شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۷
پروین وارث فرهنگ

یادداشت؛

پروین وارث فرهنگ

به مناسبت تولد شاعره اسفند ماهی

گویی شاعران هنرمندانی بودند که به سلسله وراثت معنا بخشیده اند. پروین نیز مانند شاعران دیگر در همین جریان قرار می گیرد. بنابراین رویکرد 《پروین》به شعر به نوعی وراثت است و همین مساله یکی از مهمترین دلایل اسرار مانایی و ماندگاری اوست.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمدرضا شهبانی نوری: سبک خراسانی، سبک آثار نخستین و کهن زبان فارسی است. از شاعران بزرگ این سبک می توان رودکی پدر شعر فارسی را نام برد که در قرن چهارم دوره سامانیان می زیست. نکته جالب در زندگی او این است که سال مرگش ۳۲۹، سال تقریبی تولد فردوسی است و نیز آغاز غیبت کبری؛ و این تصادف سخت معنی دار است. فردوسی بزرگترین شاعر سبک خراسانی و یکی از بزرگترین شاعران ادبیات ایران و جهان است. او به اوج رساننده فن حماسه در ادبیات ماست و آشکارا از علی (ع) و خاندان ایشان مدح می کند. این شاعر نیاز به معرفی و تمجید ندارد.

نیاز به توضیح نیست که موتور تغییر و تحول سبک، تغییر و تحولات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و… است. با حمله مغولان در قرن هفتم (۶۱۷) به نظام اقتصادی و کشاورزی و فرهنگی ایران آسیبهای جدی وارد شد. روحیه ایرانیان شکست خورده به سخنان آرام بخش احتیاج داشت و توجه به امور اخروی و دنیا را هیچ و پوچ انگاشتن و اعتقاد به قضا و قدر و اینکه هر چه از دوست رسد نیکوست جای اشعار حماسی سبک خراسانی را گرفت و به تدریج سبک عراقی مرسوم شد. این است که شاعرانی چون سعدی، حافظ و مولانا ظهور می کنند. در قرن هفتم عرفان رواج کامل یافته بود و از آن تاریخ به بعد کمتر شاعری است که به عرفان گوشه چشمی نداشته باشد. این نکته در مورد سعدی نیز صادق است. اما به طور کلی غزل سعدی عاشقانه است نه عارفانه و نیز می توان گفت عمدتاً نه عاشقانه صرف است نه عارفانه محض. اما اوج غزل عرفانی در مولوی دست پرورده شمس تبریزی است.

در قرن هشتم شاعرانی سر بر می آورند که به هر دو روش غزل عارفانه و عاشقانه توجه دارند. اوج این جریان با حافظ است؛ که در آثارش هم سطوح عاشقانه چون غزل سعدی است و نیز دارای ابعاد عارفانه چون غزل عطار و مولانا و هم از سوی دیگر وظیفه اصلی قصیده، یعنی مدح و ستایش را بر دوش دارد.

پس از سبک عراقی سبک هندی شکل می گیرد که از شاعران معروف آن می توان به صائب و بیدل دهلوی اشاره کرد. گفتنی است پس از هر سبکی، سبک دیگر یکباره شکل نمی گیرد و همواره ما بین آنها سبکی به وقوع می پیوندد که به آن بینابین نیز گفته می شود. ورود به سبک هندی و بینابین از حوصله این بحث خارج است.

پس از سبک هندی دوره بازگشت آغاز می شود. ارزش شعر این دوره بر خلاصه ای از ادوار گذشته است. در تاریخ ادبیات دوره بین انقراض صفویه تا آغاز سلطنت فتحعلیشاه از نظر شعری ضعیف و فقیر است. این است که شاعران به گذشته توجه کرده و نوعی وراثت فرهنگی رخ می دهد. در واقع مثل خانه تکانی است. کسی که می خواهد خانه تکانی کند خوبها را نگه می دارد و بدها را مطرود می شمارد. 《دوره بازگشت》 از نظر فکری همان افکار متداول دوران حافظ و سعدی و مولاناست. صفی علیشاه در عرفان ادای مولانا را در می آورد و فروغی بسطامی در غزل ادای سعدی و حافظ را و...

پس تصادفی نیست اگر به قائم مقام فراهانی لقب سعدی ثانی داده اند.

در دوره پهلوی با خوابیدن سر و صدای مشروطیت جریان شعری تلفیق افکار نو با ادبیات سنتی شکل می گیرد. در این دوره 《پروین اعتصامی》در کنار ملک الشعرای بهار، رشید یاسمی و سایر بزرگان ادب ظهور می کند. در واقع اشعار این شاعران همان قالب و فرم سنتی را حفظ کرده اند؛ منتهی از لحاظ فکری مسائل بشر امروزی و احساسات و وصف های تازه هم مطرح می شود. بدین ترتیب از 《دروه بازگشت》 شعر نو زاده می شود که خود دارای سه شیوه است. اول شعر آزاد، دوم شعر سپید و سوم شعر موج نو.

گویی شاعران هنرمندانی بودند که به سلسله وراثت معنا بخشیده اند. پروین نیز مانند شاعران دیگر در همین جریان قرار می گیرد. بنابراین رویکرد 《پروین》به شعر به نوعی وراثت است و همین مساله یکی از مهمترین دلایل اسرار مانایی و ماندگاری اوست؛ و پرداخت به زندگی این بانوی هنرمند ذهن بی تابانه می خواهد. آقای محمدرضا ورزی با نگارش فیلمنامه پروین در مسیری گام نهاده که بسیار با ارزش است. او در دوره ای وارد این وراثت تاریخی شده که رویکرد بیشتر مردم به سینما صرفاً تفریحی و سرگرمی است. منتهی ساخت و پرداخت چنین اثری برای شناساندن فرهنگ والای ایرانی به مردم جامعه گامی بزرگ است. پس به اقتفای آنچه گفته شد رویکرد تاریخی به هنر گذشته گرایی نبوده و اهمیت آن به دلیل شناخت واقعیتی در حال تکوین است و باید تبیین و تشریح شود. در واقع رسالت هنرمند ایجاب می کند آنچه را در اذهان تیره و گنگ مانده روشن سازد؛ و این میسر نمی شود مگر با شناخت هویت ملی. این راه و رسالت پاسداشت گذشته نیست چه هر که در گذشته ماند به جمود رفت و هر که را به آینده ای موهوم رفت گمراه شد. راه سوم که از میان این دو بیراهه می گذرد شناخت است و ابداع و انتخاب.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین