم.

این پژوهشگر و نویسنده بیان کرد: همچنین کتاب می‌گوید باید تسلیم سرنوشت شد، بعدها رواقیون گفتند باید علاوه بر تسلیم، راضی به سرنوشت هم باشیم، و بعد علم روانشناسی ایجابی، گفت باید عاشق سرنوشت باشیم.

روش‌های تسلی خاطر

ملکیان ابراز کرد: مایکل ایگناتیف، نویسنده این اثر معتقد است یکی از راه‌های تسلی این است که من باید به کل سرنوشتم عاشق باشم، و بعد از این عاشق شدن باید به اجزا آن هم عاشق باشم.

وی افزود: اگر کسی عاشق کل سرنوشتش باشد باید عاشق شکست‌ها، محرومیت‌ها، محدودیت‌ها و همه‌چیز زندگی باشد. پس کل متشکل از اجزا است و اگر به یکی از اجزا عاشق نباشیم به کل هم عاشق نیستیم.

انفصال گذشته از آینده، روشی برای تسلی‌خاطر

ملکیان با اشاره به اعتقاد نویسنده به راه دیگر تسلی گفت: ایگناتیف می‌گوید اگر شخص خیلی رنج می‌برد اما نگاهش این است که زندگی بخش‌های خوبی هم دارد و اتفاقات ارزشمندی نیز در چنته دارد که می‌ارزد به خاطر آن‌ها زندگی کرد، بر اساس این نگاه، آینده را انگار منفصل از گذشته می‌داند، یعنی فرد می‌گوید گذشته دردناک بوده است اما آینده قطعاً خوب است و این نگاه انفصال را به همراه دارد. این انفصال هم زندگی را همراه با تسلی می‌کند.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 1
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • خلیل حسینی عطار IR ۱۲:۴۰ - ۱۴۰۳/۱۰/۱۵
    گزارش بسیار ارزشمندی است و شوق برانگیز برای خواندن کتاب

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها