پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۶
نخستین رئیس انجمن اهل قلم لرستان را بشناسیم

لرستان - «ایرج کاظمی» شخصیتی تحول‌ساز و تاثیرگذار در عرصه فرهنگ و هنر لرستان است که از کودکی با روایت‌های شاهنامه انس گرفت و از مؤسسان و رئیس انجمن اهل قلم لرستان بود که در حوزه لرستان‌شناسی و موسیقی لرستان دارای نظر و جایگاه خاصی است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): «ایرج کاظمی» سال ۱۳۲۰، در محله پشت بازارِ خرم‌آباد به دنیا آمد؛ محله‌ای با کوچه‌های تنگ و باریک و دیوارهای کاهگلی و آن بافت ساده و سنتی‌اش و پشت‌بام‌هایی که در ماه‌های اردی‌بهشت و تا نیمه‌های خردادماه، هم‌چون دشت‌های بکر و دست نخورده سرزمین لرستان، از گیاهان و گل‌های وحشی مانند شقایق و دیگر گیاهان و گل‌های خودرو پُر می‌شد.

آن روزها بیماری‌های واگیر و رایج امان از همه بریده و بیداد می‌کرد. سرخک و آبله و حصبه و مخملک، یکی یکیِ کودکان را مثل برگ درختان بر زمین می‌ریخت. سال‌های وباسال بود و تب مالت و مالاریا و بیماری‌هایی که از پی هم می‌آمدند. کودکان در هجوم این بیماری‌ها اگر هم جان به سلامت می‌بردند، اما گاه داغ افلیج شدن بر پیشانی‌اشان می‌ماند.

ایرج، تنها فرزند خانواده بود. دو خواهرش در ایام کودکی، بر اثر سرخک و حصبه جان باختند. مرگ و میر کودکان امری عادی بود و در حاشیه گورستان‌ها، گوربچه‌هایی بود، که هرچند وقتی، کودکی را در آن به خاک می‌سپردند. ایرج، تنها فرزند ذکور و بعدتر تنها فرزند مردی بود، که از دور دنیا جز او و دو دخترش فرزند دیگری نداشت و آن دو نیز در کودکی تاب نیاوردند.

محل خدمت پدر، فرمانداری خرم‌آباد بود و در مواقع بسیار، در کسوت بخشدار به نقاط مختلفی از لرستان مأمور می‌شد. مواقعی هم که در خرم‌آباد بود، معمولاً میان دو پستِ معاون و رئیس دفترِ فرماندار در نوسان بود. همین هم باعث شده بود، خانه‌اشان همواره محل رجوع و آمد و شد افرادی از فامیل و خویشان و همسایگان و ساکنین محله باشد.

انس با کتاب در کودکی

ایرج، در ایام کودکی، به سبب علاقه پدرش به شاهنامه‌خوانی، انس و الفتی با کتاب پیدا کرد و برخلاف کودکان هم‌سن و سال خود که ایام کودکی ر ا با بازی‌های کودکانه و هیاهوی بچگی سپری می‌کردند، چندان در این دوران، کودکی نکرد. در شب‌های زمستان به‌ویژه در زمهریرِ شب‌های دی و برف و کولاک بهمن‌ماه، که سراسر بامِ خانه‌ها و کوچه‌ها را برف، سفیدپوش می‌کرد، تنها سرگرمی و دل‌خوشی مردم، دل دادن به قصه‌های شبانه و شاهنامه‌خوانی‌هایی بود که در خانه آدم‌هایی مانند علی‌اصغرخان کاظمی، برگزار می‌شد.

قصه‌های شبانه و روایت‌های شاهنامه

شاهنامه‌ای که در خانه علی اصغرخان کاظمی پدر بود، شاهنامه‌ای قطور با قطعی بزرگ بود، که ایرج پسر تا آن روز همتا و نظیرش را ندیده بود. او ساعت‌ها خیره در عکس‌ها و تصاویر متن کتاب می‌شد و برای گوش سپردن به روایت‌هایِ «شاهِ نامه‌ها» از سوی شاهنامه‌خوان لحظه‌شماری می‌کرد؛ رستم، پهلوان بزرگ شاهنامه و دیگر پهلوانان این اثر سترگ و جاودانه که حکیم توس، فردوسی فرزانه خلق کرده بود، ذهن کودکانه و کنجکاو او را ساعت‌ها پس از ختم مجلس، در هاله‌ای سیال از خیال، به جهان قهرمانان می‌برد و در اسطوره‌های این کتاب غرق می‌کرد.

خرید کتاب «امیر ارسلان نامدار» با پس‌انداز اندکِ روزانه‌

کلاس سوم دبستان بود، که کتاب «امیر ارسلان نامدار» را با پس‌انداز اندکِ روزانه‌اش خرید و چه شب‌هایی که با ولعی وصف‌ناپذیر، صفحه‌صفحه آن را در کاسه چشمانش می‌بلعید و ساعت‌ها پس از خواندن، هم‌چنان غرق حیرت و شگفتی قهرمان قصه و ماجراهایش می‌شد تا فردا سر کلاس با اشتیاقی اغراق‌گونه و مبالغه‌آمیز آن را برای هم‌کلاسی‌ها و هم‌سن و سالانش تعریف کند. دوستانِ هم‌کلاسی‌اش، هنگام نقل روایت‌های شاهنامه و ماجراهای قصه امیر ارسلان، با هاله‌ای از حیرت و با دهان نیمه‌باز، مسحور سخنان او می‌شدند و او سرخوشانه و مغرور غرق در لذّت گفتن آن‌ها تا سال‌ها بعد سرشار و کیفور از حسی وصف‌ناپذیر از خاطره‌بازی با آن روزها می‌شد.

سال‌های بعد و در کلاس‌های بالاتر، کتاب «فلک ناز» و «حمله حیدری» او را سخت کیفور می‌کرد. بزرگ‌تر که می‌شد دیگر کتاب برایش سرگرمی نبود و هر روز دنیای تازه‌تری به رویش گشوده می‌شد.

آن سال‌های کودکی و نوجوانی، اما در کنار کتاب خواندن، سرگرمی‌های دیگری هم بود؛ بازی‌های کودکانه متداول و متعارف و ساختن یک ماشینِ سیمی که با قراردادن یک لامپ روی آنکه ابتکار یکی از بچه‌های محل بود که بعدها رخت نظامی‌گری پوشید و در ارتش تا درجه سرهنگی بالا رفت، او را یک چند به خود مشغول کرد تا وقتی مادربزرگش از سفر مشهد برایش یک ماشینِ کلیدی سوغات آورد، که او را از اغوای ماشین سیمی به در آورد.

دلبستگی به نوشته‌های جمال‌زاده

ایرج کاظمی، دوران دبیرستان را با خواندن مجلات و نشریاتی چون؛ ترقی، روشنفکر، آسیای جوان، خواندنی‌ها و با آثار نویسندگانی چون؛ مستعان، حمزه سردادور، منوچهر مطیعی و محمد حجازی آشنا شذ. کاظمی بعدها به نوشته‌های جمال زاده دلبستگی پیدا کرد و آثار هدایت، به ویژه «داش آکل»، «سگ ولگرد» و «سه قطره خون» را خواند. نثر علی دشتی را می‌پسندید و بعدها هم به آثار جلال آل احمد و بانو سیمین دانشور، صاحب کتاب «سووشون» علاقه‌مند شد.

کاظمی دوران ابتدایی را در دبستان‌های شرافت و سعادت و دبیرستان را تا سال ششم ادبی در دبیرستان‌های پهلوی سابق (امام خمینی فعلی)، امیرکبیر و محمّدیه که بعدها به نام ملک‌الشعراء بهار نامیده شد، طی کرد. سال ۱۳۴۰ به دانشکده معقول و منقول وابسته به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته زبان و ادبیات عرب فارغ‌التحصیل شد.

وی آن‌گاه به خدمت نظام اعزام شد و پس از ۹ ماه با درجه ستوان دومی به پایگاه هوایی وحدتی دزفول که تیپ دوم شکاری نامیده می‌شد، معرفی و مشغول خدمت شد.

وی پس از دوران خدمت در امتحان وزارت کشور به منظور احراز شغل بخشداری شرکت کرد و پس از قبولی به عنوان بخشدار گرمسار تعیین شد، ولی عشق به تدریس و معلمی او را واداشت که در همان ابتدای کار، به توصیه زنده‌یاد علی‌محمد ساکی که از دوستان صمیمی او و در عین حال معلم سال‌های دبیرستان وی بود به عنوان دبیر به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآید و در دبیرستان ملک‌الشعرای بهار و دانش‌سرای مقدماتی خرم‌آباد به تدریس ادبیات بپردازد.

دو سال بعد، با افتتاح مراکز تربیت معلم و مربی کودک دختران، مدرس ثابت این دو مرکز شد. پس از چندی در سال ۱۳۵۴ به‌عنوان رئیس تربیت‌معلم استان منصوب و پس از یک سال خدمت در این سمت، در دی‌ماه ۱۳۵۵ با سمت رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان الیگودرز راهی آن دیار گردید و مدت دو سال و نیم مسئولیت آن اداره را عهده‌دار بود.

با پیروزی انقلاب بیست و دو بهمن ۵۷، وی با سمت معاون پرورش و رئیس سازمان تغذیه مدارس خرم‌آباد به مدت یک سال انجام وظیفه نمود. وی در سال ۱۳۶۶ با تأسیس دانشگاه آزاد واحد خرم‌آباد عنوان مدرس ادبیات فارسی به تدریس در آن دانشگاه پرداخت و در سال ۱۳۷۰ به دانشگاه لرستان راه یافت و کار تدریس دروس عرفان و ادب فارسی را در آن دانشگاه عهده‌دار شد. دانشگاه آزاد بروجرد و پیام نور الشتر از دیگر مراکز دانشگاهی بودند که وی در آن مرکز، به تدریس عربی، عرفان و متون ادبی فارسی همت گماشت و کار نویسندگی و تألیف و تصنیف را از سال‌های اولین تدریس در آموزشگاه‌ها و به صورت جدی‌تر، در زمان ورود به مراکز دانشگاهی آغاز کرد.

وی مقالات ادبی و هنری متعددی را در مجلات ادبی و فرهنگی به چاپ رساند. مقالات وی در کیهان فرهنگی، درباره موسیقی و ادبیات لرستان از نوشته‌های پرمحتوی و زمینه‌دار او به شمار رفته است. اولین کار قلمی و فرهنگی وی انتشار یک شماره فصل‌نامه دانش‌سرای مقدماتی دختران بود که در سال ۱۳۵۰ به چاپ رسید.

کاظمی نخستین اثر خود را در شکل و هیئت کتاب در سال ۱۳۷۶ با عنوان «مشاهیر لر» روانه بازار کتاب کرد.

وی در سال ۱۳۷۶ به‌عنوان رئیس انجمن اهل قلم لرستان انتخاب و در این مدت، با اهمیت و احترامی که برای صاحبان اندیشه و فرهنگ استان قائل بود با جلب نظر و حمایت وزارت ارشاد و نیز اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، از طریق تشکیل همایش‌ها و مجالس گرامی‌داشت، زمینه تجلیل از نویسندگان و فرزانگان برجسته لرستانی را در زمینه‌های مختلف فرهنگی فراهم کرد و در کارنامه خود ثبت کرد. [انجمن قلم لرستان سال ۱۳۸۶ بدون تشکیل مجمع عمومی منحل شد]

کاظمی از زمره نویسندگانی است که در حوزه موسیقی علمی و عملی صاحب‌نظر بوده و مصاحبه‌های رادیویی و برنامه‌های تلویزیونی متعددی را در این زمینه، عهده‌دار بوده است. آشنایی کامل به گوشه‌ها، مقام‌ها و دستگاه‌های موسیقیایی به‌ویژه موسیقی لری و نیز هنر خوش‌نویسی از شاخصه‌های وی در عرصه‌ی هنری بوده است.

برخی از آثار منتشر شده کاظمی عبارتند از:

- مشاهیر لر، انتشارات فلاک، ۱۳۷۶

– حافظ در اندیشه حافظ‌شناسان، افلاک ۱۳۷۶

– در باغ خاطره‌ها، انتشارات افلاک، ۱۳۷۷

– دلفان در گذر تاریخ (مشاهیر اهل حق)، انتشارات افلاک، ۱۳۸۰

– میرنوروز با پیشگفتاری از میرجلال‌الدین کزازی، انتشارات افلاک، ۱۳۸۴٫

همچنین کتاب‌های «لرستان به روایت تصویر» و «لرستان و نگاه سیاحان» نیز در دست انتشار بودند.

«لرستان و سیاحان» بر اساس حضور جهانگردان خارجی و آرا و نوشته‌های آنان در لرستان طی ۱۵۰ سال اخیر نوشته شده است. از جمله افرادی که به لرستان سفر کرده‌اند و در این کتاب به نظریاتشان نیز اشاره شده، «فریا استارک» فرانسوی است که در سال ۱۳۰۶ به لرستان آمد و کتابی با نام «سفر به دیار الموت و لرستان» را نوشت.

دیدگاه این سیاحان درباره وضع زندگی مردم، پوشش و آداب و همچنین رسوم و مباحث جامعه‌شناسی در یک مجموعه جمع‌آوری شده است.

کتاب «لرستان به روایت تصویر» نیز ه هویت‌شناسی لرستان اختصاص دارد و در قالب تصویر و عکس‌نوشت، شخصیت‌ها و مکان‌های برجسته لرستان را به تصویر می‌کشد.

در سال ۱۳۹۴ و به کوشش زنده‌یاد استاد حمید ایزدپناه و سیدیدالله ستوده، کتاب «مهر سحرخیزان»، دربردارنده نوشتارهای (مقالات) گردآمده در نکوداشت استاد ایرج کاظمی منتشر شد در این کتاب ۳۴ تن از اهل قلم لرستان به پاس‌داشت ایرج کاظمی و کوشش‌های وی در زمینه فرهنگ لرستان، به نوشتن مطالبی در پیوند با شخصیت او یا ارائه نوشتارهایی پژوهشی برای همکاری در این اثر دست زدند.

این محقق، پژوهشگر و از مفاخر ادبی و فرهنگی لرستان ۱۱ بهمن ۱۳۹۶ به دلیل عارضه قلبی، در ۷۶ سالگی چشم از جهان فروبست و پیکرش آدینه ۱۳ بهمن‌ماه از مقابل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان با حضور اهالی فرهنگ و قلم به سوی بهشت ششم آرامستان خضر خرم‌آباد، همراهی و به خاک سپرده شد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین