سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سمیه مهرگان، روزنامهنگار و پژوهشگر: لودویگ ویتگنشتاین (۱۸۸۹-۱۹۵۱)، فیلسوفی پیشگام در فلسفه تحلیلی، نمونهای بارز از نبوغ فلسفی است. او مردی بسیار پرشور، منزوی و دردمند بود که دو شاهکار فلسفی را به وجود آورد؛ آثاری که دیدگاههایی کاملاً متضاد درباره زبان ارائه میدهند، اما هر دو تأثیر شگرفی بر فلسفه گذاشتهاند؛ بهطوریکه او را از مهمترین فیلسوفان پس از کانت میدانند.
کتاب «لوویگ وتگنشتاین؛ وظیفهای به نام نبوغ» اثر ری مانک، نخستین زندگینامه جامع ویتگنشتاین است که زندگی، فلسفه و شخصیت او را به طرز درخشانی به تصویر میکشد. این کتاب در سال ۱۹۹۰ منتشر و با استقبال گستردهای روبهرو شد و ترجمه فارسی آن به تازگی توسط رضا دهقان و از سوی نشر ماهی منتشر شده است.
لوودیگ ویتگنشتاین در سال ۱۸۸۹ در اتریش در خانوادهای یهودیتبار به دنیا آمد. پدرش، کارل ویتگنشتاین، از چهرههای برجسته صنعت فولاد اتریش و فردی بسیار ثروتمند بود. به لطف اعتبار، خیرخواهی و حمایت او از هنر، خانواده ویتگنشتاین در جامعه وین جایگاهی ممتاز داشتند. آنها صاحب یکی از مهمترین محافل موسیقی در وین بودند، جایی که آهنگسازانی چون برامس، مالر، برونو والتر و پابلو کازالس از دوستان نزدیک خانواده بودند و در عمارتی که به نام «پاله ویتگنشتاین» شناخته میشد، برنامه اجرا میکردند.
لودویگ کوچکترین فرزند از هشت فرزند خانواده بود. او تحت آموزش معلمان خصوصی رشد کرد و بیشتر آموزش فرهنگی خود را از خواهرش مارگارتا گرفت. در پانزدهسالگی به مدرسهای در شهر لینتس فرستاده شد و پس از سه سال، تصمیم گرفت مهندسی را در دانشگاه صنعتی برلین دنبال کند. در آنجا طی یک دوره دوساله تحصیل کرد و به هوانوردی علاقهمند شد. سپس برای ادامه تحقیقاتش به منچستر رفت و در آنجا ملخ جتپیشران را اختراع کرد که ثبت اختراع شد.
در همین دوران، او با آثار گوتلوب فرگه، منطقدان برجسته قرن نوزدهم، آشنا شد و تصمیم گرفت به دیدار او برود. فرگه او را تشویق کرد که نزد برتراند راسل در کمبریج تحصیل کند. ویتگنشتاین به کمبریج رفت، راسل را ملاقات کرد و تصمیم گرفت در کنار او به مطالعه فلسفه بپردازد. هفت سال بعد، او با تلاشی بیوقفه کتابی درباره منطق، ضرورت منطقی و مرزهای زبان نوشت. این کتاب که بعدها شاهکار نخست او، یعنی «رساله منطقی-فلسفی» نام گرفت، در سال ۱۹۲۱ منتشر شد.
ویتگنشتاین در جنگ جهانی اول به عنوان سرباز ارتش اتریش جنگید و به دلیل شجاعت نشانهای افتخار دریافت کرد. پس از جنگ، دچار افسردگی شد. او معتقد بود که تمامی مسائل اساسی فلسفه را حل کرده است و اکنون باید به دنبال رسالتی دیگر در زندگی باشد. با تأثیر از لف تالستوی، تصمیم گرفت معلم ابتدایی در یک روستای فقیرنشین اتریش شود. اما او معلمی سختگیر و تندخو بود و سرانجام پس از سیلیزدن به یکی از دانشآموزان، از کار برکنار شد. پس از بازگشت به وین، مدتی افسرده و بیهدف بود تا اینکه خواهرش او را به طراحی و نظارت بر ساخت یک عمارت برای خود مشغول کرد؛ خانهای که هنوز در وین پابرجا است.
در سال ۱۹۲۹، ویتگنشتاین بار دیگر به کمبریج بازگشت تا ایدههای خود را بیشتر بسط دهد. اما خیلی زود متوجه شد که بسیاری از نظریات خود در «رساله منطقی-فلسفی» نادرست بودهاند. او با انرژی خارقالعادهای به تدوین فلسفهای جدید پرداخت که بعدها در کتاب «تحقیقات فلسفی» ارائه شد. این کتاب بسیاری از دیدگاههای رساله را کنار گذاشت و فلسفهای انقلابی را معرفی کرد. در ادامه، او بر فلسفه روانشناسی، دانش و یقین متمرکز شد. ویتگنشتاین در سال ۱۹۵۱ بر اثر سرطان درگذشت.
اما چرا کتاب «لودویگ ویتگنشتاین: وظیفهای به نام نبوغ» اثر ری مانک مهم است؟ پیش از انتشار این اثر، تنها کتاب زندگینامهای قابلتوجه دربارهی ویتگنشتاین، «لودویگ جوان» نوشته برایان مکگینس بود که تنها تا سال ۱۹۲۱ را پوشش میداد. این کتاب با دقت فراوان و با درکی عمیق از فرهنگ وین نوشته شده، اما فقط نیمی از زندگی ویتگنشتاین را روایت میکند. در مقابل، کتاب ری مانک تصویری کامل از زندگی او ارائه میدهد.
ویژگیهای برجسته کتاب ری مانک را میتوان در سه مورد خلاصه کرد. اول روایتی همدلانه و روانشناختی به گونهای که مانک تصویری قابلفهم از ویتگنشتاین ارائه میدهد، اما اینکه این تصویر تا چه اندازه با واقعیت منطبق است، پرسشی است که درباره تمام زندگینامهها مطرح میشود. بااینحال، روایت او بهقدری قانعکننده است که میتواند خواننده را به درک خوبی از زندگی و شخصیت ویتگنشتاین برساند. دوم ترکیب زندگینامه و فلسفه که این کتاب نهتنها زندگینامهای جذاب، بلکه شرحی از اندیشههای فلسفی ویتگنشتاین نیز هست. بحثهای فلسفی بهطور منسجم در دل روایت زندگی او گنجانده شده و به شیوهای روشن بیان شدهاند. سوم، توصیف تأثیرگذار شخصیت ویتگنشتاین زیرا این کتاب نشان میدهد که ویتگنشتاین چگونه مشکلات فلسفی را با جدیت دنبال میکرد و در تلاش برای حل آنها بود. همچنین، بهخوبی بیان میکند که نبوغ او در چه چیزی نهفته بود.
خواندن این کتاب نهتنها درک بهتری از لوویگ ویتگنشتاین به خواننده میدهد، بلکه باعث میشود بسیاری از افراد شیفته شخصیت و تفکر او شوند.
ویتگنشتاین در سال ۱۹۵۱ در سن ۶۲ سالگی درگذشت. او پس از خود حجم عظیمی از نوشتههای فلسفی به جا گذاشت که بسیاری از آنها پس از مرگش منتشر شدند، از جمله «پژوهشهای فلسفی» که تأثیر عمیقی بر فلسفه تحلیلی گذاشت. آثار او، هرچند دشوار، اما برای هر کسی که حاضر به صرف وقت و تلاش باشد، گواهی بر نبوغ بینظیر او است.
ری مانک در کتابش «وظیفهای به نام نبوغ» تصویری دقیق و بینظیر از زندگی و اندیشههای لودویگ ویتگنشتاین ارائه داده است. اگرچه زندگی او پر از سختی، تنهایی و رنج بود، اما آخرین کلماتش حاکی از رضایت عمیق او از زندگیاش بود: «به دوستانم بگویید که زندگی فوقالعادهای داشتم.»
نظر شما