شنبه ۱۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۱
سیمین؛ داستان‌نویسی که زن را از حاشیه به متن آورد

نسیم خلیلی، نویسنده و پژوهشگر ادبی گفت: زن اغلب در گفتمان روایی سیمین دانشور نقش کلیدی و قهرمانانه دارد، فعال و صاحب‌نظر است و زیر سایه‌ قهرمانان مرد قرار ندارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا سیمین دانشور، نویسنده و مترجم ایرانی و همسر جلال آل احمد بود؛ نویسنده‌ای صاحب‌سبک در ادبیات و داستان‌نویسی ایران که فخر نویسندگی ادبی در بین زنان ایرانی محسوب می‌شود و به اذعان اهالی ادبی و منتقدان، تاثیری که او بر داستان‌های ایرانی بعد از خود گذاشت، ستودنی و غیرقابل‌انکار است؛ به گونه‌ای که نویسندگان بسیاری بعد از سیمین دانشور، از سبک داستان‌نویسی او بهره بردند و تلاش کردند پا جای پای سیمین بگذارند.

از میان آثار این نویسنده بزرگ معاصر، سووشون یکی از برجسته‌ترین رمان‌های معاصر است؛ کتابی که از زمان انتشارش بارها تجدید چاپ شده است و مترجمان مختلف آن را به زبان‌های گوناگونی مانند روسی، آلمانی، انگلیسی، فرانسوی، ژاپنی، چینی و ترکی ترجمه کرده‌اند. این اثر نخستین رمان فارسی تاریخ ادبیات ایران است که نویسنده‌ی اش یک زن است؛ رمانی که محدودیت‌ها و شرایط زمان خود را نقض می‌کند و به عنوان یکی از آثار ضروری برای درک تاریخ معاصر ایران شناخته می‌شود.

همزمانی سالروز درگذشت سیمین دانشور با روز جهانی زن بهانه‌ای است تا با نگاه به آثار این نویسنده به بررسی انعکاس نگاه زنانه در ادبیات معاصر بپردازیم.

نسیم خلیلی، نویسنده و پژوهشگر ادبی در گفت‌وگو با ایبنا با تاکید بر اینکه نگاه سیمین به زن و زنانگی در داستان‌هایش نگاهی کمال‌یافته و باشکوه است، توضیح می‌دهد: «زن اغلب در گفتمان روایی او نقش کلیدی و قهرمانانه دارد، فعال و صاحب‌نظر است و زیر سایه قهرمانان مرد قرار ندارد، استاد دانشگاه است، درس می‌دهد، نقاش است، شریک و همراه زندگی‌اش را به تنهایی و با سبک سنگین کردن‌های نه احساسی که عاقلانه و محک زدن‌های فکورانه انتخاب می‌کند، فریب نمی‌خورد، فعال اجتماعی‌ست، جهان را با نگاهی تحلیلی می‌بیند و حتی اگر مرد در داستان او قهرمانانه ظاهر شود همچنان قهرمان اصلی زن است، زنی که افزون بر اینکه یک حامی به شدت تاثیرگذار است، در عین حال مشحون از آن ویژگی‌هایی‌ست که زن در تعریف سنتی خود واجد آن است و با آن وجه مادرانگی خود وصف می‌شود.»

به گفته خلیلی چنین بازتابی را در سووشون بیش از هر جای دیگر می‌توان دید. وی به شخصیت زری در این اثر اشاره می‌کند و می‌افزاید: «در یکی از بهترین شخصیت‌پردازی‌های ادبیات داستانی تاریخ معاصر ایران، شخصیت هویت‌مند زری را می‌بینیم. زری زنی قوی، اندیشمند، فعال اجتماعی به‌ویژه در امور خیریه و منتقد سیاست‌زدگی مردان است اما در عین حال دانشور او را جداشده از جامعه زنان سنتی تصویرش نمی‌کند، و برای همین است که زری گل می‌کارد، به خانه میرسد، اهل آراستن است و… این در حالی‌ست که در روایت جزیره سرگردانی و آن سه‌گانه مشهور، زنانی هم تصویر شده‌اند که در لاک اندیشیدگی خود فرو رفته‌اند و به نظر می‌رسد بیش از هر چیز بازتابی از شخصیت واقعی و مستقل خود سیمین باشند در زندگی واقعی‌اش به عنوان یک متفکر و آموزگار که همواره این وجوه از شخصیتش بر دیگر وجوه می‌چربیده است.»

این پژوهشگر معتقد است، این شکل از شخصیت‌پردازی به روحیه و مشی و سلوک سیمین ارتباط دارد که جایی هم خود در گفت‌وگو با هوشنگ گلشیری اشاره کرده «درونگرا نیستم برون‌گرایی با نگاهی شهودی‌ام.» همین باعث می‌شود زنان گفتمان سیمین زنانی بسیار فعال، اجتماعی و برون‌گرا باشند و در عین حال شفافیت درونشان، غم‌هایشان، دل‌شکستن‌هایشان، دلتنگی و خشمشان را هم ببینیم. اما وجه غالب آن روحیه فعال و برون‌گراست. حتی در کتاب عاشقانه «غروب جلال» هم سیمین را فقط در نقش همسر و دلداده جلال نمی‌بینیم بلکه او را یک راوی زنده و شاهد نزدیک زندگی و مشی و جهان‌نگری و روش‌شناسی داستان‌نویسی آل احمد می‌بینیم که دغدغه دارد سلوک و زندگی نه فقط همسرش که یکی از مهم‌ترین نویسندگان ادبیات داستانی ایران را مستند کند.

سووشون مشهورترین اثر سیمین دانشور است که نویسنده در آن فقط زنان قهرمان داستانش را بازنمایی نمی‌کند بلکه از زنان فرودست هم می‌نویسد، با جسارت و واقع‌بینی از زنان روسپی می‌گوید و از زنان زندانی، زنان دارالمجانین، گروه‌های به حاشیه‌رانده شده‌ای از جامعه زنان که توجه به جزئیات زندگی آنها رهیافتی جسورانه به موضوع زن در جامعه سنتی را می‌طلبد.

هیچ شکی نیست که سیمین دانشور نقطه عطف مهمی در ادبیات داستانی ماست از این منظر تاثیر اندیشیدگی سیمین فراتر از تاثیر بر زنان داستانویس است و بر جریان داستان‌نویسی در ایران تاثیر مهمی گذاشته است.

سیمین؛ داستان‌نویسی که زن را از حاشیه به متن آورد

نسیم خلیلی این تاثیر را از یک منظر دیگر مورد توجه قرار داده که برخاسته از بازتاب روحیات و معرفت‌شناسی سیمین در ادبیات است. وی توضیح می‌دهد: «وقتی که ادبیات داستانی ما به شکل یک همه‌گیری به سمت بازتاب افسردگی اجتماعی پیش می‌رفت سیمین داستان‌هایی بر بنیان‌های تاریخمند و مسائل کلان سیاسی و اجتماعی نوشت که همراه با نوعی دلبستگی به مظاهر و ظواهر شادی‌آفرین زندگی بود، در جزیره سرگردانی می‌بینید که سیمین چقدر به کرات سفره شام و ناهار را ترسیم می‌کند کتلت و مربا و امید و در سووشون هم رنج‌های تاریخی بزرگ را در لفافی از عروسی و شعر و لباس و لبخند بازنمایی کرده است.»

وی تاکید دارد که این رویکرد بعد از سیمین در ادبیات داستانی ما یک الگو در بازنمایی رنج‌های جمعی همراه با جزئیات زندگی‌بخش بوده و خود سیمین حتی بر این باور است که غروب جلال را هم با موضوعی آنچنان غم‌انگیز با محوریت مرگ غریبانه یکی از عزیزترین افراد زندگیش، همچنان با تمایل به برجسته‌نمایی یاس و پوچی ننوشته و با داستان‌هایی محکم و تاریخمند با نگرشی ضد افسردگی، ضد پوچی الگویی معرفت‌شناسانه است.

اما چرا سووشون دیگر تکرار نشد و آثار بعدی سیمین نتوانستند به اندازه سووشون مشهور شوند؟ پاسخ خلیلی به این پرسش آن است که در زندگی حرفه‌ای یک نویسنده همیشه بزنگاه‌هایی وجود دارد که به خلق آثاری ماندگارتر از دیگر آثار منجر می‌شود.

وی تاکید می‌کند: «این بزنگاه برای سیمین وقتی اتفاق افتاد که سووشون را خلق کرد. سیمین در این داستان افزون بر اینکه در حال بازنمایی یکی از تاثیرگذارترین روایت‌های تاریخ اساطیری ما یعنی داستان سیاوش است، درآمیخته با بحران‌هاس تاریخ معاصر، به نوعی دارد جلال را هم در وجه عاطفی-اسطوره‌ای در یک روایت داستانی بازنمایی می‌کند و چنین اتفاقی برای یک نویسنده معمولاً از اتفاقات عاطفی نادراست. سیمین خودش چند جا اشاره می‌کند که در سووشون داردمرگ جلال را پیش‌بینی می‌کند یعنی بر اهمیت عاطفی مضمون درونگرایانه این روایت تاکید دارد گرچه در روایت‌های دیگر هم تا حد زیادی خودش و واقعیت زیستمان و دغدغه‌های روشنفکرانه‌اش را بازنمایی می‌کند اما بار عاطفی سووشون بسیار سنگین و رمز ماندگاریش تا حدی در همین ویژگی نهفته است.»

سیمین؛ داستان‌نویسی که زن را از حاشیه به متن آورد

در عین حال خلیلی به علاقه خاص خود به «جزیره سرگردانی» نیز اشاره می‌کند و می‌گوید: «هرچند که سووشون رمان محبوب من است اما در میان آثار سیمین جزیره سرگردانی را با حس و حالی دیگر دوست دارم؛ هستی نوریان و مراد پاکدل و آن وجه گفت‌وگومدارانه و تاریخمند کتاب را بسیار می‌پسندم. از نظر تاریخی سیمین مقطع مهمی از تاریخ معاصر یعنی سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی را به دل داستان برده و به کمک همین وجه برجسته گفت‌وگومحوری و در ارتباط هستی با مراد که مبارزی چپ‌گراست و خواستگار عارف‌مسلکش سلیم فرخی که به نظر می‌رسد نماینده گروه‌هاس مذهبی مبارزه باشد درواقع دو وجه مبارزه انقلابی را در قالب داستان بازنمایی می‌کند و از این رهگذر یکی از بهترین تاریخ‌نگاری‌های داستان‌وار و ادبی درباره انقلاب است؛ رمانی که پر از نام‌ها و افراد تاثیرگذار تاریخ معاصراست، از خود سیمین به عنوان استاد دانشگاه صاحب‌نظر بگیرید تا جلال آل‌احمد، علی شریعتی و خلیل ملکی؛ هرچند به لحاظ ایدئولوژیک به هر حال سیمین جابنداری خاص خودش را دارد اما رویکرد تکثرگرایانه‌اش در این روایت براد من نویسنده مشتاق داستان‌نویسی تاریخ‌محور بسیار الهام‌بخش است.»

اما یکی از نکات برجسته مشهود در داستان‌های سیمین بازنمایی روایت‌هایی از ادبیات کلاسیک است که تحت تاثیر فضای گفتمانی و شهودی و عارفانه‌ای نوشته شده که از چنین بستری تغذیه می‌کند. سیمین در داستان‌هایش به کرات از ادبیات کلاسیک استفاده مستقیم دارد، از حافظ و خیام می‌گویدو گاهی این اشعار را معاصرسازی می‌کند.

خلیلی با بیان اینکه اینکه تحصیل سیمین در رشته ادبیات فارسی در این رویکرد موثر بوده، می‌گوید: «از طرف دیگر این امر به علایق اندیشیدگی سیمین هم بازمی‌گردد؛ سیمین به عنوان یک نویسنده مشتاق به زندگی وقتی می‌خواهد افراد روایتش را به شادی در دل بحران هدایت کند از جهان‌بینی نهفته در اشعار خیام وام‌ستانی می‌کند، اما وقتی افراد قصه‌اش دچار فقدان و اندوه و فراق می‌شوند از حزین لاهیجی می‌نویسد. در داستان‌های کوتاهش هم سیمین به شعر و ادبیات کلاسیک و کهن علاقه‌مندس ویژه‌اس نشان می‌دهد به به عنوان نمونه در داستان «میزگرد» از مجموعه «انتخاب» حافظ را به گفت‌وگویی خیال‌انگیز با حضور رستم شاهنامه، سعدی و مهدی اخوان ثالث فرامی‌خواند و سخنانی از زبانش می‌نویسد که شوریدگی خوشایندی دارند.»

سیمین و عالم ترجمه

یکی دیگر از وجوه ادبی سیمین تبحر وی در ترجمه است. سیمین از کودکی با ادبیات انگلیسی کاملاً آشنا بود، مدرسه انگلیسی‌زبان می‌رفت و از این رهگذر خیلی زود هم با ادبیات جهان وارد تعامل شد. این آشنایی زودهنگام و تعامل با ادبیات روز جهان باعث می‌شود تردید نداشته باشیم که سیمین با آن قلمی که داشته است، در کار ترجمه هم موفق عمل کند. بعدها در جوانی هم سیمین در روزنامه‌ها بیشتر به کار ترجمه مشغول بوده و در ابتدای دهه ۳۰ هم که سیمین برای تحصیل به آمریکا و دانشگاه استنفورد رفت و به شکلی جدی‌تر با ادبیات انگلیسی زندگی کرد این همه می‌توانست رهاورد خوبی برای او به عنوان یک مترجم باشد. البته شکی نیست که سیمین بیشتر وقت و هم و غمش را برای خلق داستان به زبان مادری گذاشته است.

خلیلی با بیان اینکه سیمین خط‌مشی ادبی خاصی در ترجمه نداشته، می‌گوید: «سیمین شماری از آثار چخوف را به فارسی برگردانده و الهام گرفتن سیمین از رویکرد داستان‌نویسی چخوف در این انتخاب‌ها بی‌تاثیر نبوده است البته که سیمین و جلال هر دو گاهی ترجمه می‌کردند و این ترجمه‌ها را اغلب برای گذران زندگی انجام می‌دادند و در نتیجه خط مشی ادبی خاصی را شاید نتوان در این شاخه از فعالیت‌های ادبی آنها جست‌وجو کرد. به هر حال جلال را اغلب صاحب‌نظران مترجم ناموفقی می‌دانند اما درباره ترجمه‌های سیمین چنین نگاهی وجود ندارد.»

این نویسنده و منتقد ادبی از در میان ترجمه‌های سیمین بازگردان «کمدی انسانی» ویلیام سارویان را بیشتر می‌پسندد و خواندن آن را توصیه می‌کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین