چهارشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۳
مرگ انسان‌های بیزار از جنگ؛ قربانی سیاست‌ها و حمایت‌های جنگ‌افروزان

نُها الراضی در «خاطرات بغداد» روایتی تأثیرگذار و گاه همراه با نگاهی طنزآمیز از زندگی در بغداد در طول نخستین جنگ علیه عراق و سال‌های تبعید پس از آن و تأثیرات جنگ را بر مردم عادی به تصویر می‌کشد.

سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - لیلا عبداللهی، مترجم و منتقد: «خاطرات بغداد» اثر نُها الراضی (۲۰۰۴-۱۹۴۱) هنرمند عراقی متولد بغداد و تحصیل‌کرده بریتانیا است که به تازگی با ترجمه راضیه خشنود از سوی نشر ماهی منتشر شده است.

در این روایت اغلب تأثیرگذار و گاه همراه با نگاهی طنزآمیز از زندگی در بغداد در طول نخستین جنگ علیه عراق و سال‌های تبعید پس از آن، نُها الراضی تأثیرات جنگ را بر مردم عادی به تصویر می‌کشد.

آن طور که ادوارد سعید نیز در ستایش این کتاب گفته است: «من به دنبال کتاب‌های جدیدی درباره عراق بودم که آن را به عنوان یک کشور واقعی توصیف کنند. تنها یکی را یافتم، کتاب عالی خاطرات بغداد.» همچنین مری وسلی، رمان‌نویس شهریر بریتانیایی در اینباره اظهار داشته است: «امیدوارم افراد زیادی این کتاب را بخوانند و به بیهودگی جنگ پی ببرند و شاید برای تغییر آن کاری کنند؛ تمام عمرم این امید را در دل داشتم، اگرچه بی‌ثمر، اما نباید دست کشید.»

نُها الراضی در «خاطرات بعداد» واقعیت‌های روزمره زندگی در شهری تحت محاصره را شرح می‌دهد؛ جایی که مواد غذایی یا باید فوراً مصرف شوند یا دور ریخته شوند، زیرا امکان نگهداری آن‌ها وجود ندارد، جایی که در نهایت مردم تنها زمانی می‌توانند بخوابند که بمباران شبانه آغاز شود، خیابان‌ها را سگ‌های ولگرد پُر کرده‌اند و موش‌ها به خانه‌ها هجوم آورده‌اند. در میان همه این سختی‌ها، الراضی همچنان به خلق آثار هنری خود ادامه می‌دهد و در کنار همسایگان و خانواده‌اش برای صرف غذا و مناسبت‌های مختلف - چه شادی و چه غم- گرد هم می‌آید.

پس از جنگ، الراضی زندگی در تبعیدی نیمه‌داوطلبانه را تجربه می‌کند، میان بیروت و عمان در رفت‌وآمد است و به نیویورک، لندن، مکزیک و یمن سفر می‌کند. او که از تحقیرهای ناشی از عراقی‌بودن در تبعید رنج می‌برد، ما را غرق در دنیایی می‌کند که به شدت تحت‌تأثیر جنگ و تحریم‌ها قرار دارد و با جزییاتی ملموس، واقعیتی را نشان می‌دهد که پیش از این فقط می‌توانستیم تصور کنیم. اما آنچه بیش از همه در این خاطرات خود را نشان می‌دهد، روحیه استقامت و تواناییِ یافتنِ شادی در کوچک‌ترین لحظات زندگی است.

با آنچه گفته شد، حالا تصور کنید که شما یا خانواده‌تان در طول دهه گذشته در بغداد زندگی کرده‌اید، با تحمل استبداد، محرومیت و جنگ‌ها. اگر خانواده‌تان از گارد حکومت قدیمی باشد، اما کیفیت زندگی‌تان تحت رژیم صدام حسین تنها رو به زوال رفته باشد، چه می‌کردید؟ آیا او و اطرافیانش را برای وضعیت خود مقصر می‌دانستید، یا آمریکا را برای تحریم‌ها و بمباران‌ها؟

پاسخ به این پرسش‌ها ممکن است توضیح دهد که چرا حداقل برخی از عراقی‌ها امروز نسبت به ایالات متحده ناسپاس به نظر می‌رسند. مدت کوتاهی پس از رهایی از دیکتاتوری داخلی عراق، جمعیت‌های بزرگی شروع به تظاهرات علیه اشغال نظامی آمریکا کردند. جو سریع‌تر از آنچه مقامات ارشد آمریکایی یا مفسران خبری انتظار داشتند، در سراسر عراق تیره شد، اما خوانندگان این کتاب از دریچه‌ای به عراق نگاه خواهند کرد که از دست داده بودند.

