سید مهدی کتانفروش مدرس دورهمی چهارشنبههای منطق الطیر به خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اراک گفت: شصت و ششمین هفته دورهمی چهارشنبههای عطار نیشابوری با خوانش و تفسیر و تعبیر اشعار منطق الطیر با حضور جمعی از علاقمندان به متون کهن و کلاسیک پارسی در خانه فرهنگ اراک پیگیری شد.
وی با اشاره به اینکه جای خوشحالی است که وجود این گونه دورهمیها در حوزه متون کهن ادبیات غنی ایران موجب جذب علاقهمندان به این حوزه و شناخت بیشتر به خصوص جوانان شده است افزود: در دورهمی چهارشنبهها با عطار نیشابوری حکایت گفتمان شیخ بصره با رابعه با عنوان «نکتهای که شیخ بصره از رابعه پرسید» و بخشی دیگر از اشعار با عنوان «عابدی که پس از سالها عبادت به نوای مرغی دل خوش کرده بود» خوانش و تفسیر و تعبیر شد.
کتانفروش بیان داشت: ابیات خوانش شده بخش «نکته ای که شیخ بصره از رابعه پرسید» در شصت و ششمین دورهمی چهارشنبههای منطق الطیر، این چهارشنبه را در زیر میخوانید:
نکتهای که شیخ بصره از رابعه پرسید
رفت شیخ بصره پیش رابعه
گفت ای در عشق صاحب واقعه
نکتهای کز هیچکس نشنیدهای
بر کسی نه خواندهای نه دیدهای
آن ترا از خویشتن روشن شدهست
آن بگو کز شوقْ جان من شدهست
رابعه گفتش که ای شیخ زمان
چند پاره رشته بودم ریسمان
بردم و بفروختم خوش شد دلم
دو درست سیم آمد حاصلم
هر دو نگرفتم به یک دست آن زمان
این درین دستم گرفتم آن در آن
زانک ترسیدم که چون شد سیم جفت
راهزن گردد، فرو نتوان گرفت
مرد دنیا جان و دل در خون نهد
صد هزاران دام دیگرگون نهد
تا به دست آرد جوی زر از حرام
چون بهدست آرد بمیرد والسلام
وارث او را بود آن زر حلال
او بماند در غم و زور وبال
ای به زر سیمرغ را بفروخته
دل ز عشق زر چو شمع افروخته
چون درین ره مینگنجد موی در
نیست کس را گنج گنج و روی زر
گر قدم در ره نهی ای همچو مور
از سر مویی بگیرندت به زور
چون سر مویی محابا روی نیست
هیچکس را زهرهٔ این کوی نیست
مدرس دورهمی چهارشنبه ها با منطق الطیر عطار نیشابوری گفت: ابیات بالا بیانگر این است که در این شعر، شیخ بصره به رابعه، یک عارف و عاشق، مراجعه میکند و از او میخواهد که نکتهای در عشق برایش بگوید که هیچکس نشنیده باشد. رابعه پاسخ میدهد که در عشق به جای جمع کردن ثروت و زر، باید به خالصی و حقیقت عشق پرداخت. او از تجربیات خود میگوید که در تلاش برای به دست آوردن ثروت، دلش از عشق خالی شده و در نهایت به این نتیجه رسیده که جمع کردن پول و ثروت، او را به جایی نمیرسند و تنها باعث عذاب میشود. او تأکید میکند که در این راه، هیچکس به آرامش و گنج واقعی دست نمییابد و عاشق واقعی باید از فریب دنیا پرهیز کند.
به گزارش ایبنا، عطار به حق از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام آور تاریخ ایران است.
کلام ساده و گیرندۀ او که با عشق و اشتیاق سوزان همراه است، همواره سالکان راه حقیقت را چون تازیانه شوق به جانب مقصد راهبری کرده است. وی برای بیان مقاصد عالیۀ عرفانی خود بهترین راه را آوردن بی پیرایۀ روان و خالی از هر آرایش و پیرایش است، انتخاب کرده و استادی و قدرت کم نظیر او در زبان و شعر به وی این توفیق را بخشیده است که در آثار اصیل و واقعی خود این سادگی و روانی را به روانی آب زلال شبیه است، با فصاحت همراه داشته باشد. وی اگرچه به ظاهر کلام خود وسعت اطلاع سنایی و استحکام سخن و استادی و فرمانروایی آن سخنور نامی را در ملک سخن ندارد، ولی زبان نرم و گفتار دل انگیز او که از دلی سوخته و عاشق و شیدا بر میآید حقایق و عرفان را به نحوی بهتر در دلها جایگزین میسازد، و توسل او به تمثیلات گوناگون و ایراد حکایات مختلف هنگام طرح یک موضوع عرفانی مقاصد متکفلفان خانقاهها را برای مردم عادی بیشتر روشن و آشکار میدارد.
شاید به همین سبب است که مولانا جلال الدین بلخی رومی که عطار را قدوۀ عشاق میدانسته او را به منزلهٔ روح و سنایی را چون چشم و معرفی کرده و گفته است:
عطار روح بود سنایی دو چشم او
ما از پی سنایی و عطار آمدیم
و جامی شاعر سخن شناس دربارۀ او گفته است: «آن قدر اسرار توحید و حقایق اذواق و مواجید که در مثنویات و غزلیات وی اندراج یافته، در سخنان هیچیک از این طایفه یافته نمیشود.»
نظر شما