لیلا مینایی، مترجم کتاب «دوئت تنهایی» نوشته نوشته لوئیس رودریگس پاستور در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) درباره چشمانداز ترجمه غیرانگلیسی در ایران عنوان کرد: ترجمههایی که از زبانهای مبدأ غیر از انگلیسی ترجمه میشوند در ۲۰ سال اخیر خیلی بیشتر شده و ترجمههای کلاسیک مهمی از زبان اصلی بازترجمه شدهاند. پیش از این بیشتر کتابهای ادبی از فرانسه و انگلیسی ترجمه میشد اما امروز مترجمهای آلمانی، روسی، اسپانیایی، عربی و ترکی ما بسیار پرکارند و این مایه خوشوقتی است.
این مترجم با بیان اینکه ایران در یک دهه اخیر از نظر تعداد و تنوع آثار ادبی در حال ترجمه، افزایش زیادی داشته، افزود: تعداد مترجمان باکیفیت در نسلهای جدید بیشتر شده، حتی بعضی آثار کلاسیک بازترجمه شدهاند. شاهد تنوع زبان مبدأ هستیم و سرعت ترجمه بیشتر شده که خوبیها و بدیهای خودش را دارد.
وی تاکید کرد: شناسایی آثار خوب و ترجمهشان به فارسی سرعت بیشتری گرفته است. در سالهای گذشته فاصله نشر آثار از زمان نشر اثر اصلی در کشور مبدأ خیلی بیشتر بود؛ اما امروز با اینکه قانون کپی رایت در ایران اجرا نمیشود اما نزدیکشدن مخاطب فارسیزبان به ادبیات روز دنیا اتفاق خوبی است.
مینایی با بیان اینکه مترجمها در این دهههای اخیر نقش خیلی مهمی را در اتصال فرهنگی ایران و کشورهای دیگر ایفا کردهاند، گفت: مولفان، محققان و نظریهپردازانمان بهقدر کافی نتوانستهاند در مختصات فرهنگی اثرگذار باشند و اکنون این مترجمانند که چشم بینای ما در نگاه به دنیا شدهاند. شمارگان کتابها نسبت به دهههای ۷۰ و ۸۰ پایینتر آمده اما تنوع کتابها بسیار بیشتر شده و این نشان میدهد که مترجمان توانستهاند ذائقهسازی کنند و مخاطبان تازهای بیابند، چه به صورت کتاب کاغذی، چه صوتی، و چه الکترونیک و از طرف دیگر، رویدادها و نشستهای پیرامون ترجمه بهنحو بارزی بیشتر شده و فضای گفتوگوی فرهنگی بین مخاطبان و امکان مقایسه ترجمههای متعدد از یک اثر واحد فراهم شده است.
این مترجم به چالشهای ترجمه آثار ادبی در ایران نیز اشاره کرد و افزود: یکی از این مشکلات که البته در دهههای ۷۰ و ۸۰ بیشتر بود، ممیزی و سختگیری در چاپ آثار است که امیدواریم با تغییر انجام شده در مدیران فرهنگی وضعیت بهبود یابد و وارد برهه بهتری شویم. چالش دیگر به عدم اجرای قانون کپیرایت در کشور ما ارتباط دارد. بسیاری از مترجمان تا پیش از دریافت فیپای کتاب از کار همدیگر بیخبرند و روی یک اثر واحد کار میکنند؛ بنابراین گاه همزمان دو یا چند ترجمه از یک اثر منتشر میشود. این اتفاق ممکن است سنجه خوبی باشد برای اینکه ترجمهها را از نظر کیفیت ارزیابی کنیم، ولی نمیتوانیم منکر شویم که انرژی و انگیزه مترجم کم میشود و راهکاری باید برای این مشکل پیدا کرد. چالش دیگر نیز مربوط به ناشران است. بعصی ناشرها به اندازه مترجمی که زحمت کتاب را کشیده متوجه ارزش آن اثر نیستند، تبلیغات خوبی نمیکنند، برندینگ ندارند و خلاصه اینکه کیفیت ظاهری کتاب هم سطح ترجمهاش درنمیآید. از طرفی، چون تعداد مترجمان موفق خیلی بیشتر از ناشران موفق و معتبر است، مترجمان آزادی عمل کمتری دارند، تولید کتابشان محدود است و کتابشان دیده نمیشود. در این میان اگر مترجمنماهای پختهخواری هم پیدا شوند که از این وضع به سود خود بهره ببرند دیگر اوضاع غمانگیزتر میشود.
وی با تاکید بر اینکه مترجمان از پیشروان فرهنگی هستند و جای انواع تقسیمات گروههای فرهنگی را پر کردهاند، گفت: بهتر است مترجمان تشکلهای جدیتری داشته باشند، نقدهای بیشتری کنند و ساحت مهمتری برای خودشان قائل باشند.
مترجم «دوئت تنهایی» به گرانی کاغذ نیز اشاره کرد و توضیح داد: در هر حوزهای از صنعت نشر، شامل ترجمه، تألیف، ویرایش، کتابفروشی، نشر و گرافیک مسئله گرانی کاغذ مشکساز شده است. این دغدغه وجود دارد که کتاب در چند نسخه عرضه میشود؟ آیا با قیمتی که پشت جلد درج شده و وضع اقتصادی مردم امیدی به فروش کتاب هست؟ چقدر احتمال دارد مترجم وارد شغلهای ثانویه نشود؟ اکنون بیشتر مترجمان در کنار ترجمه به کار ویرایش مشغولند یا در بخشهای اداری نشر مشغول به کار میشوند یا تدریس میکنند. من هم مدتی اصول و روش ترجمه درس میدادم. برخی هم عطای ترجمه را به لقایش میبخشند که منطقی است.
وی با اشاره به اینکه در حال ترجمه کتابی مفصل درباره تاریخچه کتاب است، درباره این اثر توضیح داد: پژوهشگر و فیلسوف اسپانیایی جوانی این کتاب را در ۲۰۱۹ منتشر کرده که به دلیل سبک جذاب نوشتاریاش خیلیزود به زبانهای مختلف ترجمه شد. ترجمه این کتاب بیشتر ادای دینی است به رشته کتابداری که رشته تحصیلیام در دوره کارشناسی ارشد بوده است.
مینایی از مترجمان پرکار کشورمان است که از جمله آثارش میتوان به «شعر اسپانیا» نوشته ائوخنیوفلوریت، «درختها» اثر ماریو بندتی، «ادبایت مدرن آمریکای لاتین» نوشته روبرتو گونسالس اچه وریا، «اکتاویوپاز» اثر نیک کیستر، «تصمیم بگیر عمل کن» نوشته الینه اروکا، «ریاضیات لعنتی» به قلم کارلو فرابتی، «پیمان خونی» نوشته ماریو بندتی، «مثل فیلسوف نوشتن» به قلم ای پی مارتینیک، «فیزیک لعنتی» از کارلو فرابتی، «شنبه گلوریا» به قلم ماریو بندتی و «دوئت تنهایی» لوئیس رودریگس پاستور اشاره کرد.
نظر شما