سید مهدی کتانفروش مدرس دورهمی چهارشنبه های منطق الطیر درحاشیه برگزاری شسصت و چهارمین هفنه دورهمی خوانش وتفسیروتعبیر منطق و الطیر به خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک گفت: در شصت و چهارمین هفته دورهی چهارشنبه های خوانش و تفسیر و تعبیر منطقه الطیر عطار نیشابوری موضوع حکایت «گفتار مردی پاک دین» از مقاله بیست و یکم این اثر ارزشمند با حضور جمعی از علاقمندان در اراک پیگیری شد.
وی افزود: دراین دورهمی موضوع حکایت «گفتار مردی پاک دین» از فصل عذر آوردن مرغان خوانش و تفسیر و تعبیر شد.
وی بیان داشت ابیات خوانش شده در شصت و پنجمین دورهمی را در زیر میخوانید.
مرد را در نزع گردانند روی
پیش از این این بیخبر را بر دوام
روی گردانیده بایستی مدام
برگ ریزان شاخ بنشانی چه سود
روی چون اکنون بگردانی چه سود
هرک را آن لحظه گردانند روی
او جنب میرد تو زو پاکی مجوی
دیگری گفتش که من زر دوستم
عشق زر چون مغز شد در پوستم
تا مرا چون گل زری نبود به دست
همچو گل خندان بنتوانم نشست
عشق دنیا و زر دنیا مرا
کرد پر دعوی و بیمعنی مرا
گفت ای از صورتی حیران شده
از دلت صبح صفت پنهان شده
روز و شب تو روز کوری مانده
بستهای صورت چو موری مانده
مرد معنی باش در صورت مپیچچ
یست معنی اصل صورت چیست، هیچ
تو چو طفلان مبتلا گشته به رنگ
زر که مشغولت کند از کردگار
بت بود، در خاکش افکن زینهار
زر اگر جایی به غایت در خورست
هم برای قفل فرج استر است
نه کسی را از زر تو یاریی
نه ترا هم نیز برخورداریی
گر تو یک جو زر دهی درویش را
گاه او را خون خوری گه خویش را
تو به پشتی زری با خلق دوست
داغ پهلوی تو بر پشتی اوست
ماه نو مزد دکان میبایدت
چه دکان آن مزد جان میبایدت
جان شیرینت شد و عمر عزیز
تا درآمد از دکانت یک پشیز
این همه چیزی به هیچی داده تو
پس چنین دل بر همه بنهاده تو
کتانفروش بیان کرد: «در این متن، پاک دینی به نقد انسانهایی میپردازد که به ظواهر و مادیات دلبستهاند، مانند عشق به زر و زندگی مادی. او به این افراد میگوید که توجه به ظواهر و رنگها بیمعنی است و باید به دنبال معانی عمیقتر زندگی باشند. او تأکید میکند که مادیات نمیتوانند به انسان یاری برسانند و فقط زینتی زودگذر هستند. در نهایت، او به اهمیت دیانت و معنویت اشاره میکند و اینکه انسان باید از تعلقات دنیوی بگذرد تا به خلوص و درک عمیقتری از زندگی برسد.»
تفسیر ابیات خوانش شده در زیر آمده است:
مردی پاکدین به دیگری که مردی حیلهگر بود، گفت که در دعوا و نزاعها، به دو رویی و فریبکاری متوسل میشوند.
قبل از این، باید همیشه به کسی که بیخبر است، بیتوجهی کرد و این رویه را ادامه داد
اگر برگی از درخت بیفتد، چه فایده دارد وقتی زیبایی آن درخت را اکنون تغییر دهی.
هر کسی را در لحظهای خاص به حالتی دیگر دگرگون میکنند، به همین خاطر تو به دنبال پاکی او نباش.
دیگری به او گفت که من به طلا علاقه دارم و عشق به طلا در وجود من همچون مغزی است که در پوست قرار گرفته است.
تا زمانی که مثل گل زری (طلایی) در دستم نباشد، نمیتوانم مانند گل خندان آرام بنشینیم.
محبت به دنیا و ثروت آن باعث شد که من از خودم ادعاهایی داشته باشم که بیمعنا و بی ارزش بودند.
گفت: ای کسی که به زیبایی خیره شدهای، دلت همچون صبح روشن و زیبا اما پنهان باقی مانده است.
در طول روز و شب، تو مانند یک موریانه در تاریکی
گیر کردهای و به خاطر غم و ناراحتیات چهرهات را پنهان کردهای.
مرد باید به باطن و معنی واقعی خود توجه کند و در ظاهر خود را دچار پیچیدگی نکند. اهمیت و حقیقت وجود انسان در عمق و معناست، نه در ظواهر. در واقع، آنچه که ذات و ماهیت یک انسان را شکل میدهد، به هیچ عنوان در صورت و ظواهرش نیست.
طلا به رنگ سنگی درآمده است و مانند کودکان بیخبر از رنگ و ظواهر، در این دگرگونی گرفتار شده است.
اگر طلا و ثروت تو را از خداوند و عبادت او باز دارد، آن را در خاک بیفکن و به آن وابسته نشو.
اگر طلا در جایی به اندازهای ارزشمند باشد، باز هم برای قفل در یک قفس است.
هیچکس از ثروت تو کمکی نمیکند و تو هم از هیچکس بهرهای نمیبری.
اگر تو به یک درویش یک ذره طلا بدهی، شاید در برخی مواقع او را به جان خود بند کنی و در مواقعی دیگر خود را به او نزدیک کنی.
تو بر روی یک بالشت نرم و زری نشستهای و در کنار دوستان قرار داری، اما داغی که بر پهلوی توست، همواره بر روی آن بالشت حس میشود.
در آغاز هر ماه، با نخش و نوید تازهاش، به تو یادآوری میکند که در دکان زندگی، هر چیزی بهایی دارد. این ماه نو به تو میآموزد که مانند دریافت مزد از دکانی، باید برای جان و روح خود نیز بها بپردازی و به آنها توجه ویژهای داشته باشی.
زندگی شیرین و با ارزش تو، زمانی به پایان رسید که فقط یک سکه از دکانت درآمد.
این همه چیزهایی که به هیچ معنا و ارزشی دادهای، پس چرا دل خود را بر همه چیز نهادهای؟
اما صبر من بسیار است تا آن زمان که روزگار نردبان تو را از زیر بزند و بر زمین اندازد.
نظر شما