به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک، این دورهمی معنوی هفتگی دوشنبههای مثنوی خوانی پس از دو هفته تعطیلی به خاطر شرایط نامساعد جوی هوا و سرما، شامگاه دوشنبه یکم بهمن با حضور علاقمندان با خوانش تفسیر و تعبیر بخش پایانی حکایت «جواب آن مثل که منکران گفتند از رسالت خرگوش پیغام پیل از ماه آسمان» همراه ابوالفضل نیک عهد مدرس این نشست پیگیری شد.
بخش پایانی ابیات حکایت «جواب آن مثل که منکران گفتند از رسالت خرگوش پیغام پیل از ماه آسمان» را در زیر همراه با تعبیر و تفسیر آن میخوانید:
روحشان بشکست و اندر آب ریخت
ذره ذره آبشان بر میگسیخت
کیست کو نشنید احوال ثمود
و آنک صرصر عادیان را میربود
چشم باری در چنان پیلان گشا
که بدندی پیلکش اندر وغا
آنچنان پیلان و شاهان ظلوم
زیر خشم دل همیشه در رجوم
تا ابد از ظلمتی در ظلمتی
میروند و نیست غوثی رحمتی
جمله دیدند و شما نادیدهاید
دیده را نادیده میآرید لیک
چشمتان را وا گشاید مرگ نیک
گیر عالم پر بود خورشید و نور
چون روی در ظلمتی مانند گور
بی نصیب آیی از آن نور عظیم
بستهروزن باشی از ماه کریم
تو درون چاه رفتستی ز کاخ
چه گنه دارد جهانهای فراخ
جان که اندر وصف گرگی ماند او
چون ببیند روی یوسف را بگو
لحن داودی به سنگ و که رسید
گوش آن سنگین دلانش کم شنید
آفرین بر عقل و بر انصاف باد
هر زمان والله اعلم بالرشاد
صدقوا رسلا کراما یا سبا
صدقوا روحا سباها من سبا
صدقوهم هم شموس طالعه
یومنوکم من مخازی القارعه
صدقوهم هم بدور زاهره
قبل ان یلقوکم بالساهره
صدقوهم هم مصابیح الدجی
اکرموهم هم مفاتیح الرجا
صدقوا من لیس یرجو خیرکم
لا تضلوا لا تصدوا غیرکم
پارسی گوییم هین تازی بهل
هندوی آن ترک باش ای آب و گل
هین گواهیهای شاهان بشنوید
بگرویدند آسمانها بگروید
روح آنها در هم شکست و به تدریج، قطرهقطره آب آنها در حال ریختن و زائل شدن بود.
کیست که خبر احوال قوم ثمود را نشنیده است و آن صدای خشمگین و وحشتناک که قوم عاد را از پای درآورد؟
چشم خود را به دقت باز کن و به چیزی نگاه کن که دیگران نمیتوانند آن را ببینند، زیرا در آنجا، جنگاوران بزرگی آسوده در حال نبرد هستند.
فیلها و پادشاهان ظالم همواره در زیر خشم دل، در حال سقوط و نابودی هستند.
تا همیشه در تاریکی و بیراهه زندگی میکنند و هیچ نجاتدهندهای برای کمک به آنها وجود ندارد.
شما حتماً نامهای خوب و بد را شنیدهاید، ولی این را بدانید که دیگران فقط از طریق تجربهها و مشاهدهها به این نامها پی بردهاند و شما هنوز آنها را بهطور کامل درک نکردهاید.
شما با نادیده گرفتن دیدهها، به خودتان آسیب میزنید، اما اگر چشمانتان را به حقیقت باز کنید، درک بهتری از واقعیات زندگی خواهید داشت.
دنیا پر از نور و روشنایی است، اما وقتی که در تاریکی قرار میگیریم، مانند محیطی سرد و بیروح احساس میشود.
اگر از آن نور بزرگ بهرهمند نشوی، یعنی از برکات و خوبیهای آن بهرهای نگیری، مانند کسی خواهی بود که در تاریکی جای گرفته و از نور ماه پربرکت بیخبر است.
تو به درون چاه رفتهای؛ چه تقصیری دارد که جهانهای وسیع را رها کردهای؟
دلی که به وصف گرگی میماند، وقتی که زیبایی یوسف را ببیند، تغییر میکند و به حالت دیگری در میآید.
آوای صدای داود وقتی به سنگها میرسد، گوش دلهای سنگی از آن کمتر میشنود.
به هر زمان، عقل و انصاف را ستایش میکنم و تنها خداوند میداند که کدام راه به راهنمایی صحیح میانجامد.
پیامبران و فرستادگان راستگو را درود بر شما ای سبا، آنها روحی از سبا را به درستی به شما رساندهاند.
صداقت و راستگویی آنها مانند خورشیدهای درخشان است که در روزهای سخت و تیره به شما امید و نور میبخشند و از مشکلات و بلاها نجاتتان میدهند.
از آنها که دور از حقیقت هستند، پیش از آنکه با چشمان خود حقیقت را ببینید، دوری گزینید.
صداقت آنها چراغهای تاریکی هستند، و اگر آنها را گرامی دارید، کلیدهای امید و آرزو در دستانشان است.
کسانی که به شما نیکی نمیکنند و امیدی به خیر شما ندارند، راستگو نیستند. شما را گمراه نکنید و دیگران را منحرف نسازید.
بهتر است که به زبان فارسی صحبت کنیم و از زبانهای دیگر دوری کنیم. باشد که تو ای انسان، مانند آب و خاک، از زیبایی و هویت خود لذت ببری.
ای دوستان، بشنوید که چه شهادتهایی از شاهان داده شده است، آسمانها نیز به این شهادتها گواهی میدهند و به شدت تحت تأثیر قرار گرفتهاند.
این متن شعری عمیق و فلسفی است که به بررسی موضوعاتی از جمله قدرت، ظلم، و تجربه بشری میپردازد. داستان خرگوش و پیلان به عنوان تمثیلی برای ترس و اضطراب در برابر نیروهای بزرگتر و نامردمی است. شاعر از شخصیتها و رویدادهای تاریخی، مانند طوفان نوح و فرعون، یاد کرده و به ما میآموزد که انسانها در برابر خشم و ظلم باید هوشیار باشند. همچنین، شاعر به نوری که در عالم وجود دارد اشاره میکند و بر لزوم بیداری و بینش افراد تأکید میکند تا از تاریکیها و ناامیدیها رهایی یابند. در کل، این شعر دعوت به فکر و تأمل در مورد شرایط انسانی و جهان دارد و ما را به جستجوی حقیقت و نور الهی ترغیب میکند.
نظر شما