نُها الراضی، متولد بغداد در دوران جنگ جهانی دوم، یک عراقی با تحصیلات غربی است که دیدگاه شرقی خود را حفظ کرده است. به‌عنوان یک مجسمه‌ساز، سفالگر و نقاش مشهور جهانی، او بازمانده‌ای از یک جامعه فرهنگی پررونق است که ریشه در بین‌النهرین باستان دارد و همچنان یکی از محترم‌ترین سنت‌های هنری در جهان عرب است. درحالی‌که او در یکی از محله‌های مرفه بغداد محبوس بود و پس از آن، در تبعید در کشورهای شرقی و غربی، این هنرمند کار با دست‌هایش را متوقف کرد تا با ذهنش سخن بگوید.

داستان نُها الراضی در سال ۱۹۹۱ با جنگ خلیج فارس آغاز می‌شود. او زنی مجرد است که نزدیک مادرش زندگی می‌کند و در تلاش برای گذران زندگی است. شخصیت مرکزی دیگر سگ او، سالی، نام‌گذاری شده به نام نقاش اسپانیایی سالوادور دالی است. هنرمند می‌گوید که آن‌ها عراقی‌های «مرفه» هستند که نه‌چندان دور از محله منصور زندگی می‌کنند، جایی که صدام حسین پس از آغاز عملیات آزادی عراق در میان حامیانش در خیابان قدم می‌زد. پدر مرحوم نویسنده در زمانی که عراق (به‌طور مختصر) توسط پادشاهان مورد حمایت بریتانیا اداره می‌شد، سفیر بود و خانواده‌اش، مانند دیگران مرتبط با سلطنت قدیمی، تحت رژیم صدام حسین افول کردند. الراضی می‌نویسد: «مادر می‌گوید احساس می‌کند مانند اسکارلت اوهارا در فیلم بر باد رفته است،» «جز اینکه ما از گرسنگی دور هستم.»

برخی از دوستان و آشنایان نویسنده در دولت صدام حسین مشاغل سطح پایین داشتند. یکی از دوستانش برای عدی، بدنام‌ترین پسر صدام حسین، کار می‌کرد و به او گفته شده بود که «لباس شیک و آرایش» برای کار بپوشد. پرستار بچه دوست دیگری در یکی از کاخ‌های صدام حسین کار می‌کرد. «او گفت که وقتی کسی در حال دزدی دستگیر می‌شد، کارکنان را جمع می‌کردند، دکتری می‌آوردند که دست این فرد را قطع می‌کرد و بلافاصله آن را در روغن جوش می‌انداختند تا سوزانده شود.»

این روایت هولناک بدون تفسیر گفته می‌شود؛ الراضی بیشتر خشم خود را برای بی‌توجهی آشکار آمریکا به وضعیت مردم عراق نگه می‌دارد. «ما هیچ ارتباطی با تصرف کویت نداشتیم، بااین‌حال ما بهای آن را می‌پردازیم. در همین حال، رهبر ما زنده و سالم است- یا نه‌چندان سالم، ما نمی‌دانیم. ما زندگی می‌کنیم،» او ادامه می‌دهد، «مانند پیتر سلرز در [فیلم ۱۹۶۸] «مهمانی»، از مرگ امتناع می‌کنیم و بارها و بارها برمی‌خیزیم، یک نفس آخر دیگر از شیپور.»

روایت الراضی دارای جذابیتی خلع سلاح‌کننده است. تصاویر او از خفگی عراق در جزییات کوچک زندگی روزمره نقش می‌بندد: «پرندگان بیشترین آسیب را دیده‌اند. آن‌ها روحی حساس دارند که نمی‌توانند این همه صدای وحشتناک و لرزش [بمباران] را تحمل کنند. همه مرغ‌های عاشق در قفس از شوک انفجارها مرده‌اند، درحالی‌که پرندگان وحشی وارونه پرواز می‌کنند و چرخش‌های دیوانه‌واری انجام می‌دهند. صدها، اگر نگوییم هزاران، در باغ جان داده‌اند. بازماندگان تنها، به‌طور آشفته‌ای در هوا پرواز می‌کنند.»

الراضی به عراق مانند زنی می‌نگرد که اصرار دارد تنها از طریق یک ذره‌بین به یک بوم نقاشی نگاه کند، با دقتی صمیمی بافت آن را توصیف می‌کند، اما از دیدن تصویر کلی ناتوان است. بااین‌حال، هرچند تمرکز این کتاب محدود باشد، «خاطرات بغداد» تصویری بدون فیلتر از جهانی ارائه می‌دهد که تا حد زیادی مورد سوتفاهم قرار گرفته است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